جمعه ۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب امیرحامدی
|
آقا اجازه
ما عرض داریم
البته اگر به طول شما بر نمی خورد
عرض ما این است
چرا ما هرجا رسیدیم انگشت زدیم ؟
ولی شما هرجا که می رسید انگشت می کنید ؟
چرا ما قبرمان اجاره ای است ؟
چرا ما را به جای خاک سپاری
به خودمان می سپارند ؟
ما آنقدرها هم تلخ گوشت نیستیم
که مورچه ها گازمان نزنند !
به ما که کفتارها علاقه ی محسوس داشتند !
چرا شما در مرتفع ترین نقطه ی شهر
دقیقا همان جا که
صمدآقا آرزوی داشتن لانه ی کفتر دارد !
هم ویو با برج میلاد
همان جا که خود میلاد را بدون بلیط راه ندادند !
از توالت استفاده می کنید
بعد سیفون را که می کشید
این پایین تمام زندگی ما اکلیلی می شود...
چرا شما که عرض می کنید
فیزیولوژی ما دچار لرز می شود؟
مورفولوژی ما تماما درز می شود..!
و ما با یک دسته بیل احساس هم ذات پنداری می کنیم !
آقا ما کجا ولی نعمت بودیم ؟
وقتی از نعمت ولی محروم بودیم
ما غریب در وطن نه
ما با غریبه هم وطن بودیم !
ما شاغلان بیکار بودیم
فقط عامل فروش سیگار بودیم
ما بچه های مرز بودیم
آیا ما رذل بودیم ؟
شما که در بزم بودید
ما در حال رزم بودیم
نه به چپ چپ ، نه به راست راست
به قدری از جلو نظام بودیم
که از عقب خبردار نبودیم !
هر آنچه که خواستید بودیم
اصلا چکیده ای از (ماست)بودیم
پس چرا کسی برای مالیدن از ما استفاده نکرد ؟
#امیرحامدی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
اجتماعی زیبا و باشکوه بود