سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 دی 1403
    21 جمادى الثانية 1446
      Saturday 21 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۱ دی

        سرور آزادگان

        شعری از

        مجیدنیکی سبکبار

        از دفتر غزلیات نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۱ تير ۱۴۰۲ ۰۳:۳۰ شماره ثبت ۱۲۲۱۲۳
          بازدید : ۲۱۵۳   |    نظرات : ۱۳۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای ارسالی شاعر:
        خندانک سرور  آزادگان خندانک
         
        باز ده روزه ای از واقعه کان رکن زمین را لرزاند
        سر به آزادگی آموخت شرف دشت حزین را لرزاند
        چشم تا می نگرد چاه زمان را ستمی در کار است
        جز مسیحی که به خون شست گنه عرش امین را لرزاند
        خواست از مدعی اش رو سوی منزل به نهد تا فردا
        خستگی دور کند از تن خود زین بن کین را لرزاند
        گفت مولا ز چه شهزاده ای از پارس کنیزش سازید
        تا بر آمد قد سروش دل آن بانوی دین را لرزاند
        در ندا شد که شفیقان به ره آئید سفر در پیش است
        مبدأ اش صبح ازل تا به ابد شک و یقین را لرزاند
        کاروان دل ز زمین کند و سپس رَحلِ به تاریخ انداخت
        قصه از غصه به افسانه رسید مکه به چین را لرزاند
        امتحان بود سترگ از بچه تا پیر و کهنسالانش
        وه سپه دار که خود، پایۀ آن خلد برین را لرزاند
        او چه می دید فرا سو که ز هر حادثه ای مرد افکن
        کوهِ افراشته شد هیبت آن درد وزین را لرزاند
        آب، دل صاف شد از تشنگی اش رسم کرامت آموخت
        شد گوارا و خنک، حسرت یاران غمین را لرزاند
        هیچ در ذهن نگنجد غم بانوی اسیران در دشت
        صخره ای بود به قلبش که زد آن کنجِ طنین  را لرزاند
        مادرم فاطمه آمد به نظر گریه کنان سر بر دوش
        آسمان ریخت فرو تا تن آن ام بنین را لرزاند
        رو سبکبار از این دایره بیرون بنشین سر پایین
        هر طرف فاطمه دیدی به ادب کبر لعین را لرزاند
        خندانکخندانکخندانکخندانکخندانک
        1 0  1  1  0  0  1  1  0  0  1  1  0  0  1  1  1  1
        پ.ن.
        موزیک: سمفونی ( کامل ) شب عاشورا، اثر استاد مجید انتظامی
        وزن: بر اساس انتخاب یک جملۀ اولیه و انتخاب آن به عنوان پایۀ وزن و اختصاص صفر و یک ها به هجاهای کوتاه و بلند. شاید در بین بحرها چنین وزنی وجود داشته باشد که در آن:
        فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن فاعل مشهود است. اما بنده بر اساس توضیحاتی که قبلا داده بودم هر جملۀ خوشایندی را می توانم بعنوان پایه وزن انتخاب کنم و هیچ هم از اصول عروض و قافیه خارج نمی شوم. بلکه با این روش می شود میدان و دایرۀ گسترش وزن را به ده ها و صدها برابر افزایش داد.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۰ شاعر این شعر را خوانده اند

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        محمد اکرمی (خسرو)

        ،

        محمدکریمی (پویا)

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        فیروزه سمیعی

        ،

        نرگس زند (آرامش)

        ،

        احسان کریمیان علی آبادی

        ،

        محمد محمدنژاد(آشوب)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        ساسان نجفی

        ،

        بهروز دارابی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        بهمن یار شهیدی

        ،

        نیلوفر تیر

        ،

        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)

        ،

        علیرضا محمودی

        ،

        محسن ابراهیمی اصل (غریب)

        ،

        آذردخت شرقی(آذر دخت)

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        راضیه خضری

        ،

        قانع تهرانی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        نیره صدری

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        محمدهادی زارع(سلام)

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        کرامت یزدانی(اشک)

        ،

        سید علی کهنگی (واسع)

        ،

        محمد خوش بین

        ،

        امين آزادبخت

        ،

        افسانه پنام (مولد)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        فرشید به گزین

        ،

        محسن گودرزی

        ،

        علی باقری خورآبادی

        ،

        احسان فلاح رمضانی

        ،

        فاطمه انصاری مراسخونی

        ،

        میثم علی یزدی (آیت)

        ،

        مهرداد عزیزیان

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        ابراهیم آروین

        ،

        همایون فتاح متخلص به رنود

        ،

        فریال امینا

        ،

        سعید ابول مشدی

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        ،

        محمد پناهی

        ،

        آوا صیاد

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق

        ،

        آرزو حاجی طاهروردی

        ،

        سعید صادقی (بینا)

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        ،

        پیام مفخم

        ،

        فریبرز رامیار

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۴
        خندانک
        درودبرشما جناب سبکبارعزیز خندانک
        بسیارزیبابود خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        اجرتان با شهید بزرگ کربلا خندانک
        خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۰۲
        سلام و درود بانوی عزیز واژه ها
        سپاسگزارم از کرامت حضور شما
        شاید قسمت اینجوری بود که تحت تأثیر شور و حال این سروده که هنوز کسی در بحر آن نرفته است و شاید هم نرود صحبت هایی با شما بکنم و پیغامی را بدهیم که بهترین پیام رسانش خود شما می تواند باشید.
        خانم عجم من گفتم که شرمم می آید از « شهید بزرگ کربلا » اجر و مزدی بخواهم بخاطر کاری که انجام نداده ام. حسینی های واقعی همیشه در صدد دادن با ارزش ترین چیزها و از جمله سر و تن خودشان در راه او بودند. اما در مقابل این بیان رضایتی که در مورد سرودۀ « سرور آزادگان » بخرج دادید و حتی به قصد محک زدن راستین بودن آن چیزی از شما می خواهم. مانند زمانی که نوازنده دوره گردی در مترو و جای دیگر آهنگ و ترانه ای می خواند و خانم مهربانی مثل شما در می آورد و یک اسکناس ده تومانی به او می دهد.
        حالا من از شما پاداشی می خواهم که چندان هم مستحب نیست و از جهاتی واجب شمرده می شود.
        ما کسی را داریم در اطراف این سایت که یک شاعر است، هنرمندی تواناست، رنجور و مریض و غریب است. زندگی برایش با حضور در چنین محفل هایی معنی پیدا می کند. آنچه من از وضع جسمانی او می دانم مشغول تحمل یک فرادرد است. هیچوقت هنجار شکن نبوده و خارج از نزاکت ادبی و هنری حرفی نزده است. اگر جایی هم برافروخته است هزار دلیل داشته که درک و تحمل آن از طرف کسانی که از نعمت سلامتی برخوردارند سخت و دشوار نیست. اسم این آدم سید محمد رضا لاهیجی است که شاعری صاحب سبک و شوریده سر است. اگر جای او شعر ناب نیست پس کجاست؟ مشکل اورا حل کنید. بگذارید با نام و هویت خودش فعالیت کند. بدون حضور او فضای روحی شعر ناب و نابیان پریشان است.
        در مورد بیتی از « سرور آزادگان » بیشتر توضیح می دهم که شاید به حل مسئله کمک کند:
        « . . .
        خواست از مدعی اش رو سوی منزل به نهد تا فردا
        خستگی دور کند از تن خود زین بن کین را لرزاند
        . . . »،
        که حتما حکایت موضوعی این را می دانید و با این همه بنده عرض می کنم. خوانده ام که روزی یک از مخالفان عقیدتی امام حسین ( ع ) از راه دوری و با توپ پر و حالتی پرخاشجویانه به رسم قدیم به مناظره و مقابله با ایشان به مدینه یا کوفه می رود. به حضرت خبر می دهند که چنین کسی آمده است و دنبال ایشان می گردد. اورا فرا می خواند و به حضور می پذیرد. از این که اورا بسیار خسته از مشقت راه و تشنه و گرسنه می یابد به منزل دعوتش می کند و مورد پذیرایی قرار می دهد و می فرماید که اول یک رفع خستگی و تجدید قوا بکن بعد فردا می توانیم بحث کنیم. اما مدعی با مشاهده چنین بزرگمنشی متحول شده و به پیروان ایشان ملحق می شود. اگر از امام حسین ( ع ) برای من و خودتان چیزی خواستید چیزهای بزرگتر و سجایای اینچنینی بخواهید که در اصل خواستنی نیست کسب کردنی است. وگرنه تجمع کردن در یک صفحه ای برای ساقط کردن کسی از آخرین روزنه های امیدش به بهانه چند برخورد کلامی و جدل شعری و از اینگونه بهانه ها هنری حسینی محسوب نمی شود. لطفا جسارت بنده را ببخشید.
        سالم تندرست باشید با الطاف پایدار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۰۹
        خندانک
        درودبرشما استادعزیز خندانک
        درخصوصی جوابتان رادادم ...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۴۸
        سلام بانوی مهربان
        عزیز دل فاطمه
        پیام زیبایتان را خواندم
        من هم حرف هایی دارم در تکمیل سخنان شما
        اما پیام رسان خصوصی ام برای پاسخ گویی مسدود است
        شما راهی پیدا کنید که من بتوانم بیشتر با شما صحبت کنم
        یک راه غیر مستقیم به شما پیشنهاد می کنم
        لطفا در این روز ها به آثار جناب مجید انتظامی که در پایین همین صفحه در یکی از کامنت هایم آورده ام نگاه کنید
        هم به سروده من مربوط می شود و هم شاید به سروده خودتان
        از راه احساسات با هم گفتگو می کنیم
        دنیا بزرگتر از آنست که آدمی در ایستگاه های کوچک معطل بماند. من هم به مشکلات کار واقفم اما در برابر درد های بزرگی که صحبت از زخم بستری به اندازه یک نعلبکی باشد کل جمعیت یک سایت می تواند با صبر و حوصله آرام بگیرد و از پس فریاد هایی که می آید جوانه های درخشان و بی بدیل هنر را جمع آوری کند. من هر گز به لاهیجی از دیدگاه ترحم و دلسوزی نگاه نمی کنم بلکه از این نوع برخورد به مسئله نتیجه گرفته ام که یکجانبه و یکسویه با کسی عشق بورزم و از این طریق در وهله اول زنگارهای شخصیتی خودم را پاک کنم. در این میان من چیزی را تضمین نمی کنم، اما وظیفه دارم و راهی جز این نیست که از طریق شما این پیام را برسانم که :
        « آهای آدم ها . . . »
        اگر کسی آنقدر با چسب نچسبی به سایت شما و جمع دوستانش وابسته است که با یک بدگویی و مخالفت کسی از آن جدا شود، بنظر من رفتن او از ماندنش بهتر است. چرا که جای خودش را به آدم هایی خواهد داد که از ثبات شخصیت برخوردار هستند و روی دوستی و دشمنی خودشان پا برجا. در گذشته ای و از گذشته ای که من نخستین بار به جمع شما و این زیارتگاه « فاطمه ام » پیوستم از این تجربه ها زیاد داشتیم. کسانی که یک روز دوست و امین سایت بودند و روز دیگر دشمن و خطاکار آن. در مورد آدم ها نمی شود زیاد به قضاوت نشست اما به شعور جمعی و آن نگرش کلی آدم ها چرا؟ خودشان یواش یواش سره را از ناسره، خوب را از بد خواهند شناخت و رفتاری مردمی و هنجار مند اجتماعی از خودشان نشان خواهند داد.
        گفت شاعر:
        « . . .
        درخت دوستی بنشان که کام دل برآرد
        نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد
        . . . »
        سپاسگزارم بانوی گل واژه ها
        سلام مرا هم به مدیر بالا برسانید و بگویید که با ما به از این باش که با خلق جهانی. من خواسته زیادی نداشته و ندارم. حتی در این شرایط اگر خواسته های قبلی مرا برآورده سازید من با تردید سراغ آن خواهم رفت. خیلی راحت و آسوده و بی نیاز به کار خودم ادامه می دهم ، درس می خوانم و میوه هایی را که می چینم قبل از این که در دهان بگذارم، در بشقابی می نهم و روی میز سایت شما و سایر سایت ها می گذارم. اما من پنهان کردن آی دی ها و هویت ها را نمی پذیرم. دیگران اگر سوء استفاده می کنند به من مربوط نیست، من آن را حق خودم می دانم همه جا و در چارچوب قوانین پذیرفته شده این مملکت.
        در الطاف خودتان پایدار بمانید بانوی گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۲۱
        خندانک
        درود مجدد برشما استاد عزیز جناب سبکبار خندانک
        چشم بهشون پیامتونو می رسانم
        ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم
        وان شاالله که خیره ....
        خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۷

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۳۵
        درود
        اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة
        تاسوعای حسینی را تسلیت عرض می نمایم
        عزاداری ها قبول
        التماس دعا خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۳
        درود
        محتاج دعا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۲۸
        درود استاد عزیز
        السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی أولاد الحسین و علی أصحاب الحسین ایام سوگواری عاشورای حسینی تسلیت باد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۳
        درود بزرگوار
        در کلیت اوزان ۵ رکنی مانند ۴ و ۳ رکنی برای گوش ما مقبول و جاافتاده نیست
        منتها شعر شما زیبا بود🌺🌺🌺
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۳
        درود استاد عزیز
        آیینی بسیار زیبا و با شکوه بود
        دستمریزاد خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۰۹
        سلام و درود بر شما
        جناب استکی بزرگوار
        سپاس که برای بار چندم مرا شرمنده حضور خودتان ساختید
        به ویژه که یک خاطره نوستالژیک را برایم زنده کردید
        آن اوایل « چشمه » را از حصار پارانتز ها در آوردم و بر زمین قلبم جاری ساختم. چه چشمه ای و چه صفایی.
        تندرست و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۰۰
        درود استاد بی نهایت زیبا بود
        بی نهایت بکر درنوع نظیر خود زیبا بود
        لذت بردیم
        عزاداری اباعبدالله قبول حق
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۵۳
        سلام و درود جناب محمد رضا آزابخت
        با سپاس از لطف حضورتان
        عرض می کنم که هر زیبایی که این سروده داشته باشد متعلق به کانونی است که از آن برخاسته است. نقش من فقط ثبت معیب و نوقص کار است.
        پاینده و سربلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۹

