سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریاعضای آنلاینمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- ☄️On Mars☄️ ۲- 🟡 جرجیس 🟡 ۳- 🟨 تووو زرد 🟨 ۴- دل ۵- 💥 بیداد 💥 ۶- اعتراف ۷- ترانه ۸- ... عطر سرباز... ۹- ائتلاف دغدغه ها ۱۰- ☄️تو☄️ حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزسه شنبه 4 ارديبهشت 1403 15 شوال 1445 Tuesday 23 Apr 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۱۰۵ شاعر این شعر را خوانده اند
جواد کاظمی نیک،علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق،شاهزاده خانوم،نرگس زند (آرامش)،ابراهیم کریمی (ایبو)،سمیرا عاشوری،مسعود مدهوش،حسین امامی (حسام )،مهدی محمدی،اميرحسين علاميان(اعتراض)،علی نظری سرمازه،محمدرضا آزادبخت،رحیم فخوری،وحید حلیمی،آفاق( کیانا شعبانی)،ابوالحسن انصاری (الف رها)،احمد پناهنده،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،فرشید به گزین،فرشید ربانی (این بشر)،عليرضا حكيم،بهمن بیدقی،فاطمه منشدی،احسان فلاح رمضانی،محمد رضا خوشرو (مریخ)،حسین ابراهیمی،سیاوش آزاد،سیده نسترن طالب زاده،عباسعلی استکی(چشمه)،سید هادی محمدی،علی شاهی تخلص(محزون)،زهره دهقانی ( شادی)،افسانه پنام تخلص مولد،مهدي حسنلو،بهــاره طـــلایـی زیدی،مهرداد عزیزیان،قربانعلی فتحی (تختی)،مهدیس رحمانی،نسرین زندیه امامزاده عباسی،عارف افشاری (جاوید الف)،منوچهربابایی،مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)،طاهره حسین زاده (کوهواره)،آذر مهتدی،سیدیحیی حسینی،آوا صیاد،منیژه قشقایی،عباس ترکاشوند،محمد اکرمی (خسرو)،علی بابایی(بابک)،غلامرضا محمدقلیزاده(فاکر اردبیلی)،علیرضا شفیعی،ساسان مردوخی،روح اله سلیمی ناحیه،میلاد غریبی زاده،شبنم حکیم هاشمی،سینا خواجه زاده،میثم علی یزدی (آیت)،نیره شیریان با تخلص مارال،رضا سعادت نژاد،معصومه خدابنده،حسین رضایی(آشنا)،زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)،کاوه گرشاسبی،محمد امیری،مهتاب ایزدسرشت (مه)،محمد باقر انصاری دزفولی،نیره صدری،هادی سیرجانی،محمدحسن پورصالحی،آذردخت شرقی(آذر دخت)،مجتبی رحیمی،ابراهیم آروین،رضا دهقانی(آمور)،محمد حسنی،مرضیه قنواتی نژاد،مهدی سمیاری،بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)،محمدکریمی (پویا)،سید علی کهنگی (واسع)،هادی یاسینی،شادی بلکامه،شیما جریده (شین بانو)،سعید صادقی (بینا)،زلیخا رامیار،امید سحر،طوبی آهنگران،سارا راد (ترنج)،فاطمه نعیمی (مهرانه)،زهرا مددی،بهاءالدین داودپور تخلص بامداد،فاطمه صداقت،یدالله عوضپور آصف،حامد بیدار کهنمویی،جواد ملکی،هواجان جاویدان،رضااشرفی فشی،فاطمه معادی(بانو)،آزاده دهقان بنادکی(آزاد)،اکرم بیگدلی وش(پریشان)،فهیمه روشن ضمیر،پارسا افسری،راضیه خضری،نیلوفر تیر،نیما ابراهیمی،مجید فارسیجانی
نقدها و نظرات
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۰۰
درود جناب کاظمی‌نیک نیک‌اندیش   در قسمت مطالب پست میشد بهتر بود..
