سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 10 آذر 1403
  • شهادت آيت الله سيد حسن مدرس، 1316 هـ ش و روز مجلس
29 جمادى الأولى 1446
    Saturday 30 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      شنبه ۱۰ آذر

      طوطی و کلاغ

      شعری از

      علیرضا محمودی

      از دفتر درد دلهای خودمانی نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۸:۴۶ شماره ثبت ۱۲۰۳۰۰
        بازدید : ۲۰۹   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علیرضا محمودی

      آن شنیدی که طوطی و زاغی
      هم قفس گشته در ته باغی
      طوطی از دست همنشین خسته
      خشک و پژمرده ،لب فرو بسته
      نالد از بختِ نامرادِ فلک
      خورده از روزگارِ بد چه کلک
      گفت یا رب چه من خطا کردم
      که چنین همنشین با دردم
      جای جفتی ملیح و خوش الحان
      شده این زاغ ، درد بی درمان
      بدصدا ، سیاه و بد ترکیب
      به دو عالم نباشد این ترتیب
      کاش میشد که شرق باشد او
      من به غرب و نبینم از او رو
      زاغ گفتا که خواری من بین
      شده ام در قفس چنین غمگین
      سرد و خامش ستاره بختم
      تیره شد روزگار چون رختم
      طوطیی ابله است در بر من
      هرزه و خودستا و اهریمن
      باید اکنون به باغ باشم من
      بر لبِ جویِ آب شویم تن
      یا لبِ بام همرهِ زاغی
      بزنم بال و پر سرِ راغی
       ببرم با کرشمه ای دل را
      خیره گردیم ماهِ کامل را
      نالم از بختِ بد که در بندم
      ز تمنای خویش دل کندم
      گفت و سعدی این حکایت را
      که پذیرد نصیحتش دانا
      هر که با جنس خودش باشد جور
      زاهد از ساقی و می گردد دور
      عالم از جمع سفیهان بیزار
      دگران هم ز وجودش بیمار
      ( پارسا را بس این قدر زندان
      که بود هم طویله با رندان)
       
       
      * بر اساس داستان ( هم قفس شدن طوطی و کلاغ) از باب پنجم گلستان سعدی
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد اکرمی (خسرو)
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۲۴
      درود جناب محمودی
      برگردان زیبایی بود
      خندانک خندانک خندانک
      علیرضا محمودی
      علیرضا محمودی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۳۹
      درود برشما و سپاس فراوان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نرگس زند (آرامش)
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۲۷
      درود بر شما خندانک
      زیبا بود خندانک
      علیرضا محمودی
      علیرضا محمودی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۳۹
      درود برشما ، سپاس فراوان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      علیرضا محمودی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۴۴
      یک عدد طوطی را با یک عدد کلاغ در یک قفس نمودند ، طوطی از زشتی دیدار با کلاغ رنج می برد و می گفت : ((این چه چهره ناپسند و قیافه ناموزون و منظره لعنت شه و صورت کژ و معوج است ؟ ))

      یا غراب البین یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین .

      ای کلاغ که قیافه بد و صدای ناهنجار تو ، همه را از تو می رماند ، ای کاش بین من و تو به اندازه بین مشرق و مغرب دوری بود.

      علی الصباح به روی تو هر که برخیزد

      صباح روز سلامت بر او مسا باشد

      به اختری چو تو در صحبت بایستی

      ولی چنین که تویی در جهان کجا باشد ؟ (۳۵۴)

      شگفت آنکه کلاغ نیز از همنشینی با طوطی به تنگ آمده بود و خسته و کوفته مکرر از روی تعجب می گفت : لا حول ولا قوة الا باالله ، همواره ناله می کرد و بر اثر شدت افسوس درستهایش زا به هم می مالید و از نگونبختی و اقبال بد و روزگار ناپایدار شکوه می کرد و می گفت : ((شایسته من آن بود که همراه کلاغی بر روی دیوار باغی با ناز و کرشمه راه می رفتم .))

      پارسا را بس این قدر زندان

      که بود هم طویله رندان

      (آری بر عابد پرهیزکار همین عذاب بس که همنشین زشتخویان بی پروا گردد.)

      آری من چه کردم که بر اثر مجازات آن با چنین ابلهی خود خواه ، ناجنس ، هرزه و یاوه سرا همنشین و همکاسه شده ام و گرفتار چنین بندی گشته ام .

      کس نیاید به پای دیواری

      که بر آن صورتت نگار کنند

      گر تو را در بهشت باشد جای

      دیگران دوزخ اختیار کنند

      این مثال را از این رو در اینجا آوردم تا بدانی که هر اندازه که دانا از نادان نفرت دارد ، صد برابر آن نادان از دانا وحشت دارد.

      زاهدی در سماع (۳۵۵) رندان (۳۵۶) بود

      زان میان گفت شاهدی بلخی

      گر ملولی ز ما ترش منشین

      که تو هم در میان ما تلخی

      جمعی چو گل و لاله به هم پیوسته

      تو هیزم خشک در میانی رسته

      چون باد مخالف و چو سرما ناخوش

      چون برف نشسته ای و چون یخ بسته
      جواد کاظمی نیک
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۹:۴۹
      درودبرشما زیبابود جناب محمودی عزیز مثنوی زیبایی را قلم زدید بسیار زیبا بود وپرمفهوم احسنت برشما 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      علیرضا محمودی
      علیرضا محمودی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۴۰
      درود بر شما ، سپاس فراوان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نیلوفر تیر
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۱۶
      درود بر شما خندانک زیبا بود خندانک برام جالب بودن خواندن آن داستان در قالب این شعر خندانک قلمتان ماندگار شاعر گرامی خندانک
      علیرضا محمودی
      علیرضا محمودی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۴۰
      درود بر شما , سپاس فراوان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۳:۱۸
      بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمابزرگوار
      شعرایت
      عاشقان است
      عارفان است
      استادانه و
      پر توان است
      شوقش در دل ها
      جاودان است
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      علیرضا محمودی
      علیرضا محمودی
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۰۷
      درود و سپاس فراوان به خاطر بداهه ای که فرمودید استاد خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۴۶
      درود گرامی

      خندانک خندانک خندانک
      جواد کاظمی نیک
      پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۴۷
      🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
      ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
      ❤️❤️❤️❤️❤️
      ❤️❤️❤️❤️
      ❤️❤️❤️
      ❤️❤️
      ❤️💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐
      ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷
      🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐
      🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸
      🌺🌺🌺🌺🌺🌷
      🍀☘️🌱🌹💐
      🌿🌿🌿🍁
      🪴🪴🪴
      🏵🏵
      💟
      🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
      💙💙💙💙💙💙💙💙
      🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
      💐💐💐💐💐💐
      🌼🌼🌼🌼
      💟💟💟
      ❤️❤️
      ❤️
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2