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۸:۰۸
        درودبرشما استاد عزیزم جناب مجید جان عزیزم استاد دلسوز بنده عزیزدل منی فداتشم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم عزیزدلم بسیار غزلی زیبایی راقلم زديد احسن برشما لذت بردم احسن برشما پرمفهوم بود احسنت برشما - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
        ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        🪴🪴🪴
        🏵🏵
        💟
        - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۵۴
        با سلام و درود مجدد
        جناب جواد آقای کاظمی عزیز
        از لطف و صفای حضورتان سپاسگزارم
        موفق و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۹

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        محمد اکرمی (خسرو)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۵۵
        درود جناب سبکبار
        غزل جالبی بود و دلنشین
        **گفت مولا ز چه شهزاده ای از پارس کنیزش سازید**
        اگه درست برداشت کرده باشم و مربوط به دروغ تاریخی همسر امام حسین هست شاید بهتر باشه که استفاده نشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۰۹
        سلام و درود جناب محمد آقای اکرمی
        سپاس از لطف حضور و پرسشگری و اندیشمندی شما
        امیدوارم پاسخ هایی که در ادامه این مباحثات عرض خواهم کرد مورد توجه و نقد و بررسی شما قرار بگیرد.
        ناگفته نماند که این پاسخ ها احتمالا بصورت پاسخ های متقابلی شکل خواهد گرفت که از نظریات زنده و پویای شما و سایر دوستان بیشتر استفاده بکنم . انگار که بطور جمعی فکر می کنیم.
        موفق و پیروز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۹

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۵
        درود استاد
        اجرتان با امام حسین علیه السلام🌷🌷🌷
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۲۰
        سلام و درود جناب محمد کریمی
        سپاس از لطف حضورتان
        راستش من بدنیال اجر و ادای تکلیف نبودم
        فقط یک جوشش درونی را در یک پرسه زنی غریبانه در خیابان های تهران در ایام اینچنینی و با ارجاع به گذشته های شصت هفتاد ساله قبل بر قلم راندم .
        خیلی زحمت کشیدم اما بسی چیزها بصورت خودجوش و معنی گستر بر ذهن و زبان جاری شد.
        متشکرم دوست من.
        همواره احساس شرم و خجلت به من دست می داد که در حاشیه عاشورائیان چیزی بخواهم مطلبی بطلبم و حتی آب و شربتی بنوشم .
        در ظهر عاشورا همواره یک حالت بیقراری به من دست می دهد و چرای بزرگ که چه چیزی می تواند درمانگر و التیام بخش این زخم باشد که بر پیکر بشریت خورده است و هر چه زمان می گذرد آثار آن دردناکتر احساس می شود.
        همواره اینجور مواقع این دو بیت حافظ در ذهنم طنین انداز می شود:
        « . . .
        حالِ خونین دلان که گوید باز؟
        وز فلک خونِ خُم که جوید باز؟
        شرمش از چشمِ مِی پرستان باد
        نرگسِ مست اگر بروید باز
        . . . »
        سالم و تندرست باشید دوست من.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدکریمی (پویا)
        محمدکریمی (پویا)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۰۸
        سلام مجدد استاد جان
        در این روزهای سخت که متاسفانه بدلیل شرایط و اوضاع خیلی چیزها در حال عوض شدن است خوشحالم که از قلم توانمند شما چنین میخوانم امام حسین علیه السلام خیلی فراتر از تفکرات عصر ماست هنوز مانده که امام حسین را قدر بدانیم ممنونم که نوشتید شک ندارم که از آقایمان پاداش خواهید گرفت
        قربان استاد عزیز🌷🌷🌷🌷
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۹

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۵۸
        - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰
        درود وعرض ارادت خدمت استاد گرانقدر خندانک
        بسیار زیبا ودلنشین خندانک
        موفق باشید خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۲۵
        سلام و درود
        نرگس خانم زند
        سپاس از لطف حضور و بیان زیبای شما
        موفق و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰
        - اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️🌺🌺🌺🌺
        🌼🌼🌼
        🏵🏵
        💐- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ❤️❤️❤️❤️
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۵
        سلام و درود،
        دوستان عزیز،
        قبل از این که آغاز به گفتگوهایی کنیم و حرف های شاعرانه و ادبی بزنیم، می خواهم تشکری گرم بکنم از آقای جواد کاظمی نیک که با محبت و مهربانی اغراق آمیزی در همه صفحات حاضر شده و از پی خودش مانند ستاره های دنباله دار انبوهی از عکس و تصاویر و به قول معروف استیکرهایی، روانه این صفحات می کند که مطلب جدید و مفیدی به صفحات اضافه نمی کند بلکه فقط میدان را آنقدر شلوغ می کند که دو کلمه حرف هم که می خواهد بین دو نفر جریان پیدا کند در پی فاصله اندازی ایشان گم شود. چندین بار من از ایشان خواهش کرده ام که از این کار حداقل در صفحات سروده های بنده خودداری کنند که کم شده اما تعطیل نگشته است. حتی تشابه خوبی بود بین سروده ایشان تحت نام « لیمو ترش نباش » و این خصلت و گفتارهای گزنده بنده. من می پذیرم که در مواردی نقش لیمو ترش و حتی ترش تر و تلخ تر از آن بوده و در عوض خاصیت درمانی و شفابخش داشته باشم. جوان ها باید جایی نصایحی را بشنوند که اگر نشنوند در دوران کهنسالی بخشی از عمر خودشان را نقش بر آب خواهند دید بدون این که امکان جبرانی باشد. خواهش می کنم، التماس می کنم، شما دوستان را واسطه قرار می دهم که ایشان را قانع سازند تا در صفحات بنده از این کار بپرهیزد. با ما همراه شود، نظر بدهد، مخالفت کند، موافق باشد اما اوضاع صفحه را بر هم نزند. متشکرم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        اگر پاسخ مناسبی از ایشان درست بعد از این درخواست بشنوم و بخوانم قول می دهم حرف هایی برای شما و آقای کاظمی تعریف خواهم کرد که یا نشنیده اند یا برایشان جالب و شیرین خواهد بود.
        من این تابستان مدت بیشتری در خدمت شما خواهم بود دوست دارم آن را مفید و به یاد ماندنی سپری کنیم و از همدیگر بیاموزیم و روحیه بگیریم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد کاظمی نیک
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۸
        درودبرشما مجید جان عزیزم استاد عزیز چشم عزیزم من صفحه شما را دیگر شلوغ نمیکنم منو ببخشید که باعث شدم شما ناراحت شده اید منو ببخشید بازهم ازتون معذرت‌خواهی میکنم🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        🌺🌺🌺🌺🌺
        🪻🪻🪻🪻
        🌼🌼🌼
        🥀🥀
        💮
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۹
        درود بر شما،
        جواد آقای کاظمی نیک
        سپاسگزارم
        پس خواهش می کنم به مطالبی که در این صفحه بعد از این خواهد عنایتی داشته باشی شاید خوشتان آمد و احتمالا یک یادگاری ذهنی از من برای شما باقی ماند
        خیلی متشکرم و با شور و شوق به گفتارهایی که در نظر دارم ادامه می دهم و دوست دارم نظرات دوستان را نیز بشنوم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        محمد محمدنژاد(آشوب)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۱۲
        پاینده باشید استاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۳۱
        سلام و درود جناب محمد محمد نژاد ( آشوب )
        سپاس از لطف حضورتان
        موفق و مؤید باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۸

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۵۰
        با درود مجدد به همه دوستان و احساس شعفی که از پاسخ متین آقای جواد کاظمی نیک یافتم آغاز صحبت می کنم.
        بهانه من ظاهرا پاسخ دادن به تذکر دوست عزیز و معلم شعرم آقای محمد اکرمی است با این مضمون:
        « . . .
        **گفت مولا ز چه شهزاده ای از پارس کنیزش سازید**
        اگه درست برداشت کرده باشم و مربوط به دروغ تاریخی همسر امام حسین هست شاید بهتر باشه که استفاده نشه
        . . . ».
        اما این فقط یک بهانه است و مطالب مهم تری را دارم که خدمت شما عزیزان بیان کنم. مشابه این مطلب در سایت دیگری از زبان یکی از شاعران معروف و مسبوق به سابقه در همین سایت مطرح شد و پاسخ از دل جوشیده ای به ایشان دادم و مورد محبت و تفقد ایشان نیز قرار گرفتم. وسوسه شدم که آن مطلب را عینا اینجا نقل کنم. اما خود این سروده به من اجازه چنین کاری را نداد. « رفتار شناسی شعر » یعنی این. روی سخن من به خانم سارا خوش روش است. در برابر این سروده شرمگین شدم از این وسوسه درونی ام که یک حرف را دو جا نقل کنم و به غنای عظیمی که در متن این سروده نهفته است اهانت کنم. حرف های جدید از خاستگاه این سروده همچنان جوشان و تر و تازه است.
        آن حرف جدید چیست؟
        اگر جدید هم نبود برای شما برای من جدید و ناشناخته بود و در همین تابستان و در جوار ارجمند شما دوستان و تحت تأثیر الهام بخش فرهنگ عاشورایی به ذهنم خطور کرده است.
        طبیعی است که بنده اسلام شناس، مبلغ دینی، مداح اهل بیت نیستم و چنین ادعایی هرگز نمی کنم.
        ریشه این تأثّر مشهود از متن شعر در رگ و پی احساس من از کجاست؟
        علاوه بر آن از همه شما سئوال می کنم، بعنوان یک شاعر بیاندیشید، سبک سنگین کنید، حتی خواستید یک جستجو و مطالعه کوتاهی بکنید و به من بگویید که فرق بین یک تاریخ نگار، باستان شناس و آن عناوینی که در بالا شمردم با یک شاعر و ادبیاتی چیست ؟
        نه من شخصا و نه بیشتر شما عزیزان به هیچکدام از مقامات و عناوین فوق الذکر منتسب نیستیم.
        تأکید می کنم فرق بین ما و آن بزرگواران در چیست؟
        اصولا به این مسئله بسیار مهم فکر کنید که موضوع کار ما از چه جنسی است و جایگاهش کجاست؟
        برای این که مطلب خیلی طولانی و خسته کننده نباشد، صبر می کنم پاسخ های شما را دریافت کنم و آنوقت آنچه را که در ذهنم پرورانده ام بصورت یک مقاله کوچک یا نقد مفصل تقدیم خواهم کرد.
        من آن را سبز نخواهم کرد. اگر هر یک از شما صلاح دیدید و پسندید می توانید آن را به رنگ سبز بیارائید و در ستون نقد سبز آن را قرار بدهید که حاوی مطالب مفید و بحث انگیزی برای همه ما خواهد بود.
        متشکرم و منتظر پاسخ های شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تأکید می کنم منظور من سبز آرائی این مطلب مقدماتی نیست. بلکه آن چیزیست که در گفتار بعدی تقدیم خواهم کرد.
        محمد اکرمی (خسرو)
        محمد اکرمی (خسرو)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۴
        درود جناب سبکبار عزیز
        بنده نه در حد تذکر دادن هستم و نه سواد ادبی آنچنانی دارم و برای همین گفتم «اگه درست برداشت کرده باشم»
        ولی نظر من درباره نکته ای که گفتید:(نظر شخصی)
        شاعران تاریخ نگار نیستند ولی گاهی از مسائل تاریخی در شعر استفاده می کنند که دو نوع تقسیم میشه: اولین نوع تاریخ های مربوط به حوادثی هست که فارق از درست و غلط بودن جزوی از ادبیات هستند مثل آینه سکندر، شلاق زدن خشایارشا بر دریا برای رام کردن دریا و حتی خسرو و شیرین
        این دسته حتی اگر بدونیم واقعی نیستند ولی حالت و ماهیت ادبی جدای از تاریخ دارند برای مثال خسرو پرویز و همسر ارمنستانیش شیرین که در تاریخ به عنوان آدم های خوبی ازشون یاد نمیشه چون نه خسرو پرویز پادشاه مردم دوست و خیرخواهی بود و نه شیرین که هر کس سر راهش می ایستاد با دسیسه نابودش می کرد یعنی به معنای واقعی کلمه هر کی باهش در افتاد ، ور افتاد. ولی در اشعار که استفاده میشه منظور همون داستان عشقی تا حدودی تخیلی است و اشکال نداره
        ولی نوع دوم داستان های تاریخی در قالب های دیگه مثلا اعتقادی و یا روایت تاریخی در شعر یا توسط شاعر گفته شده که این ها از نظر من درست نیست
        برای مثال نظامی گنجوی جدای از شاعر بودن و کاتب دربار بودن ، تاریخ نگار هم بوده و مسائل تاریخی رو می نوشته مثلا شما حتما داستان شعر بوی جوی مولیان رودکی برای امیر نصر دوم سامانی رو شنیدید و خیلی از شما ممکنه باور کرده باشید ولی این داستان به هیچ وجه واقعی نیست چون نه امیر نصر که از مقتدر ترین پادشاهان سامانی بوده پادشاهی بوده که مرکز حکومتش رو رها کنه و نه وزرای امیر نصر که همگی دانشمند و فاضل بودند مثل ابوالفضل بلعمی بیکار مینشستند که همچین اتفاقی بیوفته جدای از اون در هیچ جای تاریخ همچین غیبتی ثبت نشده
        برای همین موارد هست که میگم در این سری موارد تاریخی و مخصوصا اعتقادی مثل همین نکته نسبت کنیز و همسر امام حسین (ع) به دختران یزدگرد سوم ساسانی( که اصلا وجود خارجی نداشتند ویا اگر داشتند با اسامی که ذکر شده همخونی ندارند و اگر اون هم اشتباه در نظر بگیریم باز تمام فرزندان یزدگرد سوم در نقاط مختلف به قتل رسیده اند)
        درسته شاعر تاریخ نگار نیست ولی اینکه موجب پخش شدن شایعات اینچنینی هم بشه درست نیست
        مخلص کلام بنده می آموزم در محضرتون جناب سبکبار و بسیار گفتگو با فرد با تجربه ای مثل شما برای من بسیار جذاب هست
        شاد و پیروز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۰۷
        سلام و درود
        جناب اکرمی عزیز
        با سپاس از حضور خوب و اندیشمندانه شما یک توضیح کوتاه عرض می کنم که پاسخ های کامل و مفصل از آنجا که نیاز به ویرایش های عدیده دارد در کامنت های مستقل عرضه می شود که هم حق مطلب ادا شود و هم دارای گزینه ویرایش باشد که وقت کمتری تلف گردد.
        باز هم ممنون و متشکرم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۷

