سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
ترانه ای پیش رو داریم از سرکار خانم کاسیانی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
🔷 تصور خیلی ها بر این است که وقتی شعری از زبان رسمی پا به زبان محاوره میگذارد ترانه متولد میشود.
اینها فکر میکنند اگر جایی باران را بارون نوشتند کار تمام است و توانسته اند ترانه سرایی کنند. اما زهی خیال باطل که ترانه سرایی هم مانند تمام هنرها نیاز به قواعد و اسلوبی دارد که عدم اطلاع از این شاخصه ها، باعث تولد های نامیمون از ترانه در فرهنگ و ادب فارسی شده است.
✍️ ترانه کلامی است که برای همراهی و هماهنگی با موسیقی (دارای وزن و یا ملودی) ابداع و نوشته میشود تا خواننده آن را تحت قواعد موسیقایی اجرا کند.
شعر و ترانه یکی نیستند و تنها در مواردی شبیه به یکدیگر هستند. به بیان خلاصه اشعاری که قابلیت موسیقایی و اجرا بر روی آهنگ داشته باشند را ترانه می گویند.
🔷 شکل گیری ترانه
ترانه با سه عنصر متن، ملودی و ریتم شکل می گیرد که در حوزه ی هنرهای آوایی یا صوتی قرارمی گیرد. این عناصر در کنار یکدیگر ترانه ای را تشکیل می دهند ولی می توان هر کدام از آن ها را نیز به گونه ای مستقل مورد تجزیه و بررسی قرار داد.
🚩شادروان نازنین افشین یداللهی (ترانه سرای معاصر ایرانی) درباره تعریف ترانه گفته است: چیزی که آنرا ابتدا به ساکن ترانه نام میدهیم چیزی است که با شنیدن آن هر موزیسینی (موسیقیدان) احساس کند که این نوع شعر ظرفیت پذیرش موسیقی را دارد. 🚩
🔷 قالب های ترانه (کلاسیک و مدرن)
باید به این مسئله مهم توجه داشت که قالب های رایج ترانه مانند چهار پاره، مثنوی، غزل و... با وزن های عروضی و قافیه پردازی های معمول در شعر کلاسیک کاربرد دارند اما در ترانه های مدرن و جدید، وزن ها و قافیه ها گاهی با هم تفاوت دارند و این باعث انعطاف بیشتر در ساخت ملودی آهنگ ها می شود.
🔷 ساختار ترانه
پیکربندی یک ترانه شامل چندین بخش میشود که این بخش ها در جایی به هم وابسته اند یا اصولاً مستقل از یکدیگرند
✔️ ترانه باید قابلیت موسیقیایی داشته باشد.
✔️ بهتر است نظم مشخص، وزن و یا قافیه داشته باشد.
✔️ هر ترانه باید یک موضوع داشته باشد.
✔️ زبان سرایش میتواند زبان گفتاری یا زبان معیار نوشتاری باشد.
🔷 اجزای اصلی متن ترانه
سرودن ترانه نیاز به آشنایی با ساختار اصلی ترانه، اجزای ترانه و قواعد ادبی دارد. اجزای اصلی ترانه شامل چند بخش مختلف میشود
✔️ بندینه یا بند
✔️ بندگردان یا ترجیع بند
✔️ گوشواره
✔️ پل
✔️ پیش درآمد یا سکو
✍️ بندینه و بندگردان که به آنها بند و ترجیع بند نیز گفته میشود دو بخش اصلی ترانه هستند که در اکثر ترانه های فارسی وجود دارند.
🔘 تعریف بندینه یا بند
هر ترانه از بندینه تشکیل میشود و هر ترانه دست کم یک بند دارد. (جزء اصلی و لازمه یک ترانه)
بندینه به مصراع ها و ابیاتی گفته میشود که ترانه را تشکیل می دهند و تکرار نمی شوند و می توانند از نظر مفهوم در امتداد یکدیگر باشند. (البته در ترانه های امروزی گاهی بندینه ها نیز تکرار می شوند)
بندینه میتواند دو الی هشت یا کمی بیشتر، مصراع داشته باشد. رایجترین بندینهها ۲ یا ۴ بیتی هستند.
بندینه در واقع واحد شمارش ترانه است که البته واضح است ترانههایی که یک بندینه داشته باشند کمی غیر معمولی خواهند بود. در ترانه هر بند وزن مخصوص به خود را دارد و بندینهها الزاماً با هم هم وزن نیستند. به بندینه در زبان انگلیسی (verse) ورس گفته می شود.
