دوشنبه ۳ دی
شکایت درخت شعری از حمیدرضا حسنعلی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۱۱ شماره ثبت ۱۱۷۲۲۱
بازدید : ۱۵۶ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب حمیدرضا حسنعلی
|
یک جهان اندراتاقی ساده بود،حمزه نامش بود وسیدزاده بود، باغ گردویی خدایش داده بود،مِی نمیخوردلیک اهل باده بود،جوزراازبهر روزی می تکاندیم ناگهان،دیدسیدشاخه هایش زیرپاافتاده بود،برغضب آمدصدازدای پسر،این درختان راخدایم داده بود،گفت بامن درخت گردویی،توجواب خداچه میگویی،میدهم میوه ای به این خوبی،برسرم ازچه چوب میکوبی،میکنم شکرقادرظُلمن،که چنین لطف اونموده به من،میخورم آب ومیدهم روغن،ازچه روچوب میزنی برمن،انقدرمن زچوب میترسم،روزوشب مثل بیدمیلرزم،ای کشاورز رحم کن برمن،انقدرشاخ وبرگ من مشکن،چندروزی اگرکنی تمکین،ریزداین میوه هابه روی زمین،من درختم ولی نِیَم مُرده،شاخ وبرگم ببین بوُدزنده،این چه رسم وفاواحسان است،این عمل درکجای قرآن است،هرچقدربه من کنیدآزار،من به کارشماندارم کار،حکم خلاق قادرغفار،میدهم میوه میشوم پربار،به شروطی که خمس من بدهی،مابقی رابرای خودبردار،من که باآه وناله همراهم،مال ساداتمحله آهم،هشت راهی بنام داسکوچه،هست آن حول وحوش مأوایم،نه سخندان ونی سخنرانم،این عمل راخلاف میدانم،چون که سیدسروداین اشعار،باشدآنجاحساب اندرکار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید
موفق باشید