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ساسان نجفی(سراب)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۳۲
        خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و عرض ادب استاد سبکبار عزیز و گرانقدر..
        درود برشما..به زیبایی دل را لرزانید..
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۷

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۵۱
        درود بر دوستان
        همه معایب و نواقص این سروده از من
        اما همه لرزش های روحی و شور و حال متعلق به منبعی است که خود من متأثر از آن هستم و سعی خواهم کرد مقداری بیشتر و بهتر شرح بدهم. اما بعداز این که به پرسش های خودم پاسخ هایی در یافت کردم
        از حضور همه شما سپاسگزارم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۹
        بسیار خوب و عالی توضیح دادید جناب محمد آقای اکرمی. فکر می کنم کمی صبر کنیم بد نمی شود که از دیگر دوستان نیز نظراتی بشنویم.
        اما به گوشه ای از سئوالاتم عنایت نکردید، دوباره نقل می کنم که شاید هسته اصلی بحث ما را در آینده به شکل حرفه ای و تخصصی بخودش اختصاص بدهد. از نظر بنده شاید بحث جدیدی باشد مانند خونی در جامعه شعری و ادبی خودمان. از نظر این حقیر. آن سئوال را تکرار می کنم:
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        . . . ».
        با سپاس، درود و احترام
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۷

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۵۸
        درودتان باد جناب استاد سبکبار عزیز ادیب گرانقدر🌞
        شعر مناسبتی فرازمند و فاخر و تاثیر گذاری سروده اید،🕊️🌷🌸🌺☘️
        و چه تاثیر گذار خوانده اید و انتخاب آهنگ هم که حرف ندارد 🎶🌷🌹🌸🌺☘️
        تم آهنگ و خوانش شما استاد عزیز با تصاویر بدیع شعر
        خود شرحی مفصل دارد،
        زنده باد👏👏👏
        نظرات شما فرهیختگان جان را پیرامون شعر خواندم ،
        به شخصه نظرم براین است استفاده از موضوعات تاریخی و اجتماعی ،و ...باید بر اساس مستندات تاریخی باشد، قانون بر این است، که اشاره ی مورد نظر را * ستاره ای بگذارد و بعد از شعر اطلاعات مختصری در مورد منابع موضوع درج کند،
        نیک می دانم که زیره به کرمان بردن است
        شما سروران جان آگاهید
        البته اطلاعاتم در مورد منابع تاریخی همسر امام حسین علیه السلام کم است
        فقط در حد آنچه در روایات آمده است اطلاع دارم که از منابع موجود در گوگل است ،نه بیشتر،
        پاینده باشید و سرفراز و سبز و هماره درخشان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۷

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۱۵
        درود مجدد به همه دوستان و در پاسخ به خانم سمیعی عرض می کنم که اگر من بخواهم فرازهای این سروده را ستاره بزنم همه جایش ستاره می خورد. اما بدون این که نیازی به ستاره وجود داشته باشد بزودی مطالبی را عرض خواهم کرد که خودش هم جدید نباشد حداقل نوع رویکرد جدید و بحث انگیز خواهد بود. برخورد ما به گوگل یا ویکی پدیا دوگانه است . گاهی به آن استناد می کنیم و گاهی کلا زیر اعتبار آن می زنیم. اما گوگل معبریست به رواق های اندیشه و هنر با نشان ها و اتیکت های کاملا معتبر و مستند . توضیحاتش را خواهم داد . برایم جالبت است که به این سئوال پاسخ شما را نیز بشنویم:
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        . . . ».
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۰۰
        درودتان جناب استاد سبکبار عزیز و گرانقدر🌞
        البته اگر ستاره ها زیاد می شوند
        می توانید در ذیل شعر توضیحاتی درباره ی منابع آن مرقوم بفرمایید
        اما کارکرد اجتماعی
        بنظرم شاعر پیامبر بی معجزه ی زمان خویش است بدون تحریف
        و چه بسا پیامبر بی معجزه زمان های دیگر
        همچنانکه از اشعار عبید زاکانی می آموزیم
        خیام و حافظ گرفته تا حسین پناهی

        بی نهایت سپاسگزارم از چالش خوبتون
        پاینده باشید و سبز خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۶

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        علی نظری سرمازه
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۱۶
        کوه ِ افراشته شد هیبت آن درد وزین را لرزاند
        خندانک خندانک
        خندانک
        درود جناب سبکبار
        بسیار زیباست
        خندانک خندانک
        خندانک
        چه درد سنگینی را باید این کوه تحمل کند و به سر منزل مقصود برساند خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۱
        سلام و درود
        جناب علی آقا نظری سرمازه
        این نهایت هوشیاری و ذوق و نکته سنجی شما را نشان می دهد که شاه بیت سروده را نشان کرده اید. خدا می داند چه احساساتی منبعث از عظمت آن رنج و درد ها در این یک جمله نهفته است.
        سپاسگزارم از حضور گرم و مهربان شما
        پاینده و سرفراز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۶

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۳۱
        درود جناب سبکبار ارجمند خندانک قلمتان نویسا به شعر و مهر خندانک در اشعار آیینی به علت کم سوادی اینجانب در این حیطه و برخی معذورات معمولا نظری ارائه نمی دهم هرچند کلا صاحبنظر نیستم بقول جناب اکرمی و خواننده ساده ای در حیطه ادبیات هستم خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۱۴
        سلام و درود فراوان خانم نیلوفر تیر
        همیشه بترس از کسانی که می گویند من نمیدانم و صاحب نظر نیستم. آن ها که مثل بنده طبل تو خالی هستند و پر سر و صدا استخرهایی هستند به عمق یک سانتیمتر آن هم در پاییز و زمستان وگرنه در فصل های دیگر می خشکند و شوره زار می شوند.
        سپاس از شما که نظرات بعدی شما را بخوانم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۶

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        نیلوفر تیر
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۴۷
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        اما در این مقوله که برای من جالب است چون دانش آموخته رشته ی جامعه شناسی هستم و معمولا با وسواس بیشتری رفتارهای یک قشر رو مورد بررسی قرار می دهم یک طبقه بندی در خصوص شاعران در ذهنم شکل گرفته است.
        به زعم من شاعران بطور کلی در چند طبقه قرار دارند که البته محدود و بسته یا جبر مطلق نیست و فقط دید شخصی است
        1- شاعران خود محور: دسته ای که تنها از سر غم یا شوق یا عشق یا هر محرک شخصی دیگر صرفا اشعاری با طبع خود می سرایند.
        2- شاعران جامعه محور: شاعرانی که دغدغه ها و مسایل جامعه را مورد نظر قرار داده و از بطن جامعه حرف می زنند.
        3- شاعران ایدئولوژیک محور: که به جریانات سیاسی خاص (مقصود صرفا ایران نیست بلکه گرایشات سیاسی یک شاعر است) تمایل دارند و این چرخش در آثارشان هم مشهود است.
        4- شاعران حکومت محور: که در هر دوره به حکومت ها وصل بوده اند و از این طریق ارتزاق و رسم و نامی به دست می آورند
        5- شاعران انتقاد محور: که به زمان خاصی تعلق ندارند و در همه حال از پدیده ها و اتفاقات شکایت دارند.
        6- شاعران زیبایی محور: که به سان یک هنر در رگ هایشان علاقمندی به زیبایی موج می زند و این زیبانگری در آثارشان نیز مشهود است.
        به بیان دیگر باید اول دسته بندی کرد که یک شاعر در چه دسته ای قرار دارد و آنگاه جایگاهش مشخص خواهد شد که باز هم عرض می کنم دسته بندی ها می تواند بسیار جهان شمول تر و گسترده تر و متقن تر باشد این طبقه بندی که عرض کردم صرفا یک دید شخصی از بنده بود.
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۶

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۲۵
        با سلام و درودی مجدد به همه دوستان به ویژه خانم نیلوفر تیر
        ، چقدر خشنودم که دوستان هر کدام در رشته ای ، در حوزه ای از علوم و فنون و هنر ها کارآزموده و کارشناس هستند و ما را اینچنین در جلوه گاه دیدگاه هایشان قرار می دهند. خیلی لذت بردم خانم نیلوفر تیر. لطفا توجه خودتان را به این صفحه حفظ کنید تا امروز و فردا دوستان فاضل دیگری به ما به پیوندند و نظر بدهند. اما من از شما و سایر دوستانی که کلا به سئوالات و موضوعات این صفحه توجه دارند سئوال دیگری می پرسم، بدون این که سئوال قبلی من موضوعیت خودش را از دست داده باشد:
        سئوال جدید این است که :
        مشترکات یا وجه مشترک همه این « شاعران » که خانم نیلوفر تیر فرمودند چیست؟
        آیا این سئوال جدید ما را دوباره به همان سئوال قبلی که :
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        . . . »،
        بر نمی گرداند؟
        با تشکر منتظر پاسخ می مانیم.
        این سئوال و جواب ها بزودی ما را به متن و شرح حوادث عاشورا و آثار غم بار آن و برداشت و انعکاس شاعرانه آن برخواهد گردانید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۳۲
        درود استاد عاجزم از جواب این پرسشها
        فقط این رامی دانم شاعر کار خود می کند وتاریخ دان ویا هر چیز دیگر کار خود
        البته تفکیک از هر نظر برای رشته های زیر بنای ادبیاات بنده قائل نیستم ومی گویم اینها همه زیر مجموعه ای از ادبیات هستند
        سپاس
        تابتوانی غم جهان هیچ مسنج
        بر دل منه از آمده و نامده رنج

        خوش میخور و میباش در این دیر سپج
        باخود نبری جوی اگر داری گنج
        خیام
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۲۸
        علم تو بخواندن سبق نیست
        موقوف گشادن ورق نیست
        هرنقش که بافت روزگارش
        از قدرت تست پود وتارش
        باحکم تونیست حکم کس را
        دربحر چه اختیار خس را
        گر بر در کعبه یا بدیرم
        در چنبر حکم تست سیرم
        چون حکم توام مهار دارد
        هرجابرد اختیار دارد
        هرچند که نامه ی سیاهم
        شد دود کش تف گناهم
        هر گل که نکاشت چوب وسنگش
        از خامه تست آب ورنگش
        گر بحر عنایتت بجوشد
        طومار گناه ما بپوشد