🔘 تعریف بندگردان
بندینه ای که در طول ترانه تکرار میشود بند گردان یا ترجیع بند نام دارد.
رایج ترین بندگردان ها 2 یا 3 بار تکرار می شوند و معمولا 4 یا 8 بیت دارند.
به بند گردان در زبان انگلیسی (chorus) کارس گفته می شود.
با این مقدمه میرویم سراغ شعر و ترانه ی بانو کاسیانی
🚩محکومِ بارونیم
حبسِ زمستونیم
با حکمِ بیدادی
دزدانِ آزادی🚩
🔷 فرهنگ سیاسی متبلور از ادبیات کهن فارسی بیشتر جنبه محافظهکارانه دارد و به تبع آن موسیقی سنتی ایران هم اگر سیاسی میشود، حاوی اعتراضات رادیکال نیست. الحان اعتراضی که ندرتاً از موسیقی سنتی ایران به گوش میرسد مطابق با صدای سازهای این سبک از موسیقی، خشنآهنگ نیست. خشونت در آوای خواننده نیز حس نمیشود و گلایهها معمولاً با نجابت بیان میشود. از معدود آثار انتقادی موسیقی سنتی ایران، تصنیف مشهور مرغ سحر است که با شعر محمدتقی بهار و آهنگسازی حسن نیداوود بارها توسط خوانندگان مختلف خوانده شده است. ملوک ضرابی، جلال تاج اصفهانی، محمدرضا شجریان، نادر گلچین، هنگامه اخوان، پوران، هوشمند عقیلی و فرهاد مهراد از جمله کسانی هستند که تصنیف مرغ سحر را خواندهاند.
مرغ سحر تصنیفی آرمانگرایانه و آزادیخواهانه است که اگرچه فرهنگ سیاسی انقلاب مشروطه را تداعی میکند، اما به جهت استمرار خفقان، زبان حال افراد زمانهای بعد از خود نیز شده است.
موسیقی سنتی ایران علاوه بر بازتولید روح تقدیرگرایی، توکل و انقیاد به تقویت نوستالژی، ملیگرایی، اندکی به نصیحت رندانه جامعه و حکام به جای نقد واقعی میپردازد.
🔷 استفاده از نمادها در ترانه ی بانو کاسیانی یکی از شاخصه های این ترانه به شمار می رود
زبانِ ویژهای متشكل از استعاره و نمادپردازی باید برای انتقال پیام موسیقی به كار گرفته شود، زیرا موسیقی در كلام نمیگنجد. در این لحظه، مرموزترین و پنهانیترین بخش از زیباییشناسی موسیقی مورد توجه قرار دارد؛ یعنی بخشی كه برای منتقدان و نوازندگان از اهمیت ویژهای برخوردار است و آن زبان نماد است در ترانه. نمادهایی مانند باران، زمستان، حبس، آبستن، زایمان، میدان، مهتاب، خورشید، شب، گل، خار و…. که شاعر این شعر به نحو احسن از آن استفاده کرده است.
هر آنچه میگوییم، حتی نمادها ی ساده مبین چیزی هستند. مسئله این است كه این گفتهها چگونه از سوی دیگران درك میشوند. انواع نیرو، انرژی، تنش و آرامش از موسیقی ساطع میشوند كه فقط به شیوهای نمادین قابل دركاند. ما همگی با نمادهایی مانند صلیب به نشانهی مسیحیت، شمشیر به نشانهی ارتش و یا پرچم برای ملت آشناییم. این نمادها و بسیاری دیگر از سوی ما مورد استفاده قرار میگیرند و معانی شان برای همه روشن است. ولی نماد در ترانه نوعی همراهی اختیاری دو عنصر مجزا است؛ اندیشهای كمابیش عینی در همراهی موسیقی بدونِ عینیت قرار میگیرد و هدف آن است كه موسیقی اندیشه را جذب كند و تغییر دهد. ولی هر چند اندیشه، عمدتاً و به قوت، تقلیدی تصویرگونه است، اندیشه، اندیشه باقی میماند و موسیقی همان موسیقی است. اندیشه صرفاً زمانی اندیشه است كه در قالب كلمات بگنجد، ولی اندیشههای موسیقایی تنها در قالب نماد هامیگنجد.