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۲۲
درودبرشما جناب کاظمی عزیز خیلی جالب بود دست به طنزتونم خوبه به پاهات که میاد کنایه ی قشنگی داشت  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۵۳
درود آقای کاظمی نیک دلنوشته‌ای خوب بود موفق باشید
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۲۶
سلام و عرض ادب آقا جواد رفیق شفیق آرزوی موفقیت برای شما دارم و من همیشه طی یک برنامه ریزی که مدت هاست در خدمت دوستان هستم به اشعار عزیزان سرمیزنم شما که تاج سر هستید و حتما سرمیزنم نیازی به انجام کاری نیست. و اما نظرِ این کوچک ... داستانک جالبی بود ولی من پیام خاصی برای درگیری چراغ علاالدین و دیوار در ذهنم پیدا نکردم چند سوال برایم پیش آمده، چرا دیوار شاید اگر این بحث با کتری انجام میگرفت برایم قابل هضم تر بود اولین بار بود که داستانِ درگیری لفظی با دیوار را می‌شنیدم دیوار در داستان‌ها معمولا ستون ، مخفی گاه ،کمین گاه ، بنا .و با معانی استوار و تکیه گاه، قِدمت در تاریخ معرفی می‌شوند. ولی در مورد علاالدین ، برایم بسیار خاطره انگیز بود . همه ما خاطرات زیبا و فراموش نشدنی از این وسیله ی با قدمت داریم ، و من هم به همچنین نام علاالدین هم که برای همه ما شیرین خاطره انگیز بوده پسر جوانی که (علاالدین) به کمک چراغ جادو آرزو هایش را بر آورده میکرد. داستان زیبایی که آرزوی تمام انسانها ست که مانند علاالدین یک چراغ جادو داشته باشند . جواد جان تا جایی که در توانم بود. نوشتم . نظر دادم و خوشحال شدم از این خاطرات شیرین داستان زیبایی بود موفق باشید .  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۵۶
درود بزرگوارجالب و زیباست
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۱۰
سلام جناب کاظمی عزیزبرقرار باشید
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۵۴
درود جناب کاظمی گرامی به جز نکاتی که بزرگواران فرمودند به رخ کشیدن معمولا معنی خودستایی کردن و فخر فروشی یا چیزی شبیه این میدهد، و برای اخم چندان مناسب بنظر نمیرسد زیبا بود، موفق باشید 🌺🌺🙏 سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۱۰
درودها آقا جواد گل .آقا خاطره روایت داستان خواستی خبر مون کن . موفق باشید .
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۰۷:۱۹
درود بر شما استاد کاظمی گرامی بسیار عالی و دلنشین قلم زدید واقعا لذت بردم
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۰۱
درود وعرض ادب واحترام برجناب کاظمی بزرگوار خیلی عالی درسته به صورت طنز بود ولی برداشت بنده این بود خیلی خوبه انسان عصبانیت کنترل کنه چون بعضی اوقات شبیه علاالدین باید تا ابد خاموش بشی  وخیلی هم نباید خودت درگیر حرفهای دیگران کنی با سپاس فراوان
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۲۱
سلام و درود بر شما شاعر بزرگوار و هنرمند خیلی عالی بود لذت بردم افرین برشما با ارزوی موفقیت بسیار زیاد برای شما
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۲۳
درودتان شاعر ارجمند جناب کاظمی نیک🌹خاطرات گذشته را یاد اور شدید ،چقدر زیبا بود انروزها چراغ علاالدین و بوی نفت و گرما و صمیمیتها🌹🍂🌿💮🌷🌲🍀🍃🪴 عالی،رفیع،زیبا،قلمتان پیوسته رقصان و نویسا،دستمریزاد🤞🤞🌻🙏👏🌲🌳🌵🪴🍀☘️🍃🌿🌱🌾🍂🍁🌼💐💮🌸🌷🌺🥀🌹🏵️🌴  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۴۹
سلام جواد عزیز  خوبی رفیق؟ فکر می کنم فیلم علاء الدین و قول چراغ جادو را اکثریت دیده باشند. استفاده از تمثیل برای روایت داستان کار جالبی است و داستان نیز دارای پیام اخلاقی است که از یک گوش بشنو و از گوش دیگر بیرون بریز چون اگر قرار باشد انسان به هر حرفی واکنش نشان بدهد درگیری علاء الدین و دیوار شکل می گیرد که در نهایت منجر به داغ شدن یکی و سیاه شدن دیگری منجر می شود. یعنی در هر حقیقت هر دو طرف آسیب می بینند. البته داستان پیام های اخلاقی دیگری نیز دارد. رگه های طنز و وجود تصویر که شفافیت داستان را بالاتر می برد نیز از نقاط مثبت این نوشته است. بنده هم امیدوارم تا چنین هستید با اخلاق بر صفحه ادبیات بدرخشید. تابنده باشید به مهر و مهربانی
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۴:۲۲
سلام جناب کاظمی ادیب زیبا بود لذت بردیم
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۴:۵۶
درودها جواد عزیزمبا همین فرمان بروجلو نترس بدیوار بزنی یا علاالدین ! مهم نیست خوبراه افتادی پسرم
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۴:۵۷
با احمرام خدمت اقا جواد گل و بقول استاد علامیان آقا جواد گل افشان