        تقدیم به استاد سبکار امیدوارم که پذیرا باشید
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۲۲
        سلام و درود جناب آزاد بخت عزیز،
        ممنونم
        بسیار زیبا بود
        زیباتر هم می شد اگر نظر شما را در مورد سئوالات و مطالب مطرح شده بدانم. حتی اگر به این باشد که بفرمائید :
        برایم مهم نیست، علاقه ای ندارم، یا از این دست.
        این سروده را اگر خود شما گفته باشید که خیلی عالی است اگر از دیگران باشد ترجیح می دهم که خودم بروم بگردم و پیدا کنم و موافق احوال درونم بخوانم و لذت ببرم.
        این هم ذوق و علاقه شماست نمی شود کاری کرد.
        تشکر می کنم سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۰۱
        درود استاد فکر کنم اثرنظامی یا وحشی دقیق نمی دانم
        چون از حفظ بودم نوشتم
        اکثر شعرهایی که از اساتید می نویسم از حفظم
        ازنظامی بگیر تا فاضل نظری
        سپاس استاد بنده زیاد تبحر در اشعارآیینی ندارم فقط می خوانم
        بنده مخلص شما وبیشترمیآموزم
        روز واقعه فیلمش خیلی سال پیش دیدم جالب بود
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۷
        سلام و درود،
        دو تا لینک در پایین قرار دادم. اگر دوست دارید می توانید تشریف ببرید ویدئوی آن ها را تماشا کنید. فکر می کنم دوست داشته باشید. بویژه این که با هنرمندان بزرگی آشنا می شوید.
        جناب آزادبخت اسم گذاری شعر آئینی یک دیواری می کشد برای شاعران جهت مراجعه و مواجهه با مقدسات، منویات، اسطوره ها، باور های فرا و اقعیتی فرهنگ ساز و خیلی چیزهای دیگر. هر کسی می تواند فرازی از این چیزها بگیرد و آن را در ذهن خودش بپروراند. اینجور چیزها در زبان، و رفتارهای اجتماعی مردم موج می زند. سئوال اصلی این صفحه از دوستان تقریبا اینست :
        جوهره موضوعی و محور اصلی شاعری به قول خانم نیلوفر تیر در چیست؟
        شما آیا تا حالا چنین سئوالی از خودتان کرده اید؟
        فرق بین تاریخ دان، باستان شناس و شاعر در چیست؟
        من از حضور و غیاب های بی دلیل و بدون موضوع و باری به هر جهت چندان پیروی نمی کنم. اما عاشق این هستم که موضوع را دنبال کنم. چه در جایگاه سئوال کننده و چه در موقعیت جواب دهنده.
        واقعا برداشت ما از شعر گفتن و خواندن و شنیدن چیست؟
        حتما پاسخ هایی اولیه و رنگارنگ دریافت خواهم کرد اما در ادامه به یک سئوال اصلی خواهیم رسید که در بالا عرض شد؟
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        آذر دخت
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۴۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودتان استاد گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۲۵
        سلام و درود سرکار خانم آذردخت
        تشریف آوردید خوشحال شدم
        رفتم پای سروده تان غمگین بازگشتم
        نوشتنی ها را آنجا نوشتم
        شما هم نوشتنی ها را اینجا بنویسید
        آدم غم خودش را برای خودش نگهدارد تنهایی باید آنرا تحمل کند
        اما به قول معروف اگر غم خودش را در کنار غم های دیگران قرار بدهد تحملش آسان تر خواهد بود.
        سپاس از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۰۴
        درود و عرض ادب جناب سبکبار خندانک
        صدایتان گیرا بود و شعر خوانی به دل نشست
        عاشق اهنگ فیلم روز واقعه هستم اگر درست گفته باشم
        فیلمش را چندین بار دیدم
        داشتم نظرات را مطالعه می کردم و بیشترشان را خواندم و حتما برمی گردم
        متاسفانه بنده در این زمینه نمی توانم‌ نظری داشته باشم
        و از نظرات شما و دوستان می آموزم🙏🙏🙏
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۳۴
        با درود و سلامی مجدد به همه دوستان عزیز و بویژه جناب محسن ابراهیمی اصل ( غریب ).
        به ایشان خوشامد عرض می کنم و از نظراتی که دادند سپاسگزارم. پاسخ ایشان را عمومی دادم که انگیزه ای باشد به موضوعات اصلی و نکاتی که جناب غریب اشاره فرمودند. فیلم « روز واقعه » ، آقای بهرام بیضایی که به یاد ماندنی هستند و مردم پناه و دل نشین. خواهش می کنم از توجه و تحسین اثر با عظمت استاد مجید انتظامی خالق همین سمفونی « شب عاشورا » و گرامیداشت پدر بزرگوار ایشان زنده یاد عزت اله انتظامی که در همه کارهای عظیم و به یاد ماندنی شصت هفتاد ساله گذشته حضور بی بدیلی داشتند کوتاهی نفرمایند.
        این لطف و تراوتی بود که آقای غریب با خودش به ارمغان آورد و درود بر ایشان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        يکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۲
        درود مجدد
        خالق اثر را نمی شناختم سپاس🙏
        اما آهنگ را که شنیدم باورکنید دوست داشتم دوباره این اثر زیبا را ببینم خیلی زیباست و برایم تکراری نمی شود مثل فیلم محمدرسول الله(ص) خصوصا صحنه هایی که نقش اول هرجا که می رسید دیر رسیده بود وباید دیر می رسید تا حکایت کند و پیغامی از امام می گرفت و ادامه میداد و یا پیغام هل من ناصر ینصرنی که در گوشش صدا می کرد
        واقعا دیدنی بود وهست
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۰۱
        سلام و درود تقدیم به دوستان عزیز
        https://www.aparat.com/v/8X7pW
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        https://www.aparat.com/v/Vb1OR
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۱۹
        درود تان باد جناب استاد خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۳۷
        سلام و درود فراوان
        جناب ابوالحسن انصاری ( الف رها )
        از حضور شما و زیارت جمالتان سپاسگزارم
        همواره تندرست و الطافتان پایدار باشد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        راضیه خضری
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۳۹
        سلام و درود جناب سبکبار بزرگوار
        سروده زیبایی خواندم از قلمتان
        در پناه حق و سایه امام حسین علیه السلام ان شاءالله 🙏🥀
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۳۵

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۱
        سلام و درود
        راضیه خانم خضری
        سپاس از لطف حضورتان
        زنده و سربلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۱۱
        سلام ودرود واحترام استاد ارجمند. نیک. سبکبار

        بسیار عالی درنوع خود

        کم نظیر و زیبا. بود خندانک


        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳
        سلام و درود
        جناب فتحی بزرگوار
        و نیک اندیش
        از حضور خوب شما سپاسگزارم
        زنده و پیروز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۱۴

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴
        این همان متنی است که هرکس:
        1- خواست
        2- مفید تشخیص داد
        3- و مشتاق بود که عده بیشتری از دوستان ببینند و بیایند و بخوانند تا ما را از نظراتشان بهره مند ساخته و خودشان نیز بخوانند و به اندیشه فرو بروند.
        می تواند، و از نظر اینجانب، مجاز است که عین آن را کپی کرده و با یک مقدمه و ذکر ارجاع، بعنوان یک نقد سبز در همین صفحه نشر بدهد. من این کار را نمی کنم، چون میزبان این صفحه هستم و تبلیغ از خود را شایسته این سروده نمی دانم. اگر صفحه دیگری بود کسی جلودارم نمی شد.
        این مطلب اجبارا طولانی خواهد شد، اما سعی خواهم کرد، آن را با تنوع مطالب و استفاده از نظرات دوستان مطبوع تر سازم. بطوری که همگان خودشان را در لابه لای سخنان ببینند، به مانند دیدن خود در یک تصویر دسته جمعی. چقدر زیبا! که هم خودمان را می بینیم و هم دیگران را. تصور کنید!؟
        اول نظرات دوستان:
        « . . .
        **گفت مولا ز چه شهزاده ای از پارس کنیزش سازید**
        اگه درست برداشت کرده باشم و مربوط به دروغ تاریخی همسر امام حسین هست شاید بهتر باشه که استفاده نشه
        . . . ». از آقای محمد اکرمی ( خسرو )
        این اظهار نظر موشکافانه، سئوال زیر را از سراینده « سرور آزادگان بر انگیخت به شرح زیر:
        « . . .
        از همه شما سئوال می کنم، بعنوان یک شاعر بیاندیشید، سبک سنگین کنید، حتی خواستید یک جستجو و مطالعه کوتاهی بکنید و به من بگویید که فرق بین یک تاریخ نگار، باستان شناس و آن عناوینی که در بالا شمردم با یک شاعر و ادبیاتی چیست ؟
        . . . » از مجید نیکی ( سبکبار )
        « . . .
        شاعران تاریخ نگار نیستند ولی گاهی از مسائل تاریخی در شعر استفاده می کنند که دو نوع تقسیم میشه: اولین نوع تاریخ های مربوط به حوادثی هست که فارق از درست و غلط بودن جزوی از ادبیات هستند مثل آینه سکندر، شلاق زدن خشایارشا بر دریا برای رام کردن دریا و حتی خسرو و شیرین
        این دسته حتی اگر بدونیم واقعی نیستند ولی حالت و ماهیت ادبی جدای از تاریخ دارند برای مثال خسرو پرویز و همسر ارمنستانیش شیرین که در تاریخ به عنوان آدم های خوبی ازشون یاد نمیشه چون نه خسرو پرویز پادشاه مردم دوست و خیرخواهی بود و نه شیرین که هر کس سر راهش می ایستاد با دسیسه نابودش می کرد یعنی به معنای واقعی کلمه هر کی باهش در افتاد ، ور افتاد. ولی در اشعار که استفاده میشه منظور همون داستان عشقی تا حدودی تخیلی است و اشکال نداره
        ولی نوع دوم داستان های تاریخی در قالب های دیگه مثلا اعتقادی و یا روایت تاریخی در شعر یا توسط شاعر گفته شده که این ها از نظر من درست نیست
        برای مثال نظامی گنجوی جدای از شاعر بودن و کاتب دربار بودن ، تاریخ نگار هم بوده و مسائل تاریخی رو می نوشته مثلا شما حتما داستان شعر بوی جوی مولیان رودکی برای امیر نصر دوم سامانی رو شنیدید و خیلی از شما ممکنه باور کرده باشید ولی این داستان به هیچ وجه واقعی نیست چون نه امیر نصر که از مقتدر ترین پادشاهان سامانی بوده پادشاهی بوده که مرکز حکومتش رو رها کنه و نه وزرای امیر نصر که همگی دانشمند و فاضل بودند مثل ابوالفضل بلعمی بیکار مینشستند که همچین اتفاقی بیوفته جدای از اون در هیچ جای تاریخ همچین غیبتی ثبت نشده
        برای همین موارد هست که میگم در این سری موارد تاریخی و مخصوصا اعتقادی مثل همین نکته نسبت کنیز و همسر امام حسین (ع) به دختران یزدگرد سوم ساسانی( که اصلا وجود خارجی نداشتند ویا اگر داشتند با اسامی که ذکر شده همخونی ندارند و اگر اون هم اشتباه در نظر بگیریم باز تمام فرزندان یزدگرد سوم در نقاط مختلف به قتل رسیده اند)
        درسته شاعر تاریخ نگار نیست ولی اینکه موجب پخش شدن شایعات اینچنینی هم بشه درست نیست
        . . . » . از آقای محمد اکرمی ( خسرو )
        خانم سمیعی:
        « . . .
        به شخصه نظرم براین است استفاده از موضوعات تاریخی و اجتماعی ،و ...باید بر اساس مستندات تاریخی باشد، قانون بر این است، که اشاره ی مورد نظر را * ستاره ای بگذارد و بعد از شعر اطلاعات مختصری در مورد منابع موضوع درج کند،
        نیک می دانم که زیره به کرمان بردن است
        شما سروران جان آگاهید
        البته اطلاعاتم در مورد منابع تاریخی همسر امام حسین علیه السلام کم است
        فقط در حد آنچه در روایات آمده است اطلاع دارم که از منابع موجود در گوگل است ،نه بیشتر،
        . . . » از خانم فیروزه سمیعی
        و در ادامه پس از توجیهات بنده:
        « . . .
        البته اگر ستاره ها زیاد می شوند
        می توانید در ذیل شعر توضیحاتی درباره ی منابع آن مرقوم بفرمایید
        اما کارکرد اجتماعی
        بنظرم شاعر پیامبر بی معجزه ی زمان خویش است بدون تحریف
        و چه بسا پیامبر بی معجزه زمان های دیگر
        همچنانکه از اشعار عبید زاکانی می آموزیم
        خیام و حافظ گرفته تا حسین پناهی
        . . . » از خانم فیروزه سمیعی
        « . . .
        این نظرات با طرح یک سئوال از جانب بنده ادامه می یابد. سئوال این بود:
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        . . . » از مجید نیکی ( سبکبار )
        پاسخی جامعه شناختی به این سئوال از طرف خانم نیلوفر تیر:
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        اما در این مقوله که برای من جالب است چون دانش آموخته رشته ی جامعه شناسی هستم و معمولا با وسواس بیشتری رفتارهای یک قشر رو مورد بررسی قرار می دهم یک طبقه بندی در خصوص شاعران در ذهنم شکل گرفته است.
        به زعم من شاعران بطور کلی در چند طبقه قرار دارند که البته محدود و بسته یا جبر مطلق نیست و فقط دید شخصی است
        1- شاعران خود محور: دسته ای که تنها از سر غم یا شوق یا عشق یا هر محرک شخصی دیگر صرفا اشعاری با طبع خود می سرایند.
        2- شاعران جامعه محور: شاعرانی که دغدغه ها و مسایل جامعه را مورد نظر قرار داده و از بطن جامعه حرف می زنند.
        3- شاعران ایدئولوژیک محور: که به جریانات سیاسی خاص (مقصود صرفا ایران نیست بلکه گرایشات سیاسی یک شاعر است) تمایل دارند و این چرخش در آثارشان هم مشهود است.
        4- شاعران حکومت محور: که در هر دوره به حکومت ها وصل بوده اند و از این طریق ارتزاق و رسم و نامی به دست می آورند
        5- شاعران انتقاد محور: که به زمان خاصی تعلق ندارند و در همه حال از پدیده ها و اتفاقات شکایت دارند.
        6- شاعران زیبایی محور: که به سان یک هنر در رگ هایشان علاقمندی به زیبایی موج می زند و این زیبانگری در آثارشان نیز مشهود است.
        به بیان دیگر باید اول دسته بندی کرد که یک شاعر در چه دسته ای قرار دارد و آنگاه جایگاهش مشخص خواهد شد که باز هم عرض می کنم دسته بندی ها می تواند بسیار جهان شمول تر و گسترده تر و متقن تر باشد این طبقه بندی که عرض کردم صرفا یک دید شخصی از بنده بود.
        . . . » از خانم نیلوفر تیر
        بر انگیزانندۀ سئوالی از جانب سراینده « سرور آزادگان » :
        {
        سئوال جدید این است که :
        مشترکات یا وجه مشترک همه این « شاعران » که خانم نیلوفر تیر فرمودند چیست؟
        آیا این سئوال جدید ما را دوباره به همان سئوال قبلی که :
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        . . . »
        بر نمی گرداند؟
        } از مجید نیکی ( سبکبار )
        یک نظر کاملا عجیب و غریب و در نگاه اول سطحی و متناقض، اما دارای یک هسته درخشان و راهگشا که من آن را از دل این نوشته در خواهم آورد:
        « . . .
        فقط این رامی دانم شاعر کار خود می کند وتاریخ دان ویا هر چیز دیگر کار خود
        البته تفکیک از هر نظر برای رشته های زیر بنای ادبیاات بنده قائل نیستم ومی گویم اینها همه زیر مجموعه ای از ادبیات هستند
        . . . » از آقای محمد رضا آزادبخت
        حالا ورود به مطلب:
        مگر نه اینست که یک باستان شناس با آثار و اشیاء و نشانه هایی عینی و ملموس سر و کار دارد و با استفاده از تمامی ابزارها و روش ها سعی در پیدا کردن رموزات باستان شناسانه آن ها دارد؟ دقیق و مستند و محقق. تا آنجایی که مقدور است.
        مگر نه اینست که تاریخ به دنبال کشف حقایق مربوط به زندگی مادی و معنوی انسان ها، از دیر باز تا کنون بوده و هست؟ با تکیه بر اسناد و مدارک مستدل و یافته های باستان شناسی و سایر علوم.
        اما شعر و ادبیات به دنبال چیست؟
        موضوع کار آن چیست؟
        بگذارید با یک سئوال دیگر آغاز کنیم:
        آیا شعر و ادبیات بدنبال غیر واقعی ساختن، مبالغه، بزرگنمایی و تخیلی و احساسی و عاطفی کردن واقعیات پیش گفته نیست؟
        بگذارید دقیق تر سئوال کنم، آیا موضوع شعر و ادب همان واقعیات مبالغه آمیز، بزرگنمایی، تخیلی، احساسی و عاطفی شده توسط خود مردم در طول حیاتش نیست؟ شاعر که به تنهایی نمی تواند این کار را انجام بدهد. اما مردم و زبان می توانند و کارشان هم همین است. این یک سئوال و حالا یک سئوال دیگر:

        اصولا استفاده از لفظ دروغ و شایعه در شعر و ادبیات صحیح است؟
        به مثال آقای اکرمی بر می گردیم و سئوال دیگری را طرح می کنیم:
        اگر
        « . . .
        شاعران تاریخ نگار نیستند ولی گاهی از مسائل تاریخی در شعر استفاده می کنند که دو نوع تقسیم میشه: اولین نوع تاریخ های مربوط به حوادثی هست که فارق از درست و غلط بودن جزوی از ادبیات هستند مثل آینه سکندر، شلاق زدن خشایارشا بر دریا برای رام کردن دریا و حتی خسرو و شیرین
        این دسته حتی اگر بدونیم واقعی نیستند ولی حالت و ماهیت ادبی جدای از تاریخ دارند برای مثال خسرو پرویز و همسر ارمنستانیش شیرین که در تاریخ به عنوان آدم های خوبی ازشون یاد نمیشه چون نه خسرو پرویز پادشاه مردم دوست و خیرخواهی بود و نه شیرین که هر کس سر راهش می ایستاد با دسیسه نابودش می کرد یعنی به معنای واقعی کلمه هر کی باهش در افتاد ، ور افتاد. ولی در اشعار که استفاده میشه منظور همون داستان عشقی تا حدودی تخیلی است و اشکال نداره
        . . . »
        درست است، چرا بر زبان راندن داستان بسیار شیرین و دوست داشتنی حضرت « شهربانو » در داخل ماجرای عاشورا، و آن هم نه توسط شاعر و شایعه ساز و دروغگوی تاریخ، بلکه از زبان مردمی که در طول شصت هفتاد سالۀ گذشته من شخصا از زبان آن ها شنیده ام جایز نیست؟ این داستان چند جانبه پر تلألو و آمیخته با احساسات ایرانیان شیعی مذهب چرا استثنا شده است. اینجا حتی پای امیرالمومنین ( ع ) هم در میان است که به طرز حماسی و اسطوره ای وارد میدان می شود. ایرانیان با هزار علقه و نزدیکی در پیوند با امامت و شیعه بوده اند و تا ابد مشهد پایتخت معنوی آنان خواهد بود و به درجاتی سایر پرستشگاه هایی که از سرزمین ایران و دل های بخش اعظمی از مردم جدایی ناپذیر است. از دوران جوانی در هر کوه و کمر یک « اجاق » ، « بارگاه » و پرستشگاهی بوده که حتی بیشتر آن ها منسوب به پا گذاشتن و ورود حضرت علی بوده است و هنوز هم هست. داستان هایی در پای کرسی و مراسم حتی ملی مانند شب چله و غیره شنیده بودیم حاکی از این بوده که جاهایی و با مناسبت هایی رستم با حضرت علی مواجه و روبرو می شوند و در بیشتر آن ها قدرت و توانایی حضرت علی ستوده می شود بدون اینکه رستم تحقیر شود. آیا این ها با معیار و محک های تاریخی و باستان شناسی قابل جمع است؟ آیا می توان اسم این ها را دروغ یا تحریف یا شایعه گذاشت؟ البته هر کدام از آن ها دوره و عمری دارند و به مرور کمرنگ و فراموش می شوند و برخی ها باقی می مانند. چون اصل ماجرا هنوز باقی و زنده و پوینده است. در اطراف وقایع عاشورا علاوه بر داستان حضرت « شهربانو» حالا واقعی یا تخیلی، هزاران جنبه های اغراق آمیز دیگر هم وجود دارد چرا حساسیت روی این یکی بیشتر است؟ این است آن سئوال مهم. چرا حساسیت روی این موضوع؟
        صحت و سقم این ماجرا علاوه بر نشستن بر دل مردمان آرزومند، پنجاه پنجاه است. نه می توان آن را رد کرد و نه اثبات. که نه رد آن به عهده شاعر است و نه قبول آن. اما بقعۀ بی بی « شهربانو» در شهر ری زیارتگاه مردم ایران است دقیقا با این محتوا و مضمون. حتی اگر آن را به دوره ساسانیان و دین زرتشت منتسب سازند. با احترام و کرامات بی نظیر که حتی از بچگی مرا شیفته این داستان کرده است با خصوصیات معجز گونۀ زنانۀ بی بی شهر بانو و بکارت همیشگی این موجود افسانه ای. شاعر سر و کارش با این ثروت های عظیم و گنج های بی پایان ادبی و حماسی و اساطیری نیمه واقعی و نیمه تخیلی مردمی که به آن تعلق دارد، می باشد. این داستان به قدری گیرا و دلنشین است که پای سه خلیفه و حتی سلمان فارسی را به میان می آورد. حتما یکی از این ها درست است، اما چرا همه آن ها بنوعی پذیرفته می شوند چون مردم علاقه مند به این موضوع هستند از دیدگاه « شاعرمردمی» (یعنی مردمی که در قامت یک شاعر ظاهر می شوند. اصطلاحی است که خودم آن را ابداع کرده ام) . باز هم این سئوال را تکرار می کنم:
        چرا حساسیت روی این موضوع زیاد است؟
        لطفا سری بزنید به :
        https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88
        همچنین به :
        https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88

        شاید در تاریخ معاصر پاسخ این سئوال به طور مشهود خودش را نشان داده باشد. مردم ایران سه خصلت اساسی داشته و در طول تاریخ آن را نشان داده اند:
        1 – به هویت و افتخارات ملی خودشان علاقه مند و پای بند هستند.
        2- به دین و مذهب خودشان عشق می ورزند، چرا که آن را از همان ابتدا انتخاب کرده اند و هرگز از روی ضعف و زبونی به زیر سلطه آن نرفته اند. این هم داستان خودش را دارد که این بار حماسی و تخیلی نبوده و بر مستندات تاریخی استوار است.
        3- به شدت آزادیخواه و عدالت جوهستند و اسطوره های خودشان را از میان اینجور چهره ها و شخصیت ها بر می گزینند از مذهبی گرفته تا ملی و اجتماعی . چه در تاریخ، چه در داستان ها و حماسه ها و چه در روایت های مذهبی. شاید مثل سایر ملل و شاید رادیکال تر از آن ها.
        عده ای از منظر مذهبی شاید فکر می کنند که اگر در ایران نوروز و چهارشنبه سوری و تخت جمشید و غیره نباشد ایران مذهبی تر و خالص تر می شود و به همین خاطر هم ایرانیت را از خود جدا کرده و دستشان را از این بابت خالی می کنند
        عده ای دیگر نیز ایرانیت را با شاهنشاهی بودن یکی پنداشته و به تعلقات ملی مردم ایران جنبه ایدئولوژیک می دهند و با اسلام و شیعه می ستیزند، و البته آگاهانه این کار را انجام می دهند.
        نیازی به شرح و بسط ندارد که کانون های اقتدارجوی جهانی از این میان سود می برند و هیچوقت دوست ندارند که این کشاکش آرام گیرد.
        شاعران نیز بناچار مانند بادنمایی به این سو و آنسو می وزند اما دست آخر مجبورند به موضوع کار خودشان توجه کنند و آن چیزی به جز واقعیات احساسی، عاطفی، تخیلی شده توسط خود مردم نیست.
        تعریف شعر و ادبیات از دیدگاه بنده از همین جا نشأت گرفته است.
        حالا وقت آنست که جمله عجیب آقای محمدرضا آزادبخت را رمز گشایی کنیم:
        « . . .
        فقط این رامی دانم شاعر کار خود می کند وتاریخ دان ویا هر چیز دیگر کار خود
        البته تفکیک از هر نظر برای رشته های زیر بنای ادبیاات بنده قائل نیستم ومی گویم اینها همه زیر مجموعه ای از ادبیات هستند
        . . . » از آقای محمد رضا آزادبخت
        می دانید نکتۀ عجیب و غریب این در کجاست؟ انگار یک پارادوکس ریاضی در اینجا مطرح می شود. اگر پای ادبیات در میان نبود بطور قطع این یک تناقض مسلم بود. اما من این شاهکار و هسته طلایی سخن را از دل آن بیرون می آورم و همه تعریف « شعر و ادبیات » را با آن تفسیر می کنم:
        ایشان می گوید رشته هایی که زیر بنای ادبیات هستند همه زیر مجموعه ای از ادبیات هستند. ببینید زیر بنا ها بعنوان زیر مجموعه ها ظاهر می شوند. چگونه ممکن است؟ آیا این تناقض و امر محال نیست؟
        ادبیات و شعر می گوید نه. البته باید بگوییم « زبان ، ادبیات و شعر» .
        همه علوم یا بیشتر آن ها به انسان کمک می کنند و زیربنای قوه ناطقه و مجموعه تئوری های هنری شعر و ادبیات و زبانشناسی قرار می گیرند،
        اما وقتی
        و در هر سطحی
        که این توانایی در اختیار نوع بشر قرار گرفت
        همه این علوم را تحت تسلط هنری خودش قرار داد.
        از روزی که روی دیوار غارها شروع به نقاشی و درد دل کردن با نسل ها بعدی کرد تا رقصیدن ها، ادعیه، پرستیدن و همه بنیاد های زندگی معنوی را تحت حکومت بلامنازع خودش در آورد.
        در این میان شاعران و هنرمندان نباید زیاد بخودشان ببالند که آتش بانان و سرایداران این معبد بوده و هستند نه بیشتر
        صاحب اصلی آن شعور جمعی و احساسات عمومی و در یک کلام فرهنگ جامعه می باشد.
        در اینجا حیف است که مروارید درخشانی از صدف گفتار خانم فیروزه سمیعی نادیده انگاشته شود:
        ایشان فرمود:
        « . . .
        بنظرم شاعر پیامبر بی معجزه ی زمان خویش است بدون تحریف
        و چه بسا پیامبر بی معجزه زمان های دیگر
        همچنانکه از اشعار عبید زاکانی می آموزیم
        خیام و حافظ گرفته تا حسین پناهی
        . . . »
        و من تعبیر شاعرانه اعجاز را در اینجا از دل این سخن استخراج می کنم که بلی خانم فیروزه سمیعی شاعران پیغام هایی را از معجزاتی که در جنبه ای از هستی اجتماعی مردم در زمان و مکانی روی داده است حمل و نقل می کنند. موجوداتی هستند زمینی و در عرصه و میدانِ همان پارادوکسی که گفتیم قلم فرسایی می کنند. همه علوم زیربنای شعر و ادبیات و جنبه ذاتی هنری انسانی هستند و در عین حال زیر مجموعه این روبنا هم هستند. این است آن معجزه ای که شاعران پیام آوران آن هستند پیام از مردم به مردم
        خسته شدم و خسته شدید اما چه خوب است که هنوز ما وارد مطلب نشدیم.
        این سخن را با یک تأکید و صراحت خاصی بیان می کنم ، این سروده خودش خودش را سروده است، خود توضیح است ،یعنی خودش خودش را تفسیر و تعبیر می کند، کافی است با یک معلومات اولیه آن را بدقت بخوانید، نماد ها و فرازهای آن را مورد توجه قرار بدهید.
        اگر پاسخ های برانگیزاننده دریافت کنم وارد جنبه های دل انگیز و زیبای غزل و داستان عاشورا و سایر مطالب مربوط به شعر و ادبیات خواهم شد. وگرنه ساکت می شوم و به سلام و علیک ساده با دوستان می پردازم. همه این توضیحات جوشیده از دل را به « سرور آزادگان » تقدیم می کنم. همه عزیزند اما اگر او بشنود مارا بس.
        پایدار و سربلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک


        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۸

        نَعوذُ بِاللّه . لا الهَ اِلّا الله .


