چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر الناز حاجیان (مهربانی)
آخرین اشعار ناب الناز حاجیان (مهربانی)
|
ازراه رسیدقوزداشت
وبسیاروحشت زده بود،اشاره به خانه یِ متروکه یِ ته باغ میکرد زبانش بندآمده بود
به اولبخندمیزدم وصحبتش رامنگنه میکردم به دروغ ویااراجیف
لگدی به درزدوبافریادِوحشت زده مراابله نامیدبیخودمیگفت اوبه دنبالِ چه بودخدامیداند
داستانِ دخترکِ اسیردرچنگالِ اجنه رابارهابرایم تعریف کرده اماهیچکدام ازصحبتهایش مراواداربه کنجکاوی وترس نکردقهقه وقهقه پاسخِ تمام ترسش بود
لنااشتباه میکنی من اورابه چشمِ بینادیدم
دروغ نمیگویم اوهم همانندمن وحشت زده بود
خیره به ترسم نگاهش زخمی
وتنش عریان بود....برایم جذاب نبودداستانش حتی اگرحقیقت داشت
باغ هم همیشه داستانهایِ مختلفی رارونمایی میکندگویی به صحنه یِ تئاتردعوت شده ایی
دوباره خموشی
برق هم گویی قهرکرده است....شمعی نبودتانورش ماراتسکین دهد
وزش باد
ونورافشانیِ ماه وستاره گان
هیچ چیزجزسکوت مارانمیترساند
وَزش هایِ بادِعصیانگر
دوباره شیون هابرجانمان ویبره بجامیگذاشت
هیاهویِ ترس،ودشنام هایمان به اینهمه تاریک شدن هایِ بی علت
سنگی به پنجره یِ اتاق بوسه زدبرشیشه یِ ترک خورده
لرزان وجیغ هایِ گوش خراشمان سقفِ اتاق راچنگ میزد
بی هوادوباره درهذیان هایِ دوستِ بیمارم غرق شدم
گام هایی که گویی کفش هایِ پاشنه ده سانتی برپایِ خودجای داده بودندویکنفرشان درآن میان میلنگیدوپایِ خودرامیکشیدبربسترِسقفِ آذین بسته ازچوب
دلم میخواست درتختِ خواب نرم وراختم باشم دورازاینهمه دردِتنهایی وترس درآن سوگِ شب هزاران ترس برمن رخنه کردوتاصبحی دل انگیزخودرابه لودادنِ گناهانم سپردم ازغیبت هایم گفتم اززبانِ تندِغیبت هاوقضاوت ها
سکوت بودورقصِ بادبرشاخه هایِ لُخت
بادمیتاخت ومن بیشترترس بروجودم اجیرمیشد
تهمتی به همان دوستِ دیرینه ام زده بودم که زبانم قفلش گشوده شدبامِن مِن کردن آن داستانِ کثیفِ تهمت رابرایش بازگوکردم اولال شدوهیچ چیزنمیگفت
لُختیِ شب برایم مینواخت موسیقیِ شرم را
فقط همین راازاوشنیدم باورنمیکنم تواین تهمت راحواله کرده ایی به زندگیم ومراازدستِ تقدیرم دورکرده ایی آنهم بخاطرِحسادت
آنجابودکه فهمیدم حتی تاریکی که دراواسیربودم همان گناه هانم بودندکه نقش ونگارِآن شب شده بودند
من درآن شب خودراتطهیرمیدادم روحِ خجل زده ازآنهمه گناه را
درآن شب آزمونی عجیب راپَس میدادم
گویی گناهانم به دیدارم آمده بودند....
|
نقدها و نظرات
|
🍃🌸🍃بِسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیم🍃🌸🍃
🕊 ⚘اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم🕊⚘
🍃🌺🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ🍃🌺🍃
🕊 ⚘اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم🕊⚘
🌺سلام عیدمیلاد امام رئوف حضرت رضا(ع)برشما مبارک🌺
🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام نازنین بانو
روایتی زیبا بر تهذیب نفس از زبان قلمی مهرپرور و فهیم اندیش
سلامت باشید و دلشاد و سرافراز