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۵:۳۹
زیبا و جالب توجه
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۵:۵۱
.سلام گرامی بسیار زیبا بود سلامت باشید
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۴۷
درودها، طنز کوچکی بود که از شما خواندم تنها یک ایراد کوچک وجود دارد و آن هم این که ما یک/یه و «ی» نکره را هیچ وقت با یکدیگر نمی آوریم و جمله زیر که نوشتید اشتباه دستور زبانی دارد: به دیوار یه نگاهی غضب ناک می اندازد! یا باید بنویسید «به دیوار یه نگاه غضب ناک می اندازد!» یا «به دیوار نگاهی غضب ناک می اندازد!». موفق باشید
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۵۶
با سلام و عرض ادب آقای کاظمی نیک بزرگواردرود بر شما
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۱۵
درود بر جناب کاظمی نیکطنز پرتامل وبامزه ای بود😂😂😂😂😂😂
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۱۶
 
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۳۴
درودتان جناب کاظمی نیک برادر ارجمندم طنزتان پرمحتوا و زیبا بود افرین ها  زندگی اتان پر از حلاوت
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۴۶
درودها بر شما ادیب گرامی جناب کاظمی نیک بزرگوار با قلم خوبتون طنز تلخی رو قلم زدید.در واقع این چراغ نفتی ها در ۵۰ سال پیش بجای ارائه شبکه برق رسانی به مردم ما بطور گسترده مورد استفاده قرار میگرفت و حکومت پهلوی حتی از تامین برق مردم متمدن ما هم ناتوان بود و بودجه های کلانی بجای رسیدگی به رفاه مردم ما صرف عیاشی خانواده اعلی حضرت همایونی!!!میشد.امید که از تاریخ درس بگیریم موفق باشید و موید اسدالله علم، از سران حکومت پهلوی در تاریخ 31 فروردین 1353 در یادداشت‌های خود می‌نویسد: در جلسه خانه‌های فرهنگ روستایی معلوم شد که روستاهای ایران فقط ۴ درصد برق و ۱ درصد آب آشامیدنی مطمئن دارند. اسدالله علم ادامه میدهد: ما 2 هزار خانه فرهنگ روستایی داریم و فقط در ۱۳۶ خانه برق هست. با توجه به اظهارات مقامات حکومت پهلوی، آب و برقی که امروز تصور خلا حضورشان به طور کلی زندگی را مختل میکند، در روزگار پهلوی آرزوی مردم بوده است.  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۷
درود ها جواد جانوقتی درونمایه و ویژگی خاص و بارزی را طوری به کار ببریم که ابعاد دیگری به خود بگیرد یعنی علاوه بر روساخت و معنای نزدیک اغراض دیگری را در بر بگیرد تمثیل شکل می گیرد ولی دیگر زمان چنین تمثیل یا نماد سازی های ساده و ابتدایی گذشته که اغراض آن را بلافاصله دریافت...
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۱۸
اگر از نگاه سیاسی جانبدارانه مثل دوست نظردهنده آخر صرف نظر کنیم، باید گفت و نوشت که نویسنده این متن کوتاه در اینجا در قامت طنز می خواهد با واگویی یا وانویسی آن یک پیام را برساند نه اینکه چراغ علاالدین خوب بود یا نه البته به باور من در زمان خود بیشترین خدمت را به مادرها و در مجموع به خانواده ها کرد اینکه بیاییم از این نوشته نتیحه بگیریم، که در نظام گذشته سه درصد کشور برق داشت، برداشت درستی نیست زیرا باید بگوییم چه زمان یعنی در چه سالی سه درصد برق داشت نه اینکه بعد از چهل و چهارسال از آن نظام با نگاه امروزی به دیروز نگاه کنیم زیرا آن نظام گذشته وارث یک نظام عقب مانده و فقرزده و بدهکار و می شود گفت غیرایرانی بود که هیچ بلکه در دوره دوم وارث یک کشور جنگ زده بود که چیزی در بساط نداشت اما این نظام وارث یک کشور مدرن و آبرومند و پیشرفته بود که پایه هایش در زمین ایران محکم شده بود حال بیاییم قضاوت کنیم که امروز در کجای تاریخ جهان جای داریم؟ بگذریم این طنز تداعی کننده طنز و یا اصطلاح دیک به دیک می گوید رویت سیاه یا طعنه سیر به پیاز است به معنی دیگر بی مالیات به پای هم پیچیدن و نتیجه نگرفتن هم است زیرا هر دو خود را محق می دانند سپاس از شما  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۳۵
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۴۲
درودتان گرامی بسیار هم خوب در ابتدا گمان کردم میخواهید با چراغ علاالدین آرزوهای ما را کشف کنید!! طنزی بود که میشد بر روی ان مداقه ی بیشتری کرد ،من فکر میکنم مطالعه در فیلدهای علوم انسانی در افزایش سطح کیفی دلنوشته های جناب عالی موثر باشد شکر درگاه باریتعالی که حضرات همایونی امدند و ترقی و تکنولوژی به کشورمان راه یافت در غیر این صورت واقعا نمیتوانم تصور کنم حوزویانی که قند و دوش استحمام را بر نمیتافتند با این حجم از مدرنیته چه میخواستند بکنند ! برفراز روزگاران سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۵۵
