سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 10 آذر 1403
  • شهادت آيت الله سيد حسن مدرس، 1316 هـ ش و روز مجلس
29 جمادى الأولى 1446
    Saturday 30 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      شنبه ۱۰ آذر

      هیچ هیچم ، حاشا کردنی نیست

      شعری از

      علی معصومی

      از دفتر در کوچه های انتظار نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۳۱ شماره ثبت ۱۲۰۴۴۱
        بازدید : ۶۹۰   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      صدای ارسالی شاعر:
      هیچ ِ هیچم
      زرد زردم مثل برگی در خزان روزگار
      سرد سردم چون تگرگ آباد بی مرز و حصار
      گرچه میچرخم به دور خویشتن بی واهمه
      هیچِ هیچم چون حبابی در هجوم آبشار
      هر سحر پیغام شادی میدهد خورشید و من
      گیج گیجم مثل اعدامی که پای چوب دار
      بسکه با هر قاصدک همپای باران گشته ام
      خیس خیسم مثل صحرائی که در فصل بهار
      خانه اش آباد اگر یادی کند از ما بگو
      دور دورم مثل نیشابور و شهر قندهار
      فرصت کوتاه عمری را مجال چاره چیست؟
      کوچ کوچم بر سر همدستی ایل و تبار
      راهی اقلیم سرحدات دشت باورم
      جور جورم با تماشائی ترین نقش و نگار
      مانده ام در سایه سار سرو کوهی سال ها
      سرخ سرخم مثل خونآبی که در قلب انار
      ♤♤♤
      💠💠💠
      حاشا کردنی نیست
      گم کرده ای چیزیکه پیدا کردنی نیست
      حرف دلی داری که معنا کردنی نیست
      در صفحه اسرار گاهی می شود که
      هر مطلبی پائین و بالا کردنی نیست
      صد آسمان باران روایت می کند که
      هر برکه خشکیده دریا کردنی نیست
      ای بخت خواب آلوده تدبیر چه داری ؟
      هر طالع برگشته سودا کردنی نیست
      با طشت رسوایی که افتاد از لب بام
      هر آبروی رفته حاشا کردنی نیست
      این را تو می دانی که در بزم حقیقت
      هر صحبت ناگفته انشا کردنی نیست
      تشویش دستان تو را نادیده خواندم
      کاری گره افتاده و وا کردنی نیست
      ما کور مادر زاد دامان الستیم
      پلک فرو افتاده بینا کردنی نیست
      ♤♤♤
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۷
      درود بر شما غزل‌های زیبایی سرودید لذت بردم 💐
      نرگس زند (آرامش)
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۹:۴۱
      درود بر جناب معصومی خندانک
      واقعا لذت بردم زیبا بود خندانک خندانک
      نیلوفر تیر
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۰
      درود بر شما بسیار زیبا بودند خندانک مخصوصا شعر اول رو بسیار لذت بردم از خواندنش خندانک
      نیلوفر تیر
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۵
      قلمتان ماندگار در شعر خندانک
      محمد اکرمی (خسرو)
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۱:۳۵
      درود جناب معصومی
      هر دو بسیار زیبا بودند
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
      سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۴۰
      تبارک الله کار زیباییست شاد باشید و ایام بکام عسل تام
      محمد باقر انصاری دزفولی
      چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۲۵
      باعرض سلام وارادت
      زیبایی درکلامتان همیشه نمایان است
      لذت وبهره بردم
      درود..درود..
      استادگرامی
      خندانک خندانک خندانک
      قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
      چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۱۸
      سلام استاد معصومی عزیز
      خواندم و از اثر لذت وافر بردم گرچه کار شما مبین درد است تا درمان احسنت بر شما و این اثر زیبا و مانا به نسیم و عطر گلهای بهاری ،،،، نو بیاندیشی د و زیبا بنویسید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      با طشت رسوایی که افتاد از لب بام
      هر آبروی رفته حاشا کردنی نیست
      قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
      چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۲۵
      هزاران جمله میماند در این یک بند بی پایان
      هزاران قصه میخواند همین لبخند در انسان
      قدرت الله حاجی پور(قدرتا)
      چهارشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۳۶
      اگر کدر شود بجای در انسان میشود گفت آتشدان
      نهایتا خواهد شد

      هزاران جمله میماند در این یک بند بی پایان
      هزاران قصه میخواند همین لبخند آتشدان
      بود رازی در این ابیات به پروازی شود آلات
      هزاران ابر میبارد زمین شد زنده از باران

      بالبداهه هست ببخشید
      شیما جریده
      پنجشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۱
      سلام جناب معصومی
      هردو غزل زیبا بودن و با احساس خندانک
      شاد باشید خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3