دکلمه ای از قصاید شاعره ی نامدار پروین با عنوان بازارجهان

درود بر شما
زیبا بود
برقرار باشید

درود بزرگوار
کاری جالب و زیباست

سلام بزرگوار
دلنشین
بسیارز یبا
پر معنی
هزاران درودبرشما

درود بر شما استاد فتاح بزرگوار 🌺💐🌺
عالی سرودید واقعا لذت بردم 🌺💐💐

درود تان باد بزرگوار

بسیارزیبا بود

درود وعرض ادب
بسیار زیبا بود ..البته وقت مناسب نبود ودکلمه رو نشنیدم
موفق باشید

درودتان باد جناب استاد فتاح ادیب گرانقدر 🌞
قصیده زیبا و تامل برانگیز ی سروده اید بس تاثیر گذار و ارجمند،🌱🌷🕊️🌸🌹☘️
و زیبا هم خوانده اید 🌸🌺🌻🌹☘️
زنده باد 👏👏👏👏
نویسا مانید وسبز وسرفراز
☘️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹☘️

درودتان شاعر ارجمند🍂🌷

هنرمندی زیبا و دلنشین شما را با جان و دل خواندم،بسیار خوش خرام،زرین،وزین،افرینها،بتابید بر هنر و ادبیات ایران زمین🌟👏🙏🍂🌻🌾💮🌼🍃🪴🌺🔥🍀🌸💐🤞🌲🌷🏞️🌠🏜️🥀🌿🌛💫✨🌹🧿

سلام استاد چه دلنشین و جالب
عالی
مایه بدبختی همه ما منیت است
یک سوال از محضر شما
این مصرع درست هست
پرده های عیب مردم میذریم
میذریم؟

درود بیکران جناب فتاح
بسیار زیبا و دردمندانه است


پرده های عیب مردم می دریم

درودی دیگر
دکلمه بسیارعالی وزیبایی شعر را چند برابر کرد
سپاس از اشتراک این شعر زیبا

درود شاعر گرامی
احسنت و دست مریزاد👏👏
عجب قصیده نابی واقعا لذت بردم
آفرین به این قلم

درودتان بزرگوار

درود بر شما

درود جناب فتاح
زیبا د لذت بخش قلم زدید

درودبرشما زیبابود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮

عرض ادب
درود بر شما
موفق باشید

سلام و درود بر شما
جناب همایون فتاح ( رند )
کلاسی بود نفیس و پربار از:
انتخاب شاعر
انتخاب شعر
قرائت هنرمندانه آن
انتخاب موریک
نوع و زیبایی صدا
فوت و فن اگوستیک استادانه
و در نهایت ذوق و سلیقه و احساس گرانقدری که در آن موج می زد
بسی آموختم و برایم راهگشا بود
همواره هنرمند و هنرشناس باقی بمانید

پاینده باشید

💐🍃درود برشما ادیب بزرگوار بسیار عالی موفق باشید انشالله

سلام و درودها جناب فتاح بزرگوار
زیبا سرودید نبض قلمتان نویسا

درود استاد گرانبهایم
سر فرودم به مقابل
دست و دل مریزاد

درود بر شما هنرمند گرانقدر. بسیار زیبا سرودید. برقرار باشید استاد🌷🌷🌷🙏🙏🙏🌺🌺🌺

درود

درودتان باد استاد
بسیار زیبا قلم زدید
صدای دلنشینی هم دارید

جناب آقای همایون فتاح(رند)
با تقدیم بهترین سلام‌ها و سپاس از نگاه شاعرانه‌ی شما
به پاس مهر سرشارتان تقدیم می‌کنم به محضر شاعرانه‌ی شما:


««« قافیه‌ های دلتنگ »»»

هر چند اجازه‌ی کمی نداریم
رفتـار درستِ شوکتی نداریم
با اینکه ز ریشـه کم نداریم
در ساقه، برگِ همتی نداریم
در آخر وهمِ عیش غافلانه
مصـول و غنیمتی نداریم
در غُوص به افتخارِ مرحوم
جز تاب لب و گوشی، بهجتی نداریم
با آن همه نفت قیمتیِّ سربلندی
جز سوختنش مروتی نداریم
با لمس مدام دگمه ی فِیس
از اصل بزرگ خود تِمی نداریم
اهل سمجِ سه پیچ هر رقابت
چشمی نه به یارِ قدرتی، نداریم
باید که رقیب خسته باشد
ما ترمز شده سرعتی نداریم
در جعبه‌ ابزارِ تلاش و کوشش
با عِقد و حسد، شجاعتی نداریم
اصلن که عداوتی نداریم
با هر که رقابتی نداریم
با این ثمرات جاودانه
طاق از مگسی به ضربتی نداریم
دنیا که چنین در غم ما ست
البته درجازده غایتی نداریم
حقن چون علف اگر بسوزیم
جز جنگلِ حسرتی نداریم
خوبی به زبانمان بُوَد خوب
در شیوه‌ی خود رفاقتی نداریم
با این همه سوره ی محبت
یک آیه ز رحمتی نداریم
هم، بستهی عهد و نقد حیات
در مُلک کَسی، که ثروتی نداریم
وامانده همیشه از ره کبک
از خود شده حرکتی نداریم
در رفت و شدِ شبِ رعد
افسوس که صبحِ آیتی نداریم
با این همه فعل جاریِ حرف
دردا که طریقتی نداریم
دنیای سقوطمان حقیقی سـت
قطعـن، دنیا و نه آخرتی نداریم
این غَر زدنم همیشگی هست
جز حرف زدن کفایتی نداریم
از قافیه هم تنگ آمده دل تنگ شدم
این حـسن بُوَد نگو عنایتی نداریم

««انتشار در: 30 / 01 / 1390 هـ ش.»

درود استاد🌹🌹🌹
عالی🔥🔥🔥

به بازار جهان سوداگریم نهان
بارها سود و بارها زیان می‌آوریم رو به میدان
جان زبون گشته است و در گرفتاری تنیم
عقل فرسوده است و در فکر و سرگریم
ما عقل را آیینهٔ اعمال می‌دانیم
اما هیچ‌گاه به مادر آن آینه ننگریم
پند نیکان را به گوش نمی‌داریم
در این فکرت که از آنها بهتریم
پهلوانیم اما در گوشه‌ای خانه نشین
آتشیم، اما در دل خاکستر خفیم
کاردانان به راه دیگری می‌روند
ما تبهکاران به راه دیگری پی می‌بریم
گرگ را نشناخته‌ایم از شبانگاه
در چراگاهی عمری را میچریم
تا به پر و بال چوبینی به سپهر معرفت
پریده و به بلندای آسمان می‌پریم
واعظیم، اما نه به افزایش خودمان
بر منبر، برای دیگران برده‌ایم
آگاه از عیب عیان خود نیستیم
پرده‌های عیب مردم را میذاریم
سفله‌گی‌ها را نفسی زبون میکند
ما همین سفله را می‌پرورانیم
از آن پراکندند اوراق کمال
تا همگی را بکوشیم و گردآوریم
تا برچینند و براندازند ما را
طوطی وقت و زمان را شکریم

بسیار زیبا استاد.