سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
درود بر بانو آهنگران مهربان
سپاس که نقد پیشینم را خرده نگرفتید و اشعار بعدی را با غلط املایی کمتری نسبت به قبل به اشتراک گذاشتید!
به حرمت قلم و به پاس احساس زلالتان، خارج از پرداختن به محتوا، وزن و قالب، برخی از اصطلاحات و نیز پارهای از ترکیبهای زیبای شعرتان واکاوی میشود؛ البته مواردی را که هنوز دارای غلط املایی است، به شکل درست مینویسم؛ حتما متوجه خواهید شد.
✍ در ناف غزل شمع دل پروانه بود
_ «ناف غزل»: اضافهی استعاری، (استعارهی مکنیه و تشخیص)
_ «شمع دل»: اضافهی تشبیهی، (تشبیه بلیغ)
✍ چنگ و مطرب در چمن دل خوش پیمانه بود
- «چنگ» و «مطرب»: مراعات نظیر. _این دو واژه، با «پیمانه» هم مراعات نظیر دارند؛ از این دیدگاه که گاهی بادهنوشی همراه با آوای چنگ و مطرب بوده است. وارد آن مقوله نمیشوم؛ بدآموزی دارد ماه رمضان است.😊_
(ضمنا دلخوش بودنِ چنگ به پیمانه نیز استعارهی مکنیه و تشخیص دارد.)
✍ ناخوشان با نوای چنگ میرقصیدند ز درد
_ واجآرایی (تکرار واج «ن» و «ا»)
_ «نوا»، «چنگ» و «میرقصیدند»: مراعات نظیر.
✍ آنچه میخواندند سرود، سینه پرخونابه بود
_ واجآرایی (همان دو بار تکرار «س» و نیز «خ») خوش نشسته و حس خوانشی و شنیداری شاعرانهای را به مخاطب القا نموده است.
_ موسیقی درونی بین «سرود» و «بود»
✍ چهرهی گل دلربا بلبل باغش خصیص
_ «چهرهی گل»: اضافهی استعاری (استعارهی مکنیه و تشخیص)
_ «گل»، «بلبل» و «باغ»: مراعات نظیر
_ واژهی «خصیص» به معنای: «مخصوص» و «بسیار خاص» است؛ اما در اینجا با توجه به قرینهی معنوی جمله، گویا منظور «خسیس» به معنای «بخیل» و «تنگنظر» بوده و غلط املایی رخ داده است.
✍ خوشتر از آفتاب چه باشد در قانون زمان
_ «قانون زمان» ترکیب زیبایی است.
_ «قانون» با «قارون» در مصراع بعدی، آرایهی جناس ناقص اختلافی دارند. (اختلاف در ابتدای بخش دوم، بین واج «ن» و «و»)
✍ طایفهی قارون به زیر سنگ بازنده بود
_ مصراع تلمیح دارد به داستان قارون؛ که شخصی ثروتمند، بخیل و حسود بود و به نفرین حضرت موسی، با زلزلهای، همراه با گنجش در خاک مدفون شد.
✍ قاب حق بر بازوی عدل انداختند دست خرد
_ «بازوی عدل»: اضافهی استعاری (استعارهی مکنیه و تشخیص)
_ «دست خرد»: اضافهی استعاری (استعارهی مکنیه و تشخیص)
✍ شنیدم از نسیم صبح یکی دل داد به ققنوس
_ «شنیدن از نسیم»: استعارهی مکنیه و تشخیص دارد؛ ضمن اینکه نسیم، نقش پیامرسانی بین عاشق و معشوق را بر عهده دارد.
_ «دل دادن» عبارتی کنایی است و آرایهی واجآرایی نیز دارد. (کنایه از عاشق شدن)
_ میدانیم که: ققنوس مرغی است افسانهای؛ که تنهاست و جفت ندارد. هر هزار سال یک بار، بر تودهای بزرگ از هیزم، بال میگشاید و آواز میخواند و وقتی از آواز خویش به وجد میآید، با منقارش آتشی میافروزد؛ در آن آتش میسوزد و از خاکسترش، ققنوسی دیگر متولد میشود.
گفتهاند: ققنوس صدای دلانگیزی دارد و موسیقی، از آوای او پدیدار شده است.
در بسیاری از فرهنگها، ققنوس را رمز جاودانگی میدانند و در پارهای از فرهنگها نیز آمده که اشک ققنوس، زخم را درمان میکند.
_ واژهی «حریص» با املایی که داخل گیومه خواندید صحیح است.
✍ شرف دارد به آیین هنر رقصیدن به باغ گل
به زیر سایهی ساقی که می پیمانه بود
_ واژهی «آیین» به معانیای؛ چون: «رسم» و «شیوه» است. واژهی «هنر» دربردارندهی مفاهیمی؛ چون: «دانش» و «شناخت» است. «به آیین هنر رقصیدن»: مطابق با شرایط مطلوب رقصیدن است و رقصی هنری را نیز به ذهن متبادر میسازد.
شاعر، فضای این رقص را نیز در جایگاهی بسیار زیبا و شاد و در باغ گل به تصویر کشانده است؛ همراه با وجود مراعات نظیرهایی؛ چون: «ساقی» و «می» و «پیمانه». (چه شود دیگر...😊)
_«سایهی ساقی» واجآرایی
تمام این مطالب و نکتههای ادبی، نشانگر استعداد ذاتی و نیز مؤانست شما بانوی گرانارج با ادبیات کلاسیک پارسی است.
شاعرانههایتان ماندگار بانوی مهر
زهرا حکیمی، ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۲.
📕📕📕