زن
زندگی
آزادی
حال را نمیتوان پسندید
زیرا فاصله هست بین آنچه گفته اند ؛
این عمل است ؟
خلاصه
زن عالی ست ، زندگی شیرین و آزادی اختیار بندگی ست
نفرین براین مبحث عریان و هرزگی
پوشش ،
حداقلاش حجاب انسانی ست
چه بپسندیم
چه نپسندیم
معنایش :
..............................مفهوم ذهن آزادگی ست
از آنچه اماره میخواند ؛ تو را
رهایی
تاخت ،
چه دور میشود این شرف انسانی
سوخت فاصله بین قشر روشنفکر و مردم کوچه بازاری
کدی نانوشته نهس «به قید غیر انسانی»
نفرین براین مبحث عریان و هرزگی
چیست جامهی حق ؟
طینت پاکیزگی
~~~~~~~
ما شرف را هی شریف کردیم بسود
لای چرخی چوب گذاشتیماش عمود
گرگ را با برهای هم خو نشد
چرخ گردون بر افق میچرخ زود
تلنگر میخوریم
دانشآموز تنبل کتاب را باز کند چیزی حالیاش نمی شود
سیل بیاد
زلزله
طوفان ، رعد و برق
تقدیر هست
نسبتی سادهتر از این نیست !
قوم لوط آغاز آوازشان
لااقل در تقدیرشان جای تأمل نبود
سرنوشتشان!
چه برچسبی
کهنهپرستی !
بالاتر از هرچه یا هر که
بر مذاق شیرینمان چه میچسبد ؟
پ . ن
@ دوستان یه نکته : میزان در یافت مخاطب در بیشتر مواقع شاید به شیوه خواندن و نگاه آن بر گردد مثلاً (بر مذاق شیرینمان چه میچسبد ) در عین سادگی چند ین برداشت و روایت میتوان از آن داشته ،
وقتی به بند متصل، میتوان کهنه پرستی را رد یا قبول
یا بفرض آنچه که از قدیم به ما رسیده کهنه باشد، آیا آنچه ما در پی کشف آن هستیم به مذاقمان میچسبد و کهنه نخواهد شد!
چگونه میتوان با چه مشخصهای کهنه را معنا ، کسی میتواند بگوید چه چیزی نو و کدام کهنه نیست
البته برای همین یک بند میتوان چندین صفحه نوشت
تفاسیر دیگر دارد و ...
فقط خواستم نگاه تان را به این معطوف که هر سادگی را نمیتوان ساده انگاشت
انگار گیج اندیشهام
تاریخ
در گیچگاهیام حرف ، میریزد
به تلاقی و خروج کاما با حرف
میدهد ،
چندین و چند ٫سکانس٫ برداشت
میریزد ؛ به معنای جدا کردن و ریختن و جدایی
یا گذاشتن و نهادن و ایجاد کردن و وصل و ...
سلولهای خاکستریت در اسرار افق امواج گفتههایم پرواز
فرودی زیبا باش
آرام و نرم
با سپاس از نگاه مهر پرورتان
آروین
ادیب بزرگوار
موفق و مؤید باشید