        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۳۲
        به نظر این حقیر نوشتن این سخن از امام حسین ( ع ) که فرمود، مؤمن کاری نمی کند که در مقابل آن مجبور به عذرخواهی شود بهتر از پخش این پرچم های سبز و تکراری بود.
        همیشه برای درس گرفتن وقت هست. اما ما متاسفانه امام حسین را فقط از روی وقایع عاشورا و آن هم بصورت ناقص می شناسیم. از این نکته غافلیم که ذره ذره سنگ بنای عاشورا از آن زمانی ساخته شد که آن بوسه های مقدس بر گردن مبارکش فرو نشست. نه فقط از این لحاظ که روزی مظلومانه بریده خواهد شد. بلکه از این لحاظ هم که با بیانات کوتاه و آهنگینش یک پرچم واقعی، برای کل زمان ها و مکان ها بر خواهد افراشت. پرچم آزادگی. درودش باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۱۴

        ☘صَلّی‌اللهُ‌عَلی‌اَباعَبدالله‌الحُسَین‌و‌مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۱۰
        درود بر جناب سبکبار عزیز و دوست داشتنی
        در مورد نظر قبلی که باز هم تکرار می کنم یک نظر کاملا شخصی بوده و هست ، باید بگم که من هنوز بر همون باورم
        به نظر من اگر تاریخ نگار اشتباه تاریخی رو ثبت کنه یا دخل و تصرفی در اون وارد کنه اهمیت و تاثیرش کمتر از اینه که یک شاعر در شعر این حرکت رو بزنه
        چون تاریخ رو فقط علاقه مندان به تاریخ دنبال می کنند مثل بنده حقیر که سال هاست سلسله وار کتب تاریخی رو می خونم و الان هم به استیلای مغولان رسیده ام و اگر به کتابی برسم که تحریف داره از همون ده صفحه اول تشخیص می دهم ولی ولی ولی ...
        ولی افرادی که شعر رو می خوانند علاقه مندان مسائل تاریخی و یا ادیبی که از تمام نکات ادبی شما با خبر باشند نیستند
        من تضمین میکنم که اگر این مطلب رو شما در شعر آوردید و بعد من آوردم و بعد دیگری و دیگری در ده سال دیگه می بینید که در روضه ها می گویند شاهزاده ی ایرانی امام حسین یا حضرت مهدی شاهزاده ایرانی و ...
        مثل سایر خرافاتی که بالاتر ذکر کردید و مردمی از خدا بی خبر می نشینند و زار زار گریه می کنند .
        در مورد سایر موارد اینچنینی که فرمودید چرا روی اون مطالب حساسیت نیست ، باید بگم هست ولی کو گوش شنوا
        اگر کوچکترین حرفی خلاف باور ها زده بشه سری انگ میچسبونند که طرف ضد اسلام و ضد شیعه هست و تحت فریب غرب است و از اینجور مزخرفات
        پس اگر هم گفته بشه سریع به کنار رونده میشی و نه تنها شعرت بلکه خودت هم مقبولیتت رو از دست میدهی و سایر اشعارت هم به همچنین
        مثلا من شعر گفتم که هیچ وقت کاملش نکردم
        باز هم ماه محرم سر رسید
        بانگ هیئت ها ز کوی و بر رسید

        بوی نذری ها رسد از پسّ و پیش
        بوی تزویرش گزد دمّاغ بیش

        ماه برکت از برای ناجیان
        ریشیان و مفتیان و حاجیان

        حاج شیطان هم چنین داده خبر
        از برای مرخصی رفته سفر

        نایبش گشته است حاجی شیخ پیر
        کو زمانی بوده شیطان را دبیر

        مسئلت یا شیخ ،دارم یک سوال
        گرچه می دانی که هستم بد خصال

        گر که متر حق به زار و عرعر است
        نی که خر از ما مقامش برتر است؟

        خوب می دانم که مردم خر کنید
        تا جوال خود برآن ها بر کنید
        ...
        قرار بود ادامه پیدا کنه و در ادامه از اهداف امام حسین صحبت کنم که چجور زیر بار ظلم نرفت و ایستاد و خودش و خانوادش رو فدا کرد که بگه آآآآآی ملت آآآآآی امت من به هیچ وجه زیر بار ظلم نرید ولی امروزه همون افرادی که مراسمات عزاداری امام حسین رو می گردونند در واقع خودشون ظالمانی هستند که هر کس بر علیه شون بایسته نابود می کنند. رسما خود یزید و شمرند.
        علت تمام نکردن شعر این نبود که من به گفته هام ایمان نداشتم بلکه این بود که جامعه پذیرای این مطالب نیست و در بهترین حالت من رو ضد اسلام میدونند و شیعه ولی خدا شاهده ارادت من به ائمه کم نیست و با تمام وجود قبولشون دارم ولی خرافاتی که در پیرامونشون گفته میشه و از واقعیت ها تعدادشون بیشتر هست رو باور ندارم
        خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۴

        ☘صَلّی اللهُ عَلی اَباعَبدالله الحُسَین و مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        محمد اکرمی (خسرو)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۲۰
        و در مورد رسالت شاعران باید به عرضتون برسونم هر شاعری هدف و وظیفه خاص خودش رو داره و همه نوع شاعری هست
        درضمینه ی این که «شاعران کارخود رو می کنند و تاریخ نگاران کار خود» باید بگم دلیل این باور اینه که شما هیچ وقت دو تا کتاب تاریخ ورق نزدید و ببینید که یکی از منابع تاریخی همون شاعران و شعر هاشون هست و در پی نوشت ها مدام این مسئله ذکر میشه
        مثلا ناصر خسرو قبادیانی از مبلغان مذهب اسماعیلیه بوده و در تمام اشعارش به این مطالب به طور غیر مستقیم پرداخته و یکی از منابع تاریخی برای شناخت بهتر فرقه اسماعیلیه اشعار ناصرخسرو قبادیانی هست و هزاران هزار بیت که در هر کتاب تاریخی ورق بزنید صد درصد خواهید یافت
        یا مثلا شما برای اینکه فضای حکومتی دهه ی سی رو بهتر بشناسید فقط لازمه چند کتاب از اخوان ثالث بخونید و تازه این ها شاعرانی هستند که در لفافه سخن گفتند ،شاعرانی مثل طرار که جای خود دارند که مستقیم به روایت تاریخی به زبان نظم پرداخته اند
        در کل امیدوارم از گفته های بنده دل گیر نشده باشید
        من فقط نظر شخصی خودم رو گفتم و هیچ مبنای علمی پشت حرف های من نیست و شاید تمام حرف هایی که گفتم اراجیفی باشه که سهوا باور کردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۳۵

        ☘صَلّی اللهُ عَلی اَباعَبدالله الحُسَین و مُحبّانه اَجمَعین☘
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۱۳
        با سلام و درود، خدمت همه دوستان عزیز، به ویژه جناب محمد اکرمی عزیز و سپاس و خوش آمدگویی برای حضور مجدد ایشان نکته ای را به عنوان یک گزارش خدمت شما عرض می کنم. خواهش می کنم از آن بعنوان یک توصیه و یا نصیحت برداشت نکنید که منظورم اصلا این ها نیست.
        متنی را که حدود ده صفحه A4 در بالا خدمت شما تقدیم کردم شاید باور نکنید که ده ها و ده ها بار ویرایش کردم تا نه در چینش حروف، نه در بیان مطلب انحرافی از آن چه منظور نظر من بود و لایق شأن دوستان صورت نگرفته باشد. باز هم این رویه را ادامه خواهم داد تا تشویق و ترغیبی باشد برای خوانده شدن و اعمال دقت در این کار. تمامی نقل قول ها داخل گیومه مشخص شده اند و گوینده و نویسنده آن نیز مشخص شده است. پاداش دقتی که در نوشتن صورت گرفته است دقت در خواندن است.
        باز ساعت ها و شاید امشب و فردا صبر می کنم تا اولا ذهن خودم آماده شود و هم دوستان جدیدی وارد صحبت شوند تا قسمت دوم عرایضم را عنوان کنم.
        فراموش نکنیم که مضمون « سرور آزادگان » و نکته ای که در آن آمده است، محور بحث ما بوده و از آنجا صحبت به اینجا کشیده است که فرق بین باستان شناسان و تاریخ نگاران و اهالی شعر و ادب در چیست؟ با این سئوال مشخص که :
        « . . .
        موضوع کار ما ( شاعران ) از چه جنسی است و جایگاهش - در حیات اجتماعی - کجاست؟
        . . . »
        تقریبا حداقل بنده به این نتیجه رسیدم و سعی کردم که آن را به دوستان عرض کنم که شاعران در بهترین حالت محاط و اسیر در حیطه « زبان » هستند و « زبان » قراردادیست اجتماعی بین گویش وران یک زبان مشخص. هر آنچه ما چه به عنوان یک شاعر یا چه در جایگاه یک گویش ور عادی از فراز های هنری زبان اعم از تخیل، زیبا پردازی، صناعات ادبی کسب می کنیم از منشاء و مبداء زبان است و به تعبیری دیگر از مردم و احساسات و عواطف آنان است و لاغیر.
        احساسات و عواطف و آرزوها و باورها و سایر جلوه های فرهنگی را نمی توان با معیار ها و محک های علمی مشابه تاریخ یا باستان شناسی سنجید و ارزیابی کرد. رسیدیم به اینجا که شاعر حوزه کارش در همین میدان فرازبانی است. یا به بیان دقیق تر گسترش معنایی و تخیلی کلام انسانی است. این در بطن و متن زبان موجود است و شاعر آن را خلق نمی کند. تا زبان نپذیرد، تا گوشی پذیرا نشود تمامی مخلوقات شاعران اصواتی بی معنی بیش نیستند. بخاطر همین هم دور شدن از معنی و به هم ریختن این ارتباط معنایی بین شاعر و مخاطب با هر توجیهی باشد منجر به ناکامی خواهد شد با هر زرق و برقی هم که به آن بدهیم. این مردم هستند که با پذیرش و قریحه شاعری خودشان خالق ارزش های فرهنگی و هنری می باشند و شاعران همانطور که قبلا عرض کردم در حکم آتش بانان و سرایداران این معبد هستند که البته مقام کمی نیست. چرا که باید از لحاظ روحی ساخته و پرداخته شوند تا به این مقام برسند.
        این نکات را به عنوان یادآوری آوردم و در قسمت بعدی به نقطه نظرات خانم نیلوفر تیر خواهیم پرداخت که در تشابه و تقابل با نظرات آقای اکرمی عزیز می باشد.
        یادم رفت بنویسم که بحث ما در اطراف مراسم عزاداری و چند و چون آن نیست که بحثی جداست و بنده وارد آن نمی شوم، بلکه صحبت سر خود واقعه عاشورا و در هم آمیختن آن با احساسات و عواطف مردم است. سپاسگزارم تا وقتی دیگر.
        با این که این پیام را ارسال می کنم اما تا ساعت ها و به دفعات دست به ویرایش و اصلاح آن خواهم زد. موفق و مؤید باشید.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی نظری سرمازه
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۴۷
        درود استاد سبکبار
        سپاس بیکران بخاطر اینهمه حوصله و اندیشه و شور و شعور و اگاهی خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        شاگردتیم صمیمانه خندانک
        ...صورت سیب... را با ...مرگ شیرین...
        سرخ کرده ام
        دعوتید خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۱۸
        سلام و درود
        دوست عزیز و مهربانم علی آقا نظری سرمازه
        از صفحه شعر « سقوط » آقای آزادبخت می آیم و انگار آنجا عنان سخنم مقداری پاره شده است که امیدوارم از من نرنجیده باشد.
        به هر حال از شما ممنونم که تشریف آورده اید. من نمی گویم مرا چه چیز خطاب بکنید و توی ذوقتان نمی زنم. مجید ، نیکی ، استاد، سبکبار یا هر چیز دیگری، اما دوست دارم که بدانید که من خودم را یک دانشجوی بسیار سرسخت و سمج و پیگیر می دانم که بسیار مایه افتخار من خواهد بود که دوستانم هم شاگردی یا همراه دانشجویی بنده باشند. باز برایم اصلا مهم نیست که تا کجا پیش رفته اند و تا چه حد خوانده اند. کافی است بپذیرند و ردای دانش پژوهی و دانشجویی را بر تن کنند. این پرگویی و زیاده نویسی از سر حوصله نیست از سر شور و اشتیاق فراوان و تمام نشدنی است که در وجود خودم احساس می کنم برای یاد گرفتن، کار کردن و گفتگوی مفید و سازنده. حالا یک گپی هم زدیم و حال و احوالی پرسیدیم به لطف زندگی می افزاید. دوستتان دارم. حالا اگر فرصتی کردید و مطالب بالا را خواندید و نظری دادید ضرری نخواند داشت.
        متشکرم و سپاسگزارم از لطف حضورتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۴۹
        درودی دیگر استاد نرنجیدم اما متقاعدم نکرد ید نظرتان در مورد شعرم سقوط می خواهم بدانم سادهوپر محتوا ست چند باباید مفهوم خواندش
        مواظب سطر به سطر باش مدام رنگ وروشان عوض می شود
        گله گی برای همه نظر خوب می نویسی بجز من هیزم مان خشک است آتش سوز
        منتظرم
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۰۳
        سلام دوست عزیزم،
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا آزادبخت
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۲۶
        درود استادسوال جوابیندارم تنها می توانم این رابگویم باکمک ساختار آن می توان پی به معنای آن برد
        بنافرض بر بی معنایی وبی در وپیکری نیزهم بکنیم آیا شعر ساختار وفرم زیبایی ندارد
        من نمی توانم برای شعر خودم چیزی بنویسم
        سپاس بازهم ممنونم
        اگرهم ننوشتی بازهم ممنونم چون صداقت وبی ریا بودن شما برای ما ثابت شده است از دیگر دوستان سپیدسرا چون جناب علامیان وجناب بدری جناب حسنلو وجناب مهدی محمدی واستاد دکتر محمدی واستاد بانو عجم حتی شاهزاده خانم بخواهم مطالب زیادی را در مورد این شعر خواهند نوشت هرکدام از اینها اگر راهکار ی برای این شعر دارید می پذیرم هر آنچه را خلاف میلم و آرمانهای شعرم باشد
        این شعر را بالای چند بار در آتش انداختم وسوزاندم دوباره همان واژه ها بدون کم وکاست در ذهنم آمد
        ودوباره نوشتم یکی آن راخواند تادوروز بامن حرف نزد
        بعد از دوروز آمد وگفت من می بایست این را می سرودم تو چرا سرودی
        خود دوباره شعرم رابرد برای کس دیگر خواند پله های نردبان خانه شان سه تا سه تا بالامی رفت وهمین واژه ها راتکرار میکرد
        مسعود برادرم آنرا برای مادر خواند خداشاهد است مسعود گفت مادر نظرتان در مورد شعر پسرتان چیست
        می دانی مادرم چه گفت
        گفت مسعود پسرم این شعر تونیست
        این شعر محمدرضا ست ومدام اشک می ریخت وبرای شعر من آه وناله می کرد
        قصد انتشار آن رانداشتم ولی کنجکاو شدم نظر اساتید را بدانم
        من شاعر مخلص شعر ناب هستم ودرخدمت شما عزیزان خود را خاکسار قدومتان می کنم سپاس
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۳ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد خوش بین
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۲۱
        درودها استاد بسیار زیباست خندانک خندانک خندانک
        ابتکار و شجاعت درونم جاری‌ست
        شرف دشت حزین، در دلم بجاست
        با دستان از هم پیوسته برآمده
        به سوی آینده‌ای روشن پیشروم
        در اراده‌ام لرزه‌ای ناشناخته
        قاطع و پر شور به هر بار نیلم
        اما چشمم بر زمین تمّامست
        هرگز فراموش خذمات تو نکنم
        از واقعه کان رکن، مرکز توئی
        زمین و دلم را به لرزش اندازد