واقعا خیلی عجیبه که برخی از افراد موجه اینقدر ناآگاه از مبانی مطالعات روشمند و اقتصاد سیاسی باشن!!!خوبه منبع یادداشت های اسدالله علم ذکر شده که صاحبنظران اتفاق نظر دارن که منبعی دست اول و محکم برای استناد به رویدادهای پهلوی دوم هست.حالا اینکه برخی خودشون با عینک تعصب و جانبدارانه و بدون مطالعه و تنها با ذهنیات ساختگی به مسائل نگاه میکنن خودش جزو عجایب و غرائب ژست های شبه روشنفکری در ایران امروز هست!!دوستان برای تقریب ذهن به کشورهای همسایه ایران و حاشیه خلیج فارس نگاه کنن در همین سال ۱۳۵۳ که اونها کجا بودن و پهلوی به اصطلاح تمدن ساز کجا!!!حکومتی که با دلارهای سرسام آور حاصل از صادرات نفتی حتی توان تأمین آب و برق مردم متمدن ما رو نداشت و ناچار از افغانستان برق وارد میکرد.حکومتی که بجای ساخت زیرساخت ها بکمک متحدان غربی خودش ایران رو پایگاه و انبار تسلیحات غربی کرده بود تا ژاندارم و سگ نگهبان خوبی برای آمریکا در منطقه باشه و به سرکوب قیام های منطقه همچون ظفار عمان بپردازه و بحرین رو شوهر بده و همچنین ارتفاعات آرارات رو به ترکیه و دشت ناامید سیستان رو به افغانستان ببخشه که موجبات خشکسالی امروز سیستان هست یا هزینه های هنگفت مستشاران آمریکایی رو بده و همچنین با آریایی بازی و جعل تاریخ جشن های میلیون دلاری ۲۵۰۰ ساله رو از جیب ملت ما برگزار کنه برای مقابله با مبانی اسلامی...در ضمن به مقالات رجوع کنید و ببینید نسب نامه پهلوی ها بکجا میرسه و آیا ایرانی بودن یا نه حتی اصطبل دار سفارت هلند یعنی رضاخان با کودتا به قدرت رسید و حتی این سلسله مشروعیت سیاسی هم نداره...التماس تفکر واقعاطبق برخی اسناد خانواده رضاخان اهل قفقاز و گرجستان بودند و به ایران مهاجرت کرده بودند و به‌لحاظ جغرافیای سیاسی منطقه و تقسیمات کشوری، نسب پهلوی از طرف پدر و مادر، ایرانی محسوب نمی‌شد. در اسناد لانه جاسوسی هم درمورد پدر و مادر او و شوهر دوم مادرش و اینکه این خانواده دسته جمعی برای معاش خود، در قزاقخانه و زیردست روس‌ها بزرگ شده‌اند اظهاراتی شده است. پدرش از داداش بیگی‌های قفقاز بود که حتی نام دقیقش معلوم نیست. باید توجه داشت بحران قطع برق به صورت روزانه هشت ساعت مربوط به روستاها نیست که اصولاً به طور کلی از این نعمت محروم بودند بلکه مربوط به پایتخت کشوری است که استبداد حاکم بر آن در تبلیغات مدعی بود به زودی ایران در تحت تسلط آمریکا، انگلیس و اسرائیل به یکی از بزرگترین کشورهای صنعتی تبدیل خواهد شد. حال چگونه بدون چنین زیرساخت‌های ابتدایی می‌توانستیم به کمک نور شمع و فانوس، صنعتی شویم خدا می‌داند. البته در فرازی دیگر در سال ۵۵ علم خود به این واقعیت اذعان دارد که با قطعی ممتد برق در کشور عملاً راه‌اندازی صنعت زیانده خواهد بود: «یکشنبه ۲۶/۱۰/۵۵-... نبودن برق و ساعات ممتد خاموشی در پایتخت و ولایات، خوابیدن و ضرر هنگفت صنایع به علت نبودن برق، خرابی تلفن، نبودن ...» (همان، ص۳۹۱) در نیمه اول همین سال ۱۳۵۵ نیر علم بحث در مرز تمدن بزرگ بودن را به سخره می‌گیرد و می‌گوید: «در مرز تمدن بزرگ، پایتخت کشور ما هنوز خاموشی برق داشته و هیچ سرویس صحیحی، نه آب، نه برق، حتی در پایتخت نتوانیم به مردم بدهیم، واقعاً ننگ است، واقعاً ننگ است... هر الاغی را شاهنشاه به نخست‌وزیری برگزیند، همین قدر که قدری حمیت و حقیقت داشته باشد، کافی است که وضع را نجات بدهد. جهان وطن که نمی‌تواند وطن آباد کند.» (همان، ص۱۸۲) پرویز راجی آخرین سفیر رژیم پهلوی در لندن می نویسد:«موقعی که به تهران رسیدم در هتل هیلتون، برای اولین بار به خاموشی برق برخوردم که در ساعت شش و نیم بعد از ظهر آغاز شد و به مدت چهار ساعت تمام ادامه یافت. در طول این مدت، هیچ نقطه‌ای از شهر برق نداشت ... در نگاهی که از بالکن هتل به شهر تهران انداختم، صف دراز اتومبیل‌ها را دیدم که به علت خاموشی چراغ‌های راهنمایی، در خیابا‌ن‌ها از حرکت بازمانده‌اند و با به صدا‌درآوردن بوق‌های خود، نسبت به خاموشی برق، اعتراض می‌کردند. من هم در این موقع، برای اینکه از شدت ناراحتی خود بکاهم رو به مشروب آوردم ولی چون بر اثر گرما تمام یخ‌ها آب شده بود ناچار گیلاسی را از ودکای گرم پر کردم و لاجرعه سر کشیدم.» راجی در ادامه می‌نویسد: «خاموشی‌های برق در ایران، رژیم را به سرگیجه دچار ساخته و سبب نارضایتی فراوانی در بین مردم شده است. تا جایی‌که دیگر هیچ‌کس، وعده‌های پشت سرهم رژیم را در مورد اینکه «افزایش مخارج تسلیحاتی، اثری در کاستن از فعالیت در بهبود زندگی مردم ندارد» باور نمی‌کند. هم‌اکنون، مردم در ایران، به شدت از کمبود روشنایی برق و عدم توانایی در استفاده از تهویه و یخچال در بحبوحه‌ی گرما، عذاب می‌کشند و احساس میکنند بودجه‌ای که می‌بایست صرف تأمین رفاه آنها شده باشد، به خرید جنگ‌افزار اختصاص یافته است.»(پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس (خاطرات پرویز راجی)، صص ۹ و ۹۵) سلسله قاجار با تمام بی‌کفایتی‌ها و امتیازاتی که اعطا کرده‌اند دست نشانده نبوده و توسط دولت بیگانه در مصدر کار قرار نگرفته بودند؛ در حالی که رضاخان و پسرش محمدرضا دست نشانده‌‌هایی بودند که مشروعیت و ادامه سلطنت خود را در حمایت و پشتیبانی قدرت‌های بیگانه می‌دیدند و برای همین در پس بسیاری از اقداماتشان منافع بیگانگان را می‌توان جستجو کرد.  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۵۶
درود بر جناب جواد جان نیک اندیشامیدوارم همیشه علا الدینت آبی بسوزد... دو نوع نفتخوار داریم نفت خوار مفید نفت خوار مضر به نفت خوار مفید علاالدین می گویند به نفت خوار مضر مافیای خیانت نام دیگر نفت خوار مضر کپسول آتش افشانی است امروزه از نفت خوارهای مفید خبری نیست...  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۰۹
سلام دوست نیک من اگر دیر آمدم ببخشید ...صاحب خانه می آید و دیوار را(دوباره)سفیدو(علاالدین را)خاموش کرد... همه گلهای جهان تقدیم جناب کاظمی نیک  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۳۰
سلام و درود ادیب بزرگواربسیار زیبا و جالب بود👌🌹 لذت بردم💐 دلم برای علاالدین خیلی سوخت😣 شاد باشید سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۱:۳۷
 سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۲:۲۲
سلام و درود جناب کاظمی نیک بزرگوار!ممنونم ای دعوتتون ببخشید بنده دور مشق و درس بودم؛اصلا وقت آمدن در سایت ندارم   گوشیمو هم خاموش کردم با گوشی مادرجان آمدم ببینم چه خبر اینجا که پیغام شما را دریافت کردم طنز جالب و متفاوتی ازشما خواندم! و پیشرفت شما کاملا مشهوده؛امیداورم که با کمک اساتید بزرگوار سایت و تلاش های خودتان قلعه های رفیع شاعری را فتح کنید ان شاءالله در پناه خداوند فتاح شاد و مسرور باشید  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۲:۴۰
انشالله بانوعزیز سرکار خانم پنام کنکور را قبول شین وددردرستاتون موفق. باشید وسربلند باشید 🪻🪻🪻🪷🪻🌼🌼🌸🌷 🌺💐🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐  سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۳۹
سلام علاالدینی که در گذشته ها داشتیم تا آنجا که یادم است انسان خوبی بود نمی دانم چه شده اینقدر موزمار شده است دیوار را سفید و علاالدین را خاموش می کند؟ یا همان که در متن آمده دیوار را سفید و خاموش می کند درین صورت دیوار خاموش می شود؟ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۱۶
سپاسگزارم سیاوش جان عزیزم 🪻🪻🪻🪷🪻🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۳۱
خواب ابدی نشان می دهد که علاالدین دران دنیا نیز دست از خصومتش نکشیده است همچنین با اینکه اشاره می شود که او بیچاره است ولی روحیه قلدری خود را هنوز حفظ کرده است واین از کلامش مشخص است  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۳۴
درود برشما جناب کاظمی عزیزبنده نظریه خودم را عرض میکنم.که تقریبا دل نوشته ای به صورت داستانک افسانه ای مانندی بود و مقداری هم آموزنده درجمع هم خوب بود البته ازاینکه به خودت جرات اینکه به سوی پیشرفت درکار طنز نویسی میدهید بسیار عالی و قابل تحسین است .. . ولیکن . اگر بنده هم مانند بعضی از عزیزان بنویسم که خیلی عالی بود ...پر معلوم استکه درستش نیست که شاید به شما ستم کرده ام .چراکه طنز معمولا باید به صورت خلاقانه ونشاط انگیز و خنده آور باشد و انشاالله با ذوق و علاقه ای که شما دارید روی به پیشرفت است وموفق خواهید شد انشاالله ارادت مند شما فتحی..تختی چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۱۸
درود جناب کاظمی نیک ارجمندسپاسگزارم از دعوتتون طنز بسیار زیبا و خلاقانه ای قلم زدید لذت بردم از خواندن موفق باشید
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۲۹
با درود در داستانک طنز باید روایات عبید زاکانی را بخوانید شخصا تاکنون داستانک طنز چندان جالبی ندیدم که بخوام معرفی کنم در قالب کتاب خودم یک داستانک طنز دارم که دوست داشتید بفرستم برایتان
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۴۰
