يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر حفیظ(بستا) پورحفیظ
آخرین اشعار ناب حفیظ(بستا) پورحفیظ
|
به وبرای مریم؛هموکه عاشقیتم آموخت
وقتی که تنها میشوم باگریه یادت می کنم
سخت است میدانم ولی،یکروز عادت می کنم
درچشم تو یک حادثه،رُخ داد و دل آوار شد
از زخمی چشمان تو،هرشب عیادت می کنم
من باحضور ضابطه،تن بر نگاهی داده ام
قانون لبخند و گُل و نان را،رعایت می کنم
تو یک خدای مطلقی،در منطق احساس من
از تو غزل میگویم و نذرت عبادت می کنم
دستِ تمام مردمِ اینجا پر از دلواپسی ست
باور بکن بر خالیِ دستت حسادت می کنم
ای کعبه ی عشق من،ای من زائرِ دیدار تو
قسمت شود روزی اگر،از تو زیارت می کنم
|
نقدها و نظرات
|
باسلام خدمت جناب محمدی.این غزل بنده سروده ی سال ۱۳۸۰میباشد ودرکتاب سکته های پی درپی عقابهای سبز این شعررا درسال۸۲به چاپ رسانده ام واین موضوع را هم بنده دنبال کردم وتنهاجوابی که دادن گفتن که یک شباهت اتفاقی بوده وقصد سرقت ادبی نداشته اند وبقول خودشان شعر بنده را نشنیده بودند که من باور نمیکنم.بسیارمچکرم بابت توجه شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر شما..
بسیار عالی و دلنشین..
برقرار باشید