چشمهایاش شاهجغد
«در خرپشته به ماه بسته بود»
تار به تار مویاش را
تا پردهی تاریکی...
خار
خار
پشت دستم را میخاراند
خارپشت آنسوی مغرب...
باور کن
درد دارد نوازش آفتاب
به نسبتی که با روز ندارم
اما
به سمفونی جیرجیرکها روی نُت سُلِ شب
سرخی گونهام
از سیلی کال سیبیست
که به پاییز نرسیده
سر شاخه را شکست...
میبینی
باز این دردهای پدرزادی
این رنگهای ترکیبی،
تابو...
نه!
تابلوها
دارند مرا دست میاندازند!
سرم گیج میرود
لاشهاش
روی دیوار میپاشد
از سیاهی چشمهایم
خورشید میافتد
تو در درونم غروب میکنی
و جا میماند
گوشهای دریدهای که...
به ونگوگ بگو!
با روزگار ور رفتن هم بیفایدهست!
بیملاحظه بیرون بزن
از کادر فلسفههای دودشده
و با اتودی از آفتابگردان
طرح تغییر ذائقهات را
در کشتزار علاقه پیاده کن!...
رگهای این سیبزمینی خورها
بیشتر از مونالیزای همیشه خندان
برای اشکهای ما میتپند!
آرزو عباسی(پاییزه)
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم آرزو عباسی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت.
شعری در قالب سپید با عنوان درد های پدرزادی که سرکار خانم عباسی قالب شعر ناب را برای شعر خود برگزیده است.
🔷 تعریف شعر ناب
جریانی در شعر نو ایران است که توسط منوچهر آتشی در سالهای دههٔ ۱۳۵۰ بنیان گذاشته شد.
چیزی که در این شعرها میشود به عنوان ویژگی رصد کرد و مشخصههای اصلی موج ناب است بومگرایی و طبیعتگرایی است.
واژگان اقلیمی و تصاویر بومی بسیار در شعر آنها ریشه دارد
شعر جریان موج ناب در شاخه ی منثور ایران دستهبندی میشود چراکه تحت تاثیر موج نو احمدرضا احمدی است و ما در هر صورت از دهه 40 به بعد این گرایش منثور را هم در شعر احمدرضا احمدی و هم در شعر دیگر و هم در شعر حجم میبینیم.
✍️از دیگر ویژگی های اشعار موج ناب
تاکید آنها بر تقطیع متفاوت شعر است. سطرنویسیهای متفاوت در شعر آنها تحت تاثیر شعر بهرام اردبیلی و بیژن الهی است.
این شیوه نوشتن آنها برای تاکید بر واژه و نشان دادن ساختمان واژه و هویت واژه است.
✍️ زبان شعری، شعر ناب
از دیگر ویژگیهای موج ناب میتوان به زبان عاطفی و تغزلی آنها اشاره کرد.
عاطفه رقیقی در اشعار آنها موج میزند که البته گاهی با ابهام و پیچیدگی آمیخته است.
✍️فرم شعر ناب
از نظر قالب و ساختمان شعر موج نابیها سه تکه است و شامل
💠 درآمد، گسترش و نتیجهگیری است
و کسی که خیلی بر روی این ساختمان تاکید داشت سیروس رادمنش بود.
ایجاز و مختصرگویی از دیگر ویژگیهای مهم شعر ناب است
البته ایجاز ویژگی اختصاصی شاعران موج ناب نیست اما چون این بسامد در شعر شاعران موج ناب زیاد است ما این را به عنوان یک مشخصه سبکی برای آنها در نظر میگیریم.
شعر شاعران موج ناب با کمترین میزان واژه سروده شده ولی از نظر مفهومی گسترش یافته است.
🔶با این مقدمه میرویم سراغ شعر
🚩چشمهایاش شاهجغد
«در خرپشته به ماه بسته بود»
تار به تار مویاش را
تا پردهی تاریکی…🚩
✍️ صنایع به کار رفته
مراعات النظیرها، تشبیه، تشخیص، غلو
آنچه که شعر روایی را از شعر غیر روایی متمