سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        سن سیز دنیا

        شعری از

        فریبا عابدی

        از دفتر منیم دیلیم نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۱۲۱۹۶
          بازدید : ۱۰۱۸   |    نظرات : ۲۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        فکر و خیال بو دنیامی داغلادئ
        گونش سوندئ بولود یاغ دئ آغلادئ
        قارا الین کدر چکدی باشیما
        غمله اوره ح ایلقارینی باغلادئ
        سن سیز نئجه گئچیر بو گونلر دئسن
        فلک ده شاشقین لیق لا مراغلادئ
        آی سیز قالدئ گئجه لریم گون باتدئ
        هجران قارا ساچلارین دراغلادئ
        خاطیره لر منی قویدی قاباغینا
        داننادیق جا خطریوئ سُراغلادئ
        ال سیز ایاق سیز اوره گیم ترپندئ
        منی ووردئ سن نامردئ حاغلادئ
        گَل کئ غمین اَلی بوینوما چاتدئ
        گَل ای جانیم "گُل" سنی سراغلادئ

        ................................................
        دنیای بی تو

        فکر و خیال های کذایی دنیایم را نابود کرد
        (در دنیای من)عمر خورشید به سر آمد، ابر بارید و ذجه زد
        دست سیاه قضا قدر معصومانه به سرم کشیده شد
        و باعث پیمانی ناگسستنی بین غم و قلب من شد
        اگر از من بپرسی که روزگارم بی تو چگونه سپری میشود
        باید بدانی که فلک هم متعجبانه نظاره گر احوالم هست
        شب هام بی مهتاب ماند و خورشیدم بی فروغ
        چون هجران کنارم دراز کشیده بود و زلف های سیاهش را شانه میزد
        چون خطا کاری خاطره ها من را مقابله شان نشانده
        ملامتم کرده و جویای تو بودند
        دل نو پا و بی دست و پایم به سویم خیز برداشت و
        و با مشت هایی متداول میزد مرا و حق را به توء نامرد میداد
        پس بیا...بیا که دست های وحشی غم به گلویم رسیده
        بیا ای روح و جان که "گل" سراغ تو را از من میگیرد
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6