دوشنبه ۳ دی
صبحی دگر باید مرا..... شعری از مهدی میرمیرانی
از دفتر دفتر پریشان نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱ ۱۴:۴۲ شماره ثبت ۱۱۷۹۰۱
بازدید : ۱۷۴ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب مهدی میرمیرانی
|
صبحی دگر باید جهانم را
شبی به انتها رسید اما
گرگ و میشم
گرگ و میش
نه محتضر چنان سهراب
نه پریشان چنان مجنون
پر از ایثار
چون فرهاد چون فرهاد
مرامم
مرام سیاسی نیست
سیاست ها به دور
که رسم جهان جوانمردی
و مرامم مرام پهلوانی است
نه چنان پهلوانان دلیر و نامدار
که چنان یک تبریزی مسکوت
گوشهای از باغ
آی عزیز دور
آی نزدیک تر از نزدیک
گاه گویی خاموش اما
روشن تر از روشن
به آخرین چای باصفا
که نوشیده شد
کنج باغی دور
در نظری سبز
شاید کنار یک سرو
قسم
صبحی دگر باید مرا
از برای توصیف
گوشهای از کمال و جمالت
که جمالت آسمان را
و کمالت ماه را
مریدت کرده است
چنان که آسمان شب
جلوهی کوچکی از تو میشود
آنگاه که پنهان اما اما
پیوسته پیدایی
گرگ و میش است
گرگ و میش است عزیزمن
صبحی دگر باید مرا
صبحی دگر باید مرا
چشمان خورشید نسبت
از کدام مسیر
خواهند رسید؟
در کدام ملاقات
کدام ساعت
کدام ثانیه
صبح دوباره خواهد رسید؟
مهدی میرمیرانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مفهومش را دوست داشتم