🚩خلقی عزامالیم
آزرده احوالیم
با نطفه ی غفلت
آمالِ بی غیرت
آبستنِ دردیم
بد زایمان کردیم🚩
🔷 آشنا زدایی در ترانه
هنرمند کسی است که می تواند واقعیات و ساختار های عادی و عادات آشنا را دگرگون کند و هنرمندانه آشناها را به نا آشنا بدل نماید به شکلی که با خلق آشنا زدایی مخاطب را به دریافتی نو از ساختار های عادی و روزمره برساند.
مهم ترین خصیصه ی یک اثر هنری غافلگیر نمودن مخاطب است و آشنا زدایی یکی از تاثیرگذارترین حربه ها برای رسیدن به این مقصد می باشد . هر چند آشنازدایی گستره مفهومی وسیعی دارد و می تواند به هر رخدادی ربط پیدا کند اما در هر هنری محدوده ی مشخصی را داراست که عبور از آن اثر را دچار سقوط به ورطه ی نامفهومی می کشاند.
عزامال به جای عزادار، آبستن درد بودن، گردش ایمان به جای میدان
از جمله ی این آشنا زدایی ها توسط شاعر است.
✍️ اصطلاح " آشنازدایی را در معنای علمی و تحقیقی آن نخستین بار در سال ۱۹۱۷ ادیب و منتقد شهیر روس " ویکتور شکلوفسکی
در رساله ای با نام " هنر چونان شگرد " مطرح کرد . شکلوفسکی در رساله اش این اعتقاد را به بحث گذاشته است که قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار همیشه یکسان نیستند و تنها شگرد های هنری می تواند ادراک های حسی نو آن ها را به مخاطب منتقل کند .
✍️استفاده از تکنیک آشنایی زدایی در ترانه نباید در حدی باشد که معنا زدایی کند . نو گرایی و خلاقیت هرچند لازمه ی خلق یک اثر هنرمندانه است اما محدوده این خلاقیت در ترانه تبادر معنا در ذهن مخاطب به ساده ترین شکل ممکن است .
🚩آغوشتو وا کن
با ما مدارا کن
تندیسِ تردیدیم
هم شکلِ تهدیدیم
میگرده دورمون
ایمانِ بی میدون🚩
🔷 توازن نحوی در ترانه
برای زیبایی یک ترانه ، شیوههای گوناگونی بهکارگرفته میشود. یکی از شیوههای زیبایی بخشیدن به اثر ادبی که باعث برجسته شدن آن نسبت به زبان معیار میشود
« قاعدهافزایی» است. قاعدهافزایی؛ افزودن قواعدی اضافی بر قواعد زبان معیار، برای ایجاد توازن و موسیقی است. توازن، از اصطلاحات یکی از جهانیترین چهره های فرمالیسم؛ «یاکوبسن» است. توازن، در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی تحلیل میشود
زیبایی شعر در گرو همنوایی و هماهنگی عناصر شعری است و یکی از راههای ایجاد این همگونی ساختار آوایی شعری است و آن شامل هرگونه تناسب و توازن صوری است که از طریق تکرار کلامی و مطابق قواعد و الگوهای خاص زبانی شکل میگیرد. فرمالیستها و ساخت گرایان بر این عقیده اند که اساس شعر ساختار آن است. همانگونه که مشاهده میشود در این ترانه علیرغم اینکه به زبان محاوره سروده شده است ساختار به قدری مراعات شده که حتی جابجایی هجا در این ترانه با کشیدن صوت خواننده همپوشانی نمیشود و خود ساختارمند است و بر افاعیل آویزان است.
🔷 انواع ترانه به لحاظ کیفیت
ترانه از نظر سطح ادبی نوشتاری و فنون نگارش، می تواند به ۲ گروه تقسیم گردد:
۱- ترانه های فاخر
۲- ترانه های سطحی
✔️ ترانه های فاخر
در این ردیف از ترانه ها، ترانه سرا یک شاعر زبردست است. ترانه های فاخر ، در حقیقت اشعاری پر مفهوم، گاه پیچیده و گاه ساده اما قانونمند (قافیه، وزن ، ردیف و …) هستند که زیبایی های خاص شعر شناختی (تشبیه، استعاره و …) را نیز یدک می کشند. در حقیقت از دید این سری ترانه سرایان که غالبا اساتید ترانه کشور را شامل می شوند، ترانه می بایست علاوه بر نهایت همبستگی با موسیقی، تلفیقی باشد از شعر، زبان عامیانه و پیچیدگی های مفهومی که سبب زیبایی هر چه بیشتر اثر می گردند.
