دوشنبه ۵ آذر
به یاد فرخی و در ستایش آزادی شعری از محمد سلگی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۳۶ شماره ثبت ۱۱۷۰۰۳
بازدید : ۲۴۰ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب محمد سلگی
|
آن زمان که بشنیدم نعره های آزادی
رخت تیره پوشیدم در عزای آزادی
سرهای گران دیدم، افتاده به تشت خون
نوحه ها بگویم بر کربلای آزادی
گر پر از جفا دانی جاده ی وصالش را
واللَه از وفا خوشتر، این جفای آزادی
عرصه ی زمین تنگ است، آسمان چه بی رنگ است!
چون مقصد ما آمد: ناکجای آزادی
بلبلان فروخفتند، قُمریان دهان بستند
تا به باغ جان پیچید، خوش نوای آزادی
صد ننگ نثارش باد هر ظالم ضحّاکی
"چون بقای خود بیند در فنای آزادی"
از حریر سلطانی، دل بکَن؛ سپس دریاب
صد لذت شاهی در بوریای آزادی
دریا همه طوفانی، کشتی کژ و مژ گردد
غم نیست چو ما را هست، ناخدای آزادی
بیمارِ غمِ عشقش، جانِ نو نخواهد یافت
تا مگر نهد مرهم از دوای آزادی
نام "فرّخی" مانَد تا ابد در این عالم
چون که جانِ پاکِ او شد فدای آزادی
|
|
نقدها و نظرات
|
درودها بر شما باد.
بسیار ممنونم بانوی ارجمند.
محبت کردید.
زیباترین ها را برایتان آرزومندم. 🙏🌼💐🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود