نوروز به بوی مهر عطر آگین است
از جلوه ی نوروز زمین رنگین است
تا روشنی ماه بلند از مهر است
سبزی بهار هم از این آیین است.
نوروز به بوی مهر عطر آگین است
از سبزه و گل دشت و دمن تزیین است
هر جا نگری نور خدا می بینی
میلاد خدا اول فروردین است.
نوروز دوباره از سفر برگشته
آرام شده قاصدک سرگشته
عید آمده و جلوه ی گلزار زمین
با گلشن فردوس برابر گشته.
رقصیدن گل ، عطر چمن ، باد بهار
آرایش باغ ، نغمه ی شاد هزار
انگار بهشت میزبان من و توست
تندی نکن و عمر به تلخی نسپار.
من عاشق بارانم و افسون بهار
ای ابر نظر کرده ی عیار ببار
تا مست و طربناک شود بار دگر
این باغ خزان دیده و این خاک خمار.
گل با نفس بهار اکسیر شدست
غم با قدم یار زمین گیر شدست
این غصه زدای تلخ شور آور هم
با گردش روزگار تخمیر شدست.
یک سال دگر گذشت از این عمر گران
بازم قدمی به سوی پایان و خزان
هر عید زمین نو شو از لطف بهار
ما کهنه و فرسوده تر از رنج زمان.
خورشید دوباره خوش خبر خواهد شد
سرتاسر این حصار در خواهد شد
تردید نکن قلب خزان دیده ی ما
از باغ بهار سبز تر خواهد شد.
دریاب شراب بزم یلدا ناب است
با دوست شراب ناب خوردن باب است
تضمین نشده دیدن یلدای دگر
این عمر چنان حباب روی آب است.
اسد زارعی