✔️ ترانه های سطحی
در ترانه های سطحی ترانه سرا شاعر نیست و یا هرگز توان،استعداد واقعی و یا تجربه کافی برای سرایش یک اثر ماندگار را ندارد. بلکه تنها بر اساس یک ملودی کلمات را در کنار هم میچیند و تنها یک مفهوم سطحی و بازی با کلمات مد نظر نویسنده است. اینگونه ترانه ها متاسفانه در بازه ی کنونی که همه قصد خوانندگی و به تبع آن رویای ترانه سرایی دارند، به اوج خویش رسیده و حتی با وجود بی مفهوم بودن، سر از کارهای خوانندگانی جوان و با استعداد امروزی در آورده است و من نمیدانم که آیا همه باید شاعر باشند؟
🚩دلداده یِ بالغ
ای سایه ی خالق
ای روشنیِ ناب
در باورِ مهتاب
خورشیدِ شادی تاب
شب مونده رو دریاب
مسلخ ببر غم رو
افکارِ ماتم رو🚩
🔷 منجی گرایی در این ترانه
ترانه ، بازتاب و عصاره عقیدتی و فرهنگی یک جامعه است. شعرا در سرودههایشان بر مواردی تاکید دارند که مکنونات قلبی یا انتظارات و آرزوهای آنها را دربر میگیرد. ظهور مصلح جهانی به عنوان یک آرمان و وعده ی الهی همواره مد نظر شعرا و عرفا قرار گرفته است و در این میان تمایزی بین فرق مختلف، مذاهب مختلف و ممالک مختلف دیده نمیشود.
صفاتی در این بند مطرح شده که اشارات غیر مستقیم به منجی دارد و این شگرد قابل توجه است مانند
✔️ دلداده ی بالغ
✔️ سایه ی خالق
✔️ روشنی ناب
✔️ باور مهتاب
✔️ خورشید شادی تاب
که همه و همه المانهایی است که شاعر برای منجی به کار برده است.
ایشان علاوه بر ترسیم تصویر جهان مصادف با ظهور،به شکوه و عظمت و جاذبه جهان آرام و سرتا پا عدل امام عصر اشاره کرده و لذت آن دوران را تصویر نمودهاست و از یادآوری آن دوران، سرخوشی و امید را به جمع مخاطبان خود ارمغان بخشیدهاست.
🚩اینجا شبآلوده
روزا چروکیده
گل ها شده پرپر
خاری فراوونتر
نبضِ چراغا شو
ناجیِ باغا شو
زخمای سوزنده
محتاجِ لبخنده
پاشو مداوا کن
آرامشو جا کن🚩
🔷 حضور زنان در ترانه نویسی نیاز است
ترانه ازدیدگاه هنرمندان موسیقی و همچنین شنوندگان ازحساسیت بیشتری برخوردار است که بی شک حضور زنان در حیطه ی ترانه توانست کمک به رشد کلام در موسیقی کند.
وقتی پای ترانه ی عاشقانه به میان میآید آن وقت است که تفاوتها مشخص میشود چرا که نگاه زن و مرد اساسا در مقوله ی عشق متفاوت است و هر کدامشان تعریف خودشان را از عشق دارند.زنها عموما در بیان احساسات عاشقانهشان کلامیترند و مردها بصریتر.
🔷 عینیت در ترانه
ترانه را امروزه ترکيبی از کلام ، موسيقی و اجرا می دانند . اما پرداختن به کلام ترانه خود به خود ما را به وادی موسيقی و اجرا نيز خواهد کشاند و اين امر به دليل در هم تنيدگی ارکان ترانه است .
کلام ترانه به سبب قرار گرفتن در کنار موسيقی و اجرا ، پيش از آن که مقوله ای نوشتاری و ديداری باشد ، مقوله ای شنيداری است و از اين رو اتکای صرف به اصول ادبی و دستور زبان برای سنجش و ارزشيابی آن نادرست خواهد بود زيرا " وجه بصری در نوشتار ترانه " بر خلاف شعر ( خصوصا شعر امروز ) تاثيری در زيبايی شناسی و القای مفاهيم ندارد .
" عينيت " در ترانه عاملی است که جای بسياری از به ظاهر کاستی هایی که در تحليل کلام آن در حالت انتزاعی ديده میشود را پر ميکند و حتی آن را قدرتمندتر می سازد عينيت بخشيدن به مفاهيم می تواند توسط ملودی ( موسيقی ملوديک ) ،
تنظيم ( کمپوزيسيون و جنس ساز ها و سبک نوازندگی ) ، صدای خواننده ( طنين صدا و تکنيک ) و حتی جلوه های بصری ايجاد شده توسط حرکات چهره و بدن خواننده و بازيگر در اجرای زنده و يا در يک کليپ تصويری باشد . اين همه نشان از گستردگی فنون و شيوه های بيان مفاهيم و خلق جلوه های هنری در ترانه دارد و ساده انديشی است که گمان بريم به فرض تسلط بر ادبيات و نقد شعر می توان به ارزيابی درستی از جايگاه فنی و هنری يک ترانه رسيد.
🚩ولگرده آس و پاس
دردِ وطن اینجاس
وارفته خوبی هاش
لبریزِ خولی باش
با ضربِ بی همّت
تقسیم شد ذلّت🚩
🔷اسلوب معادله در ترانه
آرایه ی اسلوب معادله یا تمثیل بدین سان است که گوینده یا شاعر، مطلبی را که در ذهن دارد، در یک مصراع بیان می کند و به کمک یک معادل سازی در مصراع دوم، سخن خود را برای خواننده و مخاطب خود، روشن و محسوس می کند و بدین گونه منظور خود را بهتر به مخاطب می رساند؛ یعنی برای اینکه مطلب خود را عینیت بخشد و آن را برای خواننده روشنتر و ملموس تر کند، با آوردن یک مصراع به عنوان معادل برای مصراع اول، به گونه ای آن را تفسیر کرده و به درک بهتر آن کمک می کند.
در این شیوه، شاعر چنان با هنرمندی خود، این کار را انجام می دهد که اگر جای دو مصراع را با هم عوض کنیم، خللی در سخن ایجاد نمی شود. برای درک بهتر این معادله، در بیشتر مواقع می توان در میان دو مصراع مورد نظر، عبارت «همان طور که» را قرار داد. در واقع در آرایه اسلوب معادله، گونه ای تشبیه پنهان میان دو مصراع وجود دارد.
ولگرد آس و پاس، وارفته خوبی هاش، لبریز خولی باش، ضرب بی همت، تقسیم ذلت همه و همه اسلوب معادله هایی است که در آخرین بند این ترانه به عنوان نتیجه و بردار جمع استفاده شده است.
✍️ نکته:
گاهی نیز شاعر اسلوب معادله را در دو بیت بیان می کند، یعنی سخن خود را در یک بیت بیان می کند و بیت بعد را به عنوان معادل آن به کار می برد.
اسلوب معادله باید بدین گونه باشد که دو مصراع کاملاً از لحاظ نحوی استقلال داشته باشند و از هم تفکیکپذیر باشند و هیچ حرف ربط و یا حرف شرط و یا چیز دیگری که حتّی در معنا، نه فقط به لحاظ نحوی، آن دو مصراع را به هم مرتبط سازد، یافت نشود.
🔷 کلام آخر
بیشک یکی از ضرورتها در موسیقی امروز، لزوم بازنگری در ترانهها و جریان مرسوم موسیقی به دلیل نقاط ضعف بسیار از جمله تقلید، تکرار، سطحی بودن، عدم خلاقیت و عدم رعایت اصول درست ادبی در ترانهها و آهنگها است، امید است این آموزش گامی کوچک در جهت آموزش درست ترانهسرایی، مبتنی بر خلاقیت و اصلاح جریان رایج موسیقی باشد.
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
🔘 مبانی ترانه سرایی
سعید کریمی، انتشارات فصل پنجم
🔘 هنر ترانه سرایی
علی کمارجی، با ویراستاری ناصر ندیمی انتشارات قلم
🔘 آسیا دربرابر غرب
داریوش شایگان انتشارات فرزان روز
🔘 بنیاد ترانه
علی کمارجی، انتشارات نیماژ
🔘 واروژان
حسین عصاران، انتشارات رشدیه
🔘 زمزمه های یک شب سی ساله
ایرج جنتی عطایی