💠 ۱-حیف است
حیف است همراه پرستو ها نباشی
جویای حال بره آهوها نباشی
با موج موج نقره های نور ماهت
در ساحل دریاچه ی قوها نباشی
با ازدحام رقص بال شاپرک ها
حیف است لای عطر شببو ها نباشی
صد سومنات از چشم بادامت نوشتم
تا بی خبر از حال هندوها نباشی
در لا به لای نغمه های بیقراران
دلواپس فریاد کوکوها نباشی
دنیا به نام چاره سازت خو گرفته
هر چند بین این هیاهوها نباشی
با هر اذان صبحدم حیف است ایجان
گلنغمه های برج و بارو ها نباشی
حیف است با هر غمزه ی تیر نگاهت
خود باطل السحری به جادو ها نباشی
♤♤♤
💠 ۲- به آن یار ندیده
(موشح)
به گندمزار خواهم داد پیغام بهارت را
هوای دلپذیر و باغ سرسبز انارت را
اگرچه مثل تاکی سر به دیوار هوس داری
نمی دانم که می نوشد شراب زهرمارت را
یکایک صفحه های دفتر جامانده را خواندم
از آن روزی که گفتی قصه ایل و تبارت را
رموز عاشقی را بین مژگان کجت بردی
نمی دانم چه خواهی کرد چشمان خمارت را
دلآشوبم خرابم بیدلی سرگشته حیرانم
یکایک می سپارم لحظه های انتظارت را
درنگی کردی و یکباره از پیش دلم رفتی
همینکه از تو پرسیدم نشانی قطارت را
♤♤♤
💠۳- اوج دغدغه
دوباره زد به سرم تا بهانه ام باشی
مسیر صبح امید و نشانه ام باشی
به جای زمزمه های نهفته در گوشم
سرود و نغمه تار و ترانه ام باشی
اجازه می دهی آیا به رسم همراهی-
به اشتیاق دلم روی شانه ام باشی؟
کبوترانه تر از آرزوی خوشبختی
هوای بال و پر و آشیانه ام باشی؟
شکسته قامت این کوله بار سنگینم
که اوج دغدغه آب و دانه ام باشی
مرا به آتش حسرت کشیده چشمانت
که شعله شعله سوزم زبانه ام باشی
♤♤♤
غزلهای زیبایی سرودید لذت بردم 🌺💐
جسارتا معنی واژه « سومنات» چیه ؟ من در فرهنگ لغت پیدا نکردم