        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۱
        سلام و درود
        جناب محمد خوش بین
        سپاس از لطف و شور حضورتان
        پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۳۱
        سلام و درود جناب سبکبار بزرگوار
        شعربسیار زیبایی سرودید خندانک
        اجرتان با مولایم امام حسین علیه اسلام خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۲۲
        سلام و دورد
        افسانه خانم پنام (مولد)
        سپاس از حضورتان
        ماندگار و سربلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۴۲
        درود استاد منتظرم
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        چهارشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۳۱
        اللهم لک الحمد حمد شاکرین لک علی مصابهم الحمدالله علی عظیم رزیتی اللهم ارزقنی شفاعت الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلو مهجهم دون الحسین علیه اسلام خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۵
        درود وقتی تاریخ نمی تواند مدرک ودلیل استناد خوبی ارائه کند پس شاعران دست بکار می شوند وهنر آفرینی می کند
        مگر نه این است یک نقاش از روی اشعار نقاشی می کند
        مگر نه این است یک مورخ از روی اشعار تاریخ می نویسد
        مگر نه این است یک باستان شناس اشعار می خواند وزمین را مورد کندو کاو خود قرار می دهد
        یک جامعه شناس همین طور یک ریاضیدان همین طور
        یک فلیسوف همین طور
        مگر فیلسوفانی که معروف شدند از قبل شاعر یانویسنده نبودند
        مگر عارفان از قبل شاعر نبودند
        همه سوالات مرا بدون جبهه در نظر ویاشخص خاصی جواب بده نگو فلانی چی گفت
        دوستدارم نظرشخصی خودت رابدانم نه جمع بندی نظرات
        خود تمام آنها را خواندم بارها نشستی ویرایش نمودی وهنوز باتمام مطالب ونظرات به جمع بندی خاصی نرسیدی
        می خواهم بدانم که چرا شعر همیشه در سیطره امور است
        کسانی را می شناسم شعر استاد شاملو را نخواندند ولی به نیکی از آن یاد می کنند ویا استاد نیما ویاهر شاعر معروف دیگری
        پس پاسداشت از شاعران در قبال این همه خدمات چه چیزی خواهد بود
        نظامی تاریخ را به شعر نوشت
        وحشی بافقی هم همین طور
        وصال شیرازی هم همین طور
        ناصرخسرو وحافظ وسعدی وتمام شاعران مطرح بایزید بسطامی و منصور حلاج
        آیا کسی از اینها به نیکی یاد می کند وپاس داشتی در نظر دارد
        کلیم کاشانی که تاریخ رانوشت رادریاد داری
        بازاین چه شورش است
        منتظرم نه بصورت عامدانه
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۳۲
        سلام و درود جناب محمد رضا آزابخت عزیز
        بخاطر این نظر شما دوباره رفتم همه مطالب قبلی را بدقت خواندم و به این نتیجه رسیدم که آچه گفتنی بود گفته ام و با این عقل ناقصم سعی کرده ام مطالب را همه جانبه و با تکیه بر نظرات شما دوستان تبیین کنم. مطلبی در مورد انشقاق تعلقات اجتماعی شاعران و حتی مطالبی مشابه آنچه شما فرموده اید که شاعران اغلب شخصیت های ادبی و علمی و حتی سیاسی چند وجهی داشتند که باید مورد توجه قرار بگیرد مانده است که در چند روز آینده لازم است ساخته و پرداخته شود
        ممنون که تشریف آوردید. گفتگوهای اینچنینی اگر خوب به آن ها توجه شود مایه پیشرفت و تقویت دوستی هاست نه بر افروختن و رنجش و تغییر لحن که گاها پیش می آیند اما باید کنترل شوند
        موفق و مؤید باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۵:۰۶
        کاروان دل ز زمین کند و سپس رحل به تاریخ انداخت خندانک خندانک

        جز زمینی سوخته از ما چه باقی مانده است
        از غمت آتشفشان بر غمگساران کرده اند

        سلام و درودها بر شاعر و ادیب عزیز و بااحساس جناب سبکبار بزرگوار خندانک خندانک

        زیبا قلم زدید در مدح کاروان عشق خندانک

        بهره بردم از قلم و اندیشه شما ادیب ارجمند خندانک

        فرا رسیدن ایام عزای سید و سالار شهیدان آقا اباعبدالله (ع) و تاسوعای حسینی رو خدمتتون تسلیت عرض میکنم

        موید باشید و سلامت خندانک
        🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
        🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
        🌺🌺🌺🌺🌺🌷
        🍀☘️🌱🌹💐
        🌿🌿🌿🍁
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۳۴
        سلام و درود
        جناب فلاح رمضانی
        سپاس از لطف حضورتان
        موفق و مؤید باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه انصاری مراسخونی
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۰۷
        درود و عرض ادب جناب استاد
        تقدیم با احترام خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۴۵
        سلام و درود بر شما
        فاطمه خانم انصاری
        سپاس از حضورتان
        موفق و مؤید باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۶ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۰
        درود استاد سبکبار خسته نباشید امیدوارم سالم وتندرست باشید
        شما را دعوت می کنم به خوانش وتحلیل ارزنده تان در شعر سیاه پوشیده
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۳
        سلام و درود،
        جناب محمد رضا آزادبخت
        قبل از همه از حضور شما سپاسگزارم،
        اما لازم می دانم نکاتی را به عرض شما و دوستانی که مانند شما عمل می کنند برسانم:
        1 - بنده خودم چشم دارم، می گردم، هر سروده ای را که در صحن سایت می بینم، مورد توجه قرار می دهم، بعضی ها را اصلا بدلایلی ورود پیدا نمی کنم، برخی ها علاقه مرا بخودش جلب نمی کند، برخی ها را وارد می شوم و بدون این که نامم هویدا شود می بینم یا می خوانم، یا می فهمم یا نمی فهمم، یا دوست دارم در مورد آن ها نظر بدهم یا دوست ندارم نظر بدهم. می بینید که گزینه ها بسیار زیاد و متنوع است وکما بیش برای همه وجود دارد.برخی ها را وارد می شوم و بر طبق احساس و برداشت و دریافتم نظر می دهم . پس به هیچوجه تابع دعوت ها و رودر بایستی ها و بده و بستان ها قرار نمی گیریم و به ندرت سروده ای را نادیده می انگارم.
        2 - من از نردبان کذایی و غیر معتبری که می دانید چیست نه خوشم می آید و نه با کسانی که خیلی به آن عشق می ورزند احساس نزدیکی می کنم.
        3 - از دید و بازدید های غیر ضروری، تبلیغی، تکراری و بی محتوا بیزارم از طرف هر کسی که باشد. پس خواهش می کنم هر وقت نظری و حرفی و یا اعلام حضوری دوست داشتید و داشتید قدم تان روی چشم و گرنه قفسه های من پر از کتاب هایی است که مسلما عمرم کفاف حتی ورق زدن آن ها را هم نخواهد داد چه برسد که بخوانم . پیکره بسیار کامل و جامع « گنجور » با طبقه بندی تاریخی و موضوعی در خدمت همه دوستان از جمله خود بنده می باشد و سایت هم نیست که رقیبی برای شعر ناب باشد بلکه گنجینه ای است که اتفاقا کمک دست سایت هم هست . من بلدم به آن رجوع کنم شما هم می توانید این کار را بکنید . پس به ابیات پراکنده و بلاموضوع نیازی نیست . شما از من خیلی خواستید که نظری به سروده شما بدهم اما خودتان دریغ از یک تعمق و اظهار نظر. که من انتظار از کسی ندارم و اصولا نیازی هم نمی بینم ولی خواستم بدانید که وقتی شما خودتان ده تا ده تا برای خودتان کامنت جور می کنید تا از نردبان مذکور بالا بروید نیازی به حضور بنده ندارید. من هم سنم از این حد و حدود ها گذشته است که مهره چنین بازی هایی بشوم . در مورد شما و همه دوستانی که به این روش کار می کنند. که متاسفانه پدیده جدیدی است که در این دوره از فعالیت بنده مشاهده می شود و قبلا نبود.
        4 - مبحثی که در صفحه « سقوط » نوشتم کم چیزی نبود و در ادامه شاید مشخص تر برخی جنبه های « رفتارشناسی یا حتی هستی شناسی شعر » را مورد بحث قرار بدهد. پس مرا به حال خودم بگذارید و حضورهایی را ارزشمند بدانید که اولا بدون توقع باشد، ثانیا لازم و دارای محتوا. لطفا مرا به حال خودم بگذارید و بدانید که زمانی که لازم باشد خودم حاضر می شوم و نظرم را می دهم و معمولا زمانی که مطلبی را درک کنم، آنرا دوست داشته باشم و نظرم را مفید و لازم تشخیص بدهم.
        برایتان آرزوی موفقیت می کنم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        محمدرضا آزادبخت
        شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۳۰
        درود دوست عزیز اگر کامنت هایی از خودم می سازم برای اطلاع رسانی است نه پلکان کذایی که می فرمایید وگرنه بخواهم شعرم اول سطر پرنشاطها قرار می دهم چراشما آن 9شاعر دیگر را نمی بینید فقط مرا گاو پیشانی سفید پر نشاطها می کنید می خواهی امشب تاصبح نخوابم دیوانه وار کامنت در صفحه ات بگذارم تا اول شوی
        ماشما را دعوت کردیم بنده روی اشعاری که عاطفه وتصویر واحساس وهیجان نداشته باشند نمی توانم نظر بدهم چون دچار قضاوت کورکورانه می شوم خیال نکن که بلد نیستم که نظر دهم قسم خوردم نظر ندهم وهستند پای اشعارم نظر می دهند وانتظاری از نظر من دراشعارشان ندارند
        شعرتان را بااحساس و منسجم تر وعاطفه بیشتر بسرایید تابتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم شما شعرتان فقط وزن را رعایت کرده است هیچ چیز دیگر نداردنه خیال وصور نه عاطفه واحساس آن
        خشک وبی روح این هم نظر من اگر رنجور نمی شوید ببخشید خیلی رک صبحت کردم
        سپاس که گفتید می بینید خاطرجمع شدم
        مجیدنیکی سبکبار
        شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۳۱
        سلام و درود،
        جناب مهرداد همیشه عزیز
        از حضور شما سپاسگزارم و نظرتان را از همه نظرهایی که دریافت کرده و می کنم جدی تر می خوانم و در موردش فکر می کنم.
        من می دانم که شما ریاضی خوانده اید، در هر مقطعی هم باشد مهم نیست، هر کسی که نورون های مغزش را به هیجانات ریاضی بسپارد حالتی را در خود و نوع اندیشه ورزیش پیدا می کند که بنظر من پیدا کردنی است و ای کاش همه دوستان در این بحر شنایی بکنند.
        باز می دانم که به موسیقی علاقه مند بوده و حتی در این زمینه فعال هستید. این هم چیزیست که از نوع مهارت و هنر است. گرچه جنبه های علمی و تئوریک هم دارد اما قسمت مهارتی اش مهم تر است. مانند دوچرخه سواری که چیزی فراتر از رانندگی اتومبیل است. در اینجا نیز مغز انسان و اندام های در گیر او در اجرا یا همراهی با موسیقی چیزی می یابند که بسیار یافتنی است و ای کاش ما فرصتی برای پرداختن به آن می داشتیم و دیگران فرصت پرداختن به آن را از دست ندهند.
        باز این که شاعرید و شاعر خوبی هم هستید. آشنا با سبک ها و روش ها و قالب ها و غیره.
        اما هنوز مطالبی هست که باید به آن فکر کنید. به آموخته های قبلی خودتان بسنده نکنید. از استادان و یافته های حال حاضر برای خودتان سدی غیر قابل عبور نسازید. یک بار من بحث بی اعتبار بودن ارکان را به اندازه کافی در این سایت باز نمودم. گرچه همه استادانی نظیر جناب شمیسا، زنده یاد دکتر نجفی و شاگرد ایشان که اکنون در آسمان استادش پرواز می کند جناب دکتر طبیب زاده هنوز بر ارکان و دایره ارکان جناب نجفی پای می فشارند و حتی مطبوعی و غیر مطبوعی را در انحصار دایره ارکان استاد نجفی می دانند اما بنده با این عقل ناقصم فریاد می زنم که چنین یقینی وجود ندارد. کم و کیف و زیبایی و مطبوع بودن اوزان در حیطه علم فیزیک ، ریاضی، موسیقی و علومی مانند آواشناسی و واج شناسی و شاید شاخه های دیگر است که تا از حصار ارکان خودمان را رها نسازیم به آن دست نخواهیم یافت. مطالبی که پارسال من اینجا مطرح کردم به قوت خودش باقی است. اما واقعیت امر اینست که بررسی موضوع این بحث مناسب یک سایت یا انجمن شعری نیست بلکه تحقیقی علمی با توجه به یافته ها و نا یافته های گذشته بوده و اینجانب در آن مسیر گام بر می دارم . از دوستانی فاضل و باهوش و هنرمند هم انتظار همراهی و همفکری دارم تا بی توجهی و مخالفت با استناد به وضع موجود. این مباحثات فقط به چند تا وزنی که مرسوم است و عده کمی به آن می پردازند مربوط نمی شود. سخت گیری های ارکان محور عروضی متعصبانه فوج فوج جوانان ما را به سمتی می راند که حتی یک تقلید سطحی از وزن ها و فرمهای ساده برون مرزی برایشان افتخار آمیز باشد. در صورتی که خود عروض علمی می توانست همه آن تنوعات را در بر بگیرد.
        به هر حال از حضور شما و نظری که دادید ممنونم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۹
        درود مجدد
        صحبت از موسیقی کردید
        در موسیقی هم برخی ریتمها مقبولتر و برخی مهجورتر شدند به مرور زمان
        ریتمهای لنگ و به نوعی خارج از تناسبهای ریاضی
        بنده طرفدار ریتمهای لنگ هستم منتها در دنیا از هر ۱۰۰۰ نفر که موسیقی گوش کند یا بسازد یا بنوازد احتمالا ۱ نفر ریتمهای لنگ را دوست دارد با آن ارتباط برقرار میکند
        در شعر هم احتمالا همین قاعده باعث مقبولتر شدن برخی اوزان و به حاشیه رفتن برخی دیگر شده
        ارسال پاسخ
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۴۴
        سلام و درود جناب عزیزیان
        کاملا حق با شماست.
        نظر من اینست که دایره این خوشایند بودن و نبودن را مقداری گسترش بدهیم. مثلا یک تفاوتی بین نظم و نثر وجود دارد. وقتی ما می خواهیم این را بصورت کدهای صفر و یک بنویسیم و به آرایش های خاصی می رسیم که در عروض سنتی و حتی عروض مدرن فعلی آن ها را با استفاده از ارکان توضیح می دهیم. اما با آرایش کدهای صفر و یک به نتایج دیگری می رسیم که تحلیل ریاضی و زبان ریاضی را بدنبال دارد. مانند تقارن یا تقارن های تو در تو مانند آنچه در وزن های دوری اتفاق می افتد. یا تکرار یا تکرار هایی با ترمز ها و توقف های ناگهانی.
        ما هیچوقت قصدمان این نیست که وزن های زیبایی که در گذشته بوده و پربسامد یا خیلی شایع و بیست سی تا بیشتر نیستند را کنار بگذاریم. هنوز هم می توانیم براحتی از آن ها تقلید کنیم و شعر بسرائیم. اما تاکی می توان این تکرار را ادامه داد؟ فی الواقع وزن و ریتمی که در زبان بشر است به همین خلاصه می شود؟
        بنظر شما خود نثر دارای آرایش خاصی از چینش همین هجاهای کوتاه و بلند نیست؟ در شعر سپید چطور؟ آنجا دیگر فقط صحبت بر تکرار و تقارن نیست. وزن های ریتمیک شما دیده اید وقتی خود شاعران آن را می خوانند دوست دارند آن حال و نوای ریتمیک بودن را از آن بگیرند. مانند رنگرزانی که با افزودن مقداری رنگ تیره دوست دارند از زنندگی رنگ ها بکاهند. این در صنعت فرش رایج است. شما وزن و ریتم را مثلا در مقامات و نواختن ردیف ها و گوشه ها که بصورت ترانه و آواز نیست به یاد بیاورید. انگار دارند حرف می زنند اما وزن خاصی دارند و نمی توانند نداشته باشند. در سمفونی ها هم همینطور. مقایسه کنید با موسیقی های مبتنی بر ترانه و رنگ و آواز شرقی ها . آنجا چه وزنی وجود دارد. بین گفتار و موسیقی نه تنها تشابهی درمورد مفهوم و درک وزن وجود دارد بلکه ریشه آن همان وزنی است که از گفتار و زبان وجود دارد و به موسیقی راه یافته است. اگر علاقه مند باشید می توانیم مقدار بیشتری در این مورد فکر کنیم و حتی کار مشترک انجام دهیم.
        آقای طبیب زاده مطلب خیلی جالبی در مورد فعالیت های استاد نجفی تعریف کرده بود که دستور داده بود دانشجویان بروند وزن های جملات گلستان را در بیاورند. و آن ها را تا صدها وزن فرموله کرده و به شکل ارکان در آورده بود.
        من خودم در « سرور آزادگان » تنها کاری که کرده بودم اولین جمله ای را که در ذهنم جاری شده بود کدگذاری کرده و پایه وزنم قرار داده ام. متاسفانه یا خوشبختانه ذهن ما بیشتر بر مبنای همان ریتم های قدیمی وزن جویی اتوماتیک انجام می دهد و هر کار می کنیم بدنه اصلی وزن مان آزاد و جدیدنیست و به نوعی وابسته به بحرهای قبلی است. اما مسئله بسیار گسترده تر از هاست. شما جایگشت های یک مصرع 16 هجایی را که در نظر بگیرید می شود 2 به توان 16. خیلی از این انتخاب ها ناممکن به نظر می رسند اما در یک همگامی با موسیقی شاید چندان هم ناممکن نباشند و فردا کسانی پیدا بشوند و بخواهند از این چینش های وزنی نا ممکن شعر و ترانه و محصولاتی تلفیقی درست کنند. این کارهای غیر عادی همین حالا هم تا حدودی انجام می گیرد اما وقتی عروضیان درمقابل این تنوع طلبی ها گارد بگیرد آنوقت محصولات این کشور و آن کشور دلربایی خاصی پیدا می کنند.
        ممنونم که پاسخ دادید. اگر مطالب جدیدی هم بود با شما در میان می گذارم.
        ارسال پاسخ
        همایون فتاح(رند)
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۳۸
        ستودنی است خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۸
        سلام و درود
        جناب همایون فتاح گرامی
        سپاس از لطف حضورتان
        پاینده و سرفراز باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریال امینا
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۵۶
        قلمتان نویسا بزرگوار🌱🙏🏻🌷
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        يکشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۴۹
        سلام و درود
        خانم فریال امینا
        سپاس از حضور خوب شما
        شاد و تندرست باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه انصاری مراسخونی
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۴۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        : خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۰۱:۵۰
        تشکر می کنم از حضور مجدد شما. ای کاش خبری از تهیه و مطالعه کتابی که معرفی کرده بودم چیزی می گفتید. همینطور از علایق و تحصیلات خودتان. در سروده های شما فضای وسیع و خوشایندی وجود دارد که برای من مفید و آموختنی است
        با سلام و درود و آرزوی سلامت و موفقیت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۱۰
        درودتان
        جناب استاد نیکی مهرپرور

