غزل

درود محمد جواد عطاالهی گرامی
بسیار زیبا بود
احسنت👏👏🌺🌺

در چاک های سینه ی خنجر ، دیدم دوباره خونِ خودم را
با هر قدم تلوتلو خوردم تا ( پس زنم ) سکونِ خودم را

تلخی که استکانیِ من شد ، زهرْعمریِ جوانی ِ من شد
مرگی رسید و بانیِ من شد تا بشکنم ستونِ خودم را

رفتم به انعکاسِ عجیبی در جمع ناشناسِ عجیبی
در چشمِ بی هراسِ (نجیبی) دیدم سرِ جنونِ خودم را

بگذار تاجِ شاهیِ من را روی سرت گواهیِ من را
تا قتلِ‌عام می کنم امشب با پرچمت قشونِ خودم را

عادت بکن که عادت من شد باشی تو در کنارِ تو تنها
در صدهزار منظره دیدم من با تویِ بدونِ خودم را

روباهْ رو به راهِ دلم کن رحمی سرِ گناه ِ دلم کن
اینقدر هِی نزن سرِ جدّت رو به خودم فنونِ خودم را

تا نقشه می کشی که بیایی گم می شوی درونِ رهایی
اینجا بدون تو در اسارت ، گم کرده ام درون خودم را

جامی که روی دست گرفتی ، بالا ببر که خوب ببینی
با رنگِ سرخ لاله کشیدم سَردشتِ واژگونِ خودم را

رفتی و پرده های نمایش افتاد روی چشمِ تماشا
با تک بلیطِ عمر خریدم رویایِ سرنگون خودم را



سلام و درود
مرحبا زیبا بود و غمگین و وسعت اندیش و مهارت بیان
حرف دل اکثر جوانان زنده باشید

درود جناب عطاالهی گرامی..
خیلی عالی بود.. در مفهوم هم حرف نداشت..
برقرار باشید

درودبرشما شاعرجوان وتوانمند
بسیارزیباوخلاقانه بود

درود بزرگوار
غمگین و زیبا بود

درود جناب عطاالهی
شعر زیبایی بود و وزن زیبایی داشت
مفهومش هم عالی بود
دست مریزاد👏👏👏👏
منتظرتون بودم چند روزی نبودید🤝

بداهه ای تقدیم شعر زیبای شماشاعرگرامی
بیا ببین
دل من باغزل شما
چه رقصان شده است
چه بگویم
که دلم باخواند شعرت
چه درخشان شده است

درودبرشما محمد جواد جان عزیزم بسیار زیبا و عالی بود 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮

درود بر شما استاد عطالهی بزرگوار 💐🌺
زیبا سرودید لذت بردم 🌺💐💐

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌺🌺🌺🌺🌺
🪻🪻🪻🪻
🌼🌼🌼
🥀🥀
💮

درود جناب عطا الهی
خیلی خلاقانه و جالب بود

سلام
افرین بر شما.

درود بر شما بزرگوار
بسیار زیبا بود وعالی
رد قلمتان همیشه زرنگار

درود بر محمد جواد گرامی
بسیار عالی هم وزن هم مفهوم
در پناه خداوند شاد باشید

سلام و عرض ادب..
درود برشما..

سلام به رویاهای خویش نائل آیید
من نیز رویاهایی در سر یا زیر سر دارم امید که واصل شوم امید که دعا بفرمایید

درود جناب عطاالهی
زیباست



فقط احساس میکنم طولانی بودن مصرعها کمی از زیبایی کار کاسته است

درود برشما

درود بر شما جناب عطااللهی گرامی
چندی از زیبایی اشعارتان محروم بودیم ان شاالله د. آزمون درسی و زندگی هردوموفق باشید
شعر بسیار زیبایی خواندم مثل همیشه

سلام دوست من
چقدر زیبا
و چه وزن سنگین و سخت و البته زیبایی هم انتخاب کرده ای
(و شاید هم او شما را انتخاب کرده باشد)

دست مریزاد

بسیار خوب از پس وزن سخت شعر بر آمدید بزرگوار
و خیلی شعر زیبایی سرودید کاری که از سابقه ی شعری تان
کاملا بر می آیددرود بر شما

درود محمدجواد جان عزیز
قلمت سبز
موفق باشی

سلام و درود،
مدت کمی نیست می شناسمتان، جناب جواد الهی عزیز و جوان. پرشور و با انگیزه و راه جو. اما اگر صریح بخواهم صحبت کنم که اساس صداقت است، از همان اول تاجه گلی به گردن شما آویختند که وزن سنگینی داشت و شما را مقید می ساخت، که نو روش باشید، بجای بافت خوش ترکیب و آهنگ کلمات میل به پیچیدگی داشته و شاید در مسیر خاصی نیز باشید. همین الآن هم هستند کسانی که مراقبتند که شما این سبک و مسیر را به کنار نگذارید. شاید بخاطر این رو در بایستی باشد و شاید تمایل شخصی خود شما ، که این سروده تان بعنوان جدید ترین نمونه کارتان اصرار دارد که معما گونه صحبت کند به زیبایی بافت کلمات توجه نکند.
در صورتی که می توانست با همین معانی و منظور ها، حتی با استفاده از واژه های روزمره و گریز وسواس گونه از هر کلمه و عبارتی که سنخیتی با شعر کلاسیک فارسی داشته باشد شعری روان تر و جذاب تر را از خود به نمایش بگذارد. اصطکاک در شعر شما فراوان است و نیاز به روغن کاری و تنظیم و رگلاژ دارد. بی تکلف نیست و روی رد و تأیید کسانی با آن سلایق همچنان پای می فشارد.
من البته با بیان مفاهیم بغرنج و پیچیده در متن اشعار مخالف نیستم. حتی علاقه مند هم هستم. ذهن انسان در خیال و واقعیت اساسا عالمی پیچیده و بغرنج است. اما هنر شاعر و فیلسوف و روانشناس بیان ساده آن هاست. این رویکرد کاملا متفاوت است با سلایقی که از به کار بردن ادبیات کلاسیک و بی اندازه شیرین و عسلین دوری می کنند و به کلمات روزمره و دم دستی پناه می برند و چون از خلق زیبایی عاجز می مانند آنگاه به پیچیدگی از نوع دیگر مبتلا می شوند. یعنی بیان مطالب خیلی ساده و پیش پا افتاده با بیاني مشکل و معما گونه . معمایی که کلید هایش را گم کرده است. اگر کسی هم گفت نفهمیدم با اخم شاعر روبرو می شود.
من فرض را بر این می گیرم که مثل همیشه اشتباه می کنم و یاوه می بافم . دست مرا بگیر و چهارمین « استاد» یا مدرس من باش در این تابستان که این کج فهمی را اصلاح کنم.
متشکرم شاعر جوان.
همواره موفق و سربلند باشید