سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی

        شعری از

        احمد محمود امپراطور

        از دفتر لعل بدخشان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۲۰ شماره ثبت ۱۲۲۷۲۴
          بازدید : ۳۳۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمد محمود امپراطور

        ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی  آنچه به غیر کردی بر آشنا نکردی این شهر پر ز آدم باشد هزار افسوس  اما تو نیک و بد را از هم جدا نکردی  در مجلس رقیبان رفتی و گفتمت خیر گفتن ز من شنیدی چون چرا نکردی  سگ هم نمیدهد پارس بر روی ناجوانمرد آخر کمی چه داری سفله رها نکردی  صدبار آمدم من در پشت بارگاهت  یکبار هم بسویم امری بیا نکردی زخمی فتاده بودم بر روی جاده‌ی دل  با دست پرنوازش زخمم دوا نکردی  از من خطا چه دیدی در رسم عشقبازی ای پادشاه ظالم رحم به ما نکردی کردم وصیت خود هرچه که دارم از تُست بشنیدی و برایم ورد و دعا نکردی  هر دم شهید دیدی محمود ساده دل را  این گنج بی ریا را قدر و بها نکردی --------------- سه‌شنبه ۱۷ اسد ۱۴۰۲ خورشیدی  که برابر میشود به 8/8/2023 ترسایی  سرودم  احمد محمود امپراطور
        ای بیوفایی بدخو آخر وفا نکردی
        آنچه به غیر کردی بر آشنا نکردی
         
        این شهر پر ز آدم باشد هزار افسوس
        اما تو نیک و بد را از هم جدا نکردی
         
        در مجلس رقیبان رفتی و گفتمت خیر
        گفتن ز من شنیدی چون چرا نکردی
         
        سگ هم نمیدهد پارس بر روی ناجوانمرد
        آخر کمی چه داری سفله رها نکردی
         
        صدبار آمدم من در پشت بارگاهت
        یکبار هم بسویم امری بیا نکردی
         
        زخمی فتاده بودم بر روی جاده‌ی دل
        با دست پرنوازش زخمم دوا نکردی
         
        از من خطا چه دیدی در رسم عشقبازی
        ای پادشاه ظالم رحم به ما نکردی
         
        کردم وصیت خود هرچه که دارم از تُست
        بشنیدی و برایم ورد و دعا نکردی
         
        هر دم شهید دیدی محمود ساده دل را
        این گنج بی ریا را قدر و بها نکردی
        ---------------
        سه‌شنبه ۱۷ اسد ۱۴۰۲ خورشیدی
        که برابر میشود به 8/8/2023 ترسایی
        سرودم
        احمد محمود امپراطور
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۶
        خندانک
        درودبرشما جناب امپراطور خندانک
        بسیارزیبابود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۱۱
        درود بزرگوار
        پر احساس و زیبا بود خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۲۴
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای
        شما شاعرگرامی
        شعر شما
        گلستانی پر صفاست
        طلوع‌ صبحگاه
        ازنور خداست
        دل را می کند
        از دردها رهاست
        خندانک خندانک خندانک
        احمد محمود امپراطور
        احمد محمود امپراطور
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۵۹
        فاضل دانشمند جناب محترم محمد باقر انصاری دزفولی صاحب درود و مهر از بداهه زیبا تحسین آمیز و مهر تان ممنونم. سالم و سراینده بمانید
        ارسال پاسخ
        ساسان نجفی(سراب)
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۴۱
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و عرض ادب استاد هنرمند ارجمند..
        درود بر شما..زیبا سرودید..
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمد محمدنژاد(آشوب)
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۰۷
        احسنت
        اثری زیبا خواندم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سینا خواجه زاده
        يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۵۶
        درود بر جناب امپراطور

        با این سروده، برای نخستین بار یک شاعر جدّا بزرگ واژه «پارس» را با صدای سگ برابر می‌کند. بدین‌ترتیب برگ تازه‌ای در تاریخ ادبیات پارسی ورق زده شد.

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4