دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
تابستان می آید و
لنج آفتاب
بر اندام گداخته ی مس،
پر از کنیاک هم آغوشیست ..
٭٭٭٭
به تو نگاه میکنم
الماسهای قهوه فام چشمانم
دلت را خراش میدهد
.
.
.
در نازکای نوازش،اما
چسبهای زخم بسیار پنهان کرده ام...
٭٭٭٭٭٭
مرا در آغوش میکشی
پرندگان اساطیری ،
از کمرگاهم میرویند
آپولون ،در تو طلوع خواهد کرد
میدانم!
٭٭٭٭
زاده ی کرانه ی شمالی ام
از ناقوس دریا و اشک مرخم شالی
تنها
"دوست داشتن" آورده بودم..
٭٭٭٭٭
جزیره ای از فیروزه
تغزلی از حیات
لابه لای نامه های دلبرانه،
دست گرمش را بگیر!
٭٭٭٭٭
جنگیدم
در آینه ،
با آتش سیگارهای مارلبرو
قهوه های تلخ نوشیدم،
و هرگز نتوانستم
در فال حافظم،
نام واپسین سرباز را پنهان کنم!
٭٭٭٭٭
براده های طلا
در دهان ماهی قرمز کوچک
نوشاک مادرانه ی اقیانوس نبود
مست سالهای آزادی ،
خوب میدانست...!
٭٭٭٭٭
پشت پلکهای زنانه ام
ضیافتی از آشتی دارم ،
کودکانه های ژرفی را
در نگاه صورتیم، پناه خواهم داد..
٭٭٭٭٭
ابرهای مسکوک جیوه
رعدهای مارال وحشی
.
.
.
دو کبوتر دریایی بیتاب،
در شکاف مخمل فردا...
٭٭٭٭
سرفه ی سرخ کوهستان
دستان نوازش مه
بر پشت صخره ها ...
٭٭٭٭
رودهای ساتن بنفش
شلال کرشمه های برف
.
.
.
دیالکتیک آدم و حوا...
|