سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404
  • روز ملي خليج فارس
  • آغاز عمليات بيت المقدس، 1361 هـ‌.ش
3 ذو القعدة 1446
    Wednesday 30 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

      چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت

      مالیات جوانی

      شعری از

      محمدحسن پورصالحی

      از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۷۳۴۵
        بازدید : ۴۹۸   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمدحسن پورصالحی

      صدای ارسالی شاعر:
      شاید این لقمه‌ی غم در نفسم گیر کند
      یا که این بار مرا از همه کس سیر کند

      زندگی همچو قطاریست که از کودکیم
      همه جا پشت سرم بود مرا زیر کند

      مالیاتی که به اجبار جوانان دادند
      نوبتم گشته مرا در غل و زنجیر کند

      شعر من حاصل یک جسم جگرسوخته است
      می نویسم که مبادا اجلم دیر کند

      ما اسیریم و اسارت هدف هستی ماست
      پس چه بهتر که مرا عشق زمین گیر کند
       
      پی نوشت:
      درحال پرداخت مالیات جوانی :)
      ۱۴۰۴/۲/۵
      ۵
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      سید مرتضی سیدی
      ۹ ساعت پیش
      سلام علیکم و رحمت الله و برکاته شاعر ارجمند

      ان شاء الله عشق بال و پر پروازتان باشد و اجباری هم به خوشی و سلامتی بگذرد در پناه خدا و به یاریش
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

      به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
      عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

      به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
      تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

      نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
      آنچه در سر سویدای بنی‌آدم از اوست

      به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست
      به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست

      زخم خونینم اگر به نشود به باشد
      خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست

      غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد
      ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

      پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است
      که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست

      سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
      دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
      محمدحسن پورصالحی
      سلام بزرگوار
      ممنونم از دعای خیرتان
      و سپاس ک تشریف آوردین
      به به چه شعر زیبایی در صفحه حقیر به یادگار گذاشتین مچکرم 🙏
      ارسال پاسخ
      یاسر کریمی
      ۹ ساعت پیش
      درود بر شما خندانک
      زیبا و خواندنی سرودید خندانک
      مالیات بده ولی نپرس چرا؟ کجا؟ برای چه؟
      محمد باقر انصاری دزفولی
      ۷ ساعت پیش
      از شعرهای بسیار زیبای شما
      لذت بیکرانی بردم
      بزرگوار
      هزاران درودتان باد
      خندانک خندانک خندانک
      سید محمد علی سهیلی (سهیل)
      ۶ ساعت پیش
      درود ها بر شما
      بسیار زیبا و شور انگیز

      شعر من حاصل یک جسم جگرسوخته است
      می نویسم که مبادا اجلم دیر کند

      پاینده باشید و پیروز ان شاءالله خندانک
      سید فتح اله هاشمی
      ۶ ساعت پیش
      سلام خیلی عالی
      مهدیس رحمانی
      ۵ ساعت پیش
      درود بر شما جناب پورصالحی گرامی
      لذت بردم از شعر ناب و دکلمه ی زیبای شما خندانک خندانک

      ما اسیریم و اسارت هدف هستی ماست
      پس چه بهتر که مرا عشق زمین گیر کند

      بسیار عالی خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      ۳ ساعت پیش
      درودها برشما گرامی
      بسیار زیبا بود خندانک

      خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم کریمی (ایبو)
      ۳ ساعت پیش
      سلام و درود بر عزیز برادر
      محتوای متنوع شعرت من و یاد مطلبی انداخت
      در قدیم مناطق کورد نشین شبانان به جای پول یه کاسه یا قابلمه داشتن و می رفتن در خانه ی مردم و آنها از آنچه داشتند یک ملاقه داخل قابلمه ی او می ریختند که به این غذا چێشتی مجێور یا غذای اجباری می گفتند خندانک
      در شعر شما که پر از تصویرهای تلخ و ناگزیر زندگی‌ست — مثل لقمه‌ی غم، قطار له‌کننده، مالیات اجباری، و عشق زمین‌گیر — می‌توان گفت:
      زندگی همان «چێشتی مجێور» است؛
      یعنی ترکیبی از هرچه روزگار دارد و تو هیچ اختیاری در انتخابش نداری. هرکس چیزی ریخته توی قابلمه‌ات: رنج، درد، عشق، اجبار... و تو ناچار به خوردنش هستی، بی‌آن‌که بدانی تهش چه مزه‌ای دارد. خندانک خندانک

      خندانک خندانک خندانک


      ساسان نجفی(سراب)
      ۲ ساعت پیش
      درود بر شما..
      زیباااااست..
      خندانک خندانک
      خندانک
      طوبی آهنگران
      ۱ ساعت پیش
      درود فراون بر شما شاعر گرامی جناب پور صالحی
      دست مریزا شعر قشنگ است شعر ناب شما
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1