        بسیار زیبا و تکان دهنده سرودید
        مرحبا ب قلمتان

        پاینده و سرافراز باشید

        💐💐💐
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۰۲
        سلام و درود فراوان
        سرکار خانم مینا فتحی ( آفاق )
        از لطف حضورتان سپاسگزارم
        تندرست و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۴۴
        درود خندانک
        مجیدنیکی سبکبار
        مجیدنیکی سبکبار
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۰۴
        سلام و درود
        سرکار خانم آوا صیاد
        خوش آمدید و همواره در نزد بنده صاحب احترام و ارجمندی هستید.
        موفق و مؤید باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آوا     صیاد
        دوشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۱۵
        درود ی دیگر ممنونم
        روح اله سلیمی ناحیه
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۰۱
        احسنت ،احسنت،احسنت استاد سبکبار گرام
        که چنین توالی مفهوم را به نمایش گذاشتی
        🌹🌹🌹🌹
        مجیدنیکی سبکبار
        سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۳:۱۸
        « . . . احسنت ،احسنت،احسنت . . . »
        دوست عزیزم، جناب سلیمی عزیز و گرامی
        که با آمدنت خوشحالم کردی
        باور کنید که دو روزی بود که همه اش به یاد شما بودم
        و دلم برای شما تنگ شده بود.
        آفرین بر صفای وجود و قلب مهربان شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سعید صادقی (بینا)
        جمعه ۳ شهريور ۱۴۰۲ ۲۱:۱۳
        سلام و درود فراوان خدمتتان استاد بزرگوار جناب سبکبار ارجمند

        کار بسیار زیبا و ارزشمندی خلق نمودید همراه با صدا گوش نمودم
        کار زیبای استاد مجید انتظامی و صدای دکلمه وارتان زیبایی اثر را دو چندان نموده است

        اجرتان با صاحب اثر خندانک
        پیام مفخم
        جمعه ۱۰ شهريور ۱۴۰۲ ۰۴:۴۵
        جناب سبکبار ، خسته نباشید ، بالاخره موفق شدم این شعر شما را هم بخوانم که زیبا بود و البته از ژانرهای معمولی که مورد علاقه من است البته نبود چون من خیلی دنبال شعر های مناسبتی و مذهبی یا با دیدگاه مذهبی نبوده ام البته خود شاید ادم مذهبی باشم یا خیر ولی در این مقوله دنبال شعر مناسبتی نبوده ام اما از شعر جالب تر بحث هایی بود که شما خیلی بامزه هدایت می کنید ... یعنی افراد تهییج بر ارایه نظرات می شوند و بعد نظرات را طبقه بندی و در جهت مناسب نتیجه گیری می کنید که به نظرم مهارتی است.
        البته بنده دیر به جمع رسیدم و شاید الان نظر من هم در متن بلند بالای شما بود . من به سرعت تایپ و وقتی که می گذارید افرین می گویم . ولی در خصوص نقش شاعر و یا اصولا هنرمند حالا در هر ژانری به نظرم می تواند از بزرگ نمایی وقایع و یا دخل و تصرف تا حدودی استفاده کند مثل رمان تاریخی که در بستر تاریخ اتفاق می افتد اما واقعیت نعل به نعل ندارد . اما این نکته حایز اهمیت است که همه کسانی که داستان یا رمان تاریخی می خوانند یا مثلا شاهنامه را ورق می زنند بر این واقف هستند که واقعیت ندارد و صرفا در بستر هنر و یا افسانه اتفاق می افتد . همه می دانیم که عمر هفتصد ساله مثلا فلان شخصیت شاهنامه یا جن و غول و سیمرغ ، صحت و حقیقت ندارد و یک بحث دراماتیک در پشت داستان اتفاق می افتد لذا وقتی مثلا رستم پسرش را می کشد اشک می ریزیم . این زیبایی هنر است و بدون آن اصلا داستان ها و روایت ها و افسانه ها نمی ماند . اما شما وقتی پای صحبت مداح می نشینید اگر باور نکنید که درست می گوید و عینا دارد نقل قول می کند ، کلام را در دست او بازیچه ای برای صرفا اشک گرفتن از خود می بینید . قضیه شهبانو را هم شاید بخاطر همین مورد است که چون تقریبا همه می دانیم که صحت ندارد زیاد مثلا بنده از بزرگ نمایی آن لذت نمی برم حالا شاید کس دیگر خوشش بیاید . من وقتی از بار رسالت حسین ع می گویید و آنچه که برایش ایثار کرد و درس اجتماعی که به دنبال دارد می گویید برایم باور پذیر و قابل احترام است اما وقتی المانهایی ایرانی را وارد در داستان می بینم که از عدم صحت آن تا اندازه ای اطلاع دارم احساس می کنم رمانی تاریخی می خوانم که در بخشی از تاریخ دخل و تصرف شده ، مثلا اگر برای سوزناک شدن واقعه کربلا کسی بیاید وبگوید در کربلا مثلا کوره آتشی ساختند و اسرا را شکنجه می کردند البته بار عاطفی دارد ولی باور پذیر نیست چون تاکنون چنین بار دراماتیکی به قضیه اضافه نشده است و بدعت است لذا بهتر است از عناصر دراماتیکی که بیشتر به اذهان امروز مردم نزدیک است استفاده کنیم مخاطب را بهتر تحت تاثیر قرار دهیم . ببخشید من معمولا اینقدر طولانی صحبت نمی کنم و صرفا هم نظر خودم است و در این میان تا اندازه زیادی با آقای اکرمی موافق هستم . خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پیام مفخم
        جمعه ۱۰ شهريور ۱۴۰۲ ۰۴:۴۹
        جناب سبکبار ، یادم رفت یک سوال هم مطرح کنم ، از آنجا که ما شعرای بنامی خصوصا هم عصر حافظ و سعدی و مولانا داشته ایم آیا اطلاع دارید چرا در آن زمان در خصوص داستان عاشورا اشعاری موجود نیست و یا شاید هست و بنده خبر ندارم . کلا بعد از صفویه که مذهب رسمی ایران تشیع قرار گرفت اینگونه پرداختن به داستان عاشورا مطرح شد و اصولا پیدا کردن المانهایی ایرانی برای هم ذات پنداری بیشتر با داستان عاشورا هم در بین ایرانیان رواج یافت یا قبل از آن هم سابقه ای موجود است ؟
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4