سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      ستاره آی ستاره

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱ ۱۴:۱۰ شماره ثبت ۱۱۶۳۳۹
        بازدید : ۲۵۹   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      ستاره آی ستاره
       
      ستاره آی ستاره ،
      یه دنیا فکرِ مخدوش ،
      با افکارِ پُر از تنوع ام ،
      دائماً درقتاله
       
      آنها یکی دوتا نیست
      افکارِ مخدوش ،
      قطارقطاره
       
      یکعمر دفاع ازخویشتن بس نبود
      رفتارهای تلخی ، بسانِ زغنبوت
      همه ش همه ش بازرسی
      بازرسی و اطاله
      دائم دراین اداره
      دائم در اون اداره
      تیزکرده دندانهایش را محتسب
      میگوید اوهمیشه بیداره
      همو که رشوه بگیرست
      قبل از گرفتنِ رشوه میگوید : نه به داره نه به باره
      اگر توانش را نداشت بگیرد
      تهدیدِ زشتِ او، چوبه ی داره
      جیب ها را بین ! حوالیِ داروغه
      انبوهِ جیب هاست ، پاره پاره
       
      هوا اینجا دائماً مِه گرفته
      چقدر هوا  تاره
      چقدر میسوزد دلم
      برای این ، مردمِ بیچاره
      برو کنار رد بشه ،
      یارو سگی ست که بی شک هارِهاره
      همیشه آماده برای دعواست ، انگار تن اش میخاره
      دستش بجای گُل ، یه دسته خاره
      گُل اگر بود نشسته بود به رویش کلی ژاله
       
      اینجا تقوا ، سالهاست که مُرده
      اینجا رهِ بیابانی ست طولانی
      عدل ، اینجا باریکه ی آبی هم نیست
      ظلم اما ، اینجا زنده ست ، بسانِ آبشاره
       
      رهایی ام فقط بدستِ غاره
      صدای ظلم بسانِ  قارقاره
      اعصابم ریخته به هم
      ستمگران هزارتا کار دارند ،
      عدل شب و روز،
      دیدم که میگم ، رفته به دنبالِ کار،
      اما هنوز بیکاره و اصلاً کاری نداره
       
      تُف ها ، همه به روی روزگاره
      حکایتِ من و دنیای مخدوش ،
      حکایتِ تنفر از پونه زسوی ماره
      من همچو پونه ام و ظلم ، همچو مار
      گلپونه ها بیائید !
      ز چنگِ بیشرمِ ظلم ، رهایم کنید
      ورنه جزغاله میشوم به دستِ اینهمه ظلم
      اگر به دادم نرسید ،
      زمن در زمانی نه چندان دور،
      نمیماند ، بجز یه سنگواره
       
      کدام افکارِ موزون ،
      با این فکرِ بر مِناره  مؤذن ،
      بگو که دائم یاره ؟
       
      بهمن بیدقی 1401/10/14
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۰:۰۶
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۵۳
      با سلام و عرض ارادت استاد گرانقدر
      سپاسی دریایی از لطف دریایی تان
      شاد باشید و مؤفق بزرگوار
      ارسال پاسخ
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۰۳:۱۹
      توضیح : پنج خط مانده به آخر اشتباه تایپ شده که با پوزش به این طریق تصحیح میشود : " از من ، در زمانِ اندکی نه چندان دور "
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۰۱:۴۷
      درود و عرض ادب و ارادت
      درود بر شما و قلم نابتان خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۸ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۳۳
      با سلام و عرض ادب هنرمند گرانقدر
      سپاسی دریایی از لطف دریایی تان
      شاد باشید و مؤفق بزرگوار
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0