چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
خاطرت، خانهٔ عنکبوت رؤیا شده است
خواهشت را، هوسی تازه مهیّا شده است
در خم و پیچِ رهی گم شده در درّهٔ ریب
دیوِ اوهام، تو را یار و هم آوا شده است
نکند همرهِ اصحابِ کهف بودی و خواب
موجب غفلت تو، از همه دنیا شده است؟
در سرَت نیست، دگر ردّ و نشانی ز خِرَد
سینه ات، عرصهٔ جولان هواها شده است
منطقی نیست به جز طعنه و تزویر تو را
مسلکت، مضحکهٔ جاهل و دانا شده است
شد به سر عمر سراسر عبث و بی ثمرت
حاصل همّت تو، مرگ و محابا شده است
ای که بی دغدغه راندی همهٔ عمر، سمند
دیگر، آهسته بران، موعد پروا شده است
ذرّه ای عشق و شرافت به مذاقت بچشان
شهدِ هستی، همه با عشق گوارا شده است
هرکه بی کینه، به بار آمده در دامن عشق
مظهرِ حرمت و احسان و مدارا شده است
زورِ بازو به رخ زخمی ما، از چه کشی؟
زخم ها، کی ز رهِ زور، مداوا شده است؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.