سلام دوست خوبم جواد جانداستانک طنز و کنایه آمیز تون رو خوندم و کلی کیف کردم از پیشرفت قلمت که رو به جلو حرکت میکنه بهترین هارو براتون آرزو مندم راستی جواد جان به توصیه اساتیدم که بمن کردند و منم به خودم و شما یاد آور میشم که نه از نقد بترس و نه با تعاریف غلو آمیز دوستانه ،راه پیشرفتت رو مسدود کن.میدونی که جاتون اینجاس❤ دست وقلمتون بی بلا رفیق👏👏👏👏👏😁🌹🌹🌹🌹  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۴۰
درود جناب کاظمی نیک گرامی بسیار خوشحالم که به خواندن دلنوشته هایت و آثار ی که روز به روز در حال پیشرفت است دعوتم کردی. چون در واقع این روزها خیلی به سایت نمی آیم و کمتر کار دوستان را دقیق می خوانم. کمی درگیر رمانم هستم. با این وجود ممنون . داستانک جالبی نوشتی دیوار به نظر من هم تازگی داشت . علاالدین برای من حکم خاطرات بچگی و روزهای سرد زمستان را تداعی می کرد. سخن اساتید محترم سایت را خواندم نظرشان بسیار درست و بجاست. دقت کن به این راحتی در صفحه دوستان نظر نمی دهند. شاید به خاطر ملاحظاتی اما در اینجا خدا رو شکر همه دوستان با شما راحت حرف دلشان را می زنند موفق باشی. .
چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۴۸
بله میدانم دوستان عزیزم خیلی به بنده لطف دارند و ممنونم که حرف دلشان چه تند چه جدی چه مهربانی همه را روک میگویند اتفاقا خوشم میاد چون باعث پیشرفت بنده میشود اصلا شاعر باید نقد را گوش کند ونقد کند و گرنه اگر نقدی نباشد اثرش بی ارزش می باشد باید شاعران جسارت نقد را انجام دهند تا نسل آینده هم پیشرفت داشته باشد سپاسگزارم بانوعزیز بابت نظرتون وحضور گرمتون سپاسگزارم عزیزدل 🪻🪻🪻🪷🪻🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۵۳
سلام ادیب محترم قابل تامل وزیبا بود
چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۵:۰۱
درودبرشما بانوعزیز سرکارخانم حسین زاده عزیز سپاسگزارم ازتوجه ویژه شما ونظرتون سپاسگزارم بانوعزیز 🪻🪻🪻🪷🪻🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۵:۰۱
درودبرشما بانوعزیز سرکارخانم حسین زاده عزیز بابت حضورگرمتون سپاسگزارم بانوعزیز ازنظر زیبایتان سپاسگزارم بانوعزیز 🪻🪻🪻🪷🪻🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻 🌹⚘️🪻🌹🌸🌸 🪻🪻🪻🌹🌹 ⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌺🌺🌺 🌻🌻 ❤️  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۵:۰۷
درود برشما جناب کاظمی نیک موفق باشید در مهر و سرودن به مهر
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۸:۳۱
سلام آقا جواد خوبه همینه راهت درسته
چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۰۷
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۱۲
جالب بود هم طنز جالبی داشت و هم آموزنده موفق باشید آقای کاظمی عزیز
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۱۳
سلام ودرود عزیز بزرگوار بسیار زیبا و جالب نوشتید روان و ساده احسنت
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۲:۵۵
درود بر جناب آقای کاظمی گرامی داستان جالب و آموزنده ای بود پاینده باشید
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۱۵
سلام و درود جناب کاظمی...ممنون از دعوت زیباتون،❤️داستان خیلی زیبا و خوبی نوشته اید چراغ نفتی های قدیم یاد آور رمان بزرگ سال های دور و گذشته قلمتون مانا... در باقی داستان ها شما رو ببینیم🙂❤️  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۳۱
درود جناب کاظمی عزیز خوب بود با کمی دقت خیلی بهتر می شود ایرادات برا هر نظر سه یا چهار یا بیشتر پاسخ گذاشتن نشان بزرگی و بهتر بودن نیست جواد جان و اینکه وقتی خیلی ها تشکر کردند از دعوتتون. یعنی کار خوبی نیست و نظر اقای رمضانی که توهم است حال مرا بد کرد پس لازم نیست هر عقل کلی را دعوت به نظر کنید ایکاش نه سر می زدم و نه می خواندم چقدر..... 🌹🌹🌹🌹  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۲۲
امیدورام در راهتان و به تحریر درآوردن اندیشه قلمتان موفق باشید دوست عزیز
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۰۳
😁😁
چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۱۳
🪻🪻🪻🪷🪻🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️ چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۲۱
 چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۲۲:۴۳
دوست عزیز،بنده هم دلنوشته شما را خواندم. و همینطور طنزهای پس از آن را. با احترام و قول همراهی در حد امکان با این رویه‌ی شما، دیدگاه بی‌اهمیت خودم را هم با یقین به عرض‌تان می‌رسانم که اگر در پیشرفت‌های زندگی‌مان یکی باشد که در آن کمیت بر کیفیت بازنده است، آن یکی همین زمینه‌ی پیشرفت ادبی است. تندرستی و شادکامی‌تان روزافزون باد.  چهارشنبه ۱۶ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۴۲
درود بر شما جالب بود
 پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۰۴
درود و عرض ادب .بسیار عالی نکات اخلاقی زیادی داشت این دل نوشته ی زیبای شما .ونکته ای بسیا ر جالب و پند آموزه اینه که خاموش بودن و سکوت کردن در برابر حرفهایی که قابل تامل نیس چه بسا بهتر و دلپذیر تره بخاطر اینکه آسیب نبینی و آسیب نرسونی .بهترین عمل در رفتار ناخوشایند دیگران ، سکوت و سکوت و سکوت .  پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۰۵:۲۰
درود بر شما جناب کاظمی دلنوشته ی شما رو خواندم واقعیتی تلخ اجتماعی و سیاسی ست بنظر من به امید روزهای خوب موفق باشید پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۰۶:۰۲
سلام خدمت استادان ودوستان عزیزم من خیلی معذرت میخواهم بابت حرف های جناب رمضانی که اینجا نوشته اند دوستان منو ببخشید که اینجوری شد واین اتفاق ها افتاد ازهمه دوستان معذرت میخواهم واین دلنوشته اصلا سیاسی نبوده ویک طنز نوشته بودم خلاصه ازهموتون معذرت میخواهم وکار جناب رمضانی اشتباه هست بهشون هم گفتم اما گوش نکردن 😓😓😓😓😓😓😓😓😓🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️🪻🪻🪻🪷🪻 🌼🌼🌸🌷 🌺💐🌻 🌹🌹 ❤️ پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۰۶:۰۲
😓😓😓😓😓😓😓😓😓
 پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۴۳
سلام جناب کاظمی عزیز دلنوشته‌ی زیبایی بود ،درکل چه وقت ناراحتی و چه خوشحالی هرچه بیشتر انسان اختیار زبانش را بیشتر داشته باشد عزیزتر میشود ، زبان در دهان ای هنرمند چیست کلید در گنج صاحب هنر...چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیله‌ور
 پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۳:۰۵
 پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۳۲
زیبا وبسیاردلنشین بود درودبرشما
 پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۰۷
درود آقای کاظمی پرتلاشطنز جالبی بود آفرین بر پشتکارتون
 جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۵:۰۵
موفق باشید
 جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۳۸
درود و عرض ادب کاظمی عزیز ادیب گرانمهر زاویه نگاه قلمتان زیبا بود درودی بیکران مانا باشید و سبز  شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۱۹
چراغ علاالدین تو دلنوشتتون رو که دیدم زیر و رو شدم رفتم ۳۰ و ۳۵ سال پیش عید که میشد یه تشت رنگ میساختن میزدن به دیوارهای سیاه خونه دوباره زمستون دیوارها سیاه میشدند ما هفت تا بچه بودیم با خواهر و برادرهام دوره چراغ علاالدین بزرگ شدیم  شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۳۵
درود جناب کاظمی پرتوانجالب بود و به نظرم اون خلاقیت داره ایجاد میشه با این پیش رفت تا موففبت راه زیادی نمانده بهروز باشید در پناه خدا
شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۳۹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
 شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۴۱
درودبر شما👌👏👏😀🌻
 شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۱۶
درود قلمتان نویسا
 شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۱۵
درود و عرض ادب و ارادت محضر شما ادیب ارجمند جناب کاظمی نیک گرانقدر نوشته ای جالب و زییا بود هم از نوشته زیبای شما هم از کامنت های دوستان بهرمند شدم سپاسگزارم
شنبه ۱۹ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۲۲
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️  يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۵۵
سلام آقا جواد باصفادستمریزاد عزیز الهی که همیشه به شعر و شاعری باشی دنیات سبز 🌷🌷🌷  يکشنبه ۲۰ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۵۶
درود بر شماموفق باشید
 سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۴۴
درودها🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۰۳:۵۲
💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟 سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۳۴
درود جناب کاظمی عزیز
سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۴۲
فداتشم محمد رضا جان عزیز ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ ❤️❤️ ❤️  سه شنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۴۲
یا می شوداین گونه گفت علاءالدين درونی سوزان یا سوزناک دارد و دیوار دلی استوار علاءالدين باهر سخنی نابجا آتش درونش شعله ور می شود و ولی دیوار با هرسخن تلخی استوار تر از قبل استوار برجای خود حتی اگر درد ودل های علاءالدين را گوش دهد .. روایت زیبا و جالبی است و مانند شعر های پروین اعتصامی است آن شعر که روزی گفت سیربه پیاز که چه قدر بدبویی.. جزئیات کامل شعر به خاطرندارم موفق باشید و کامیاب... چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۴۱
چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۲۰
سلام وعرض ادب زیبا وبامحتوا سرودی بود استادبزرگوار وعزیز
 چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۵:۵۴
درودشاعرگرامی زیبابود
چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۵۰
🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼 🏵🏵 💐 چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۷:۰۲
سلام آقای کاظمی ادیب دوباره خواندم برای کسب فیض بیشتر
 چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۲۵
سلام ودرود اقای کاظمی نیک طنز جالب و خواندنی بود و تحسین بر پیشرفتتون
چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۴۴
🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼 🏵🏵 💐  پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۰۱
درود آقای کاظمی نیک گرامی
پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۱۶
درودبرشما هواجان عزیزم سپاسگزارم ازتوجه ویژه شما سپاسگزارم ازنظر زیبایتان سپاسگزارم عزیزدل ممنونم بابت حضورگرمتون سپاسگزارم عزیزدل 🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐  يکشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۲ ۲۰:۵۹
درودزیباست , انگار تئاتری پرپاست.
يکشنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۲ ۲۳:۰۸
درودبرشما بانوعزیز سرکارخانم بنادکی عزیز وگرامی وگرانقدر ممنونم بابت توجه ویژه شما سپاسگزارم ازنظر زیبایتان سپاسگزارم عزیزدل ممنونم بابت حضورگرمتون سپاسگزارم بانوعزیز 🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐 سه شنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۲ ۱۸:۳۴
 چهارشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۴۷
قلمتان بر صفحه روزگار سبز
چهارشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۰۲
درودبرشما بانوعزیز سرکارخانم روشن ضمیر عزیز وگرامی وگرانقدر ممنونم بابت بابت بابت شما سپاسگزارم سپاسگزارم زیبایتان سپاسگزارم سپاسگزارم ممنونم بابت حضورگرمتون سپاسگزارم عزیزدل 🌺🌺🌺🌺🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐🌺🌺🌺🌺 🌼🌼🌼 🏵🏵 💐  يکشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۱۶
درود زیبا بود و جالب قلمتان سبز 💐🍃🍃  دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۲:۳۷
موضوع جالبی بود و گفتمان این دو
دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۲:۳۹
درودبرشما بانوعزیز سرکارخانم تیر عزیزم ممنونم بابت توجه ویژه شما سپاسگزارم ازنظر زیبایتان سپاسگزارم عزیزدل ممنونم بابت حضورگرمتون سپاسگزارم عزیزدل 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟  سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۵:۰۰
درودها جناب نیک عزیز دلشروع سه گانه ای زیبا که هرچه جلوتر میرود غنی تر میشود. خصوصا قسمت دوم آن که انگار داستانیست که از قدیمی ها نقل قول کرده اند، اما در حقیقت تمامش هنر دست و قلم و ذهن خلاق و پویای نویسنده می باشد.
سه شنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۵۹
درودبرشما نیما جان عزیزمممممم دوستتتتتتتتتتتتتتتدارم ممنونم بابت توجه ویژه شما سپاسگزارم ازنظر زیبایتان سپاسگزارم عزیزدل ممنونم بابت حضورگرمتون سپاسگزارم عزیزدل 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟 💐💐🌹🌹🌹🌹🌹🌹💐💐 ❤️❤️❤️❤️🪷🪷🪷🪷🪷 🌹🌹🌹🌹🌹💐💐💐 🪻🪻🪻🌼🌼🌼🌸 🌺🌺🌺🌺🌺🌷 🍀☘️🌱🌹💐 🌿🌿🌿🍁 🪴🪴🪴 🏵🏵 💟 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻 💙💙💙💙💙💙💙💙 🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵 💐💐💐💐💐💐 🌼🌼🌼🌼 💟💟💟 ❤️❤️ ❤️  جمعه ۱۸ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۴۶
سلام آقای کاظمی بزرگواربسیار جالب و خواندنی بود مخصوصا بخش آخر😁 قلمتان همواره سبز باد
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
_h2qn.jpeg)
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
بهروز عسکرزاده
محمد شریف صادقی
علی مزینانی عسکری 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
درود جواد جان کاظمی گل‌افشان و مهربان
چه طنز بامزه‌ای آفرین بد نبود😁
تقابل سیاه و سفید یا همان روشن و خاموش، یا اونجایی که گفتی اگه دستت نیاد به پاهات که میاد😂 جالب بود.
کم کم داری بهتر میشی اما هنوز جای کار داره
نبض قلمت سبز🌿 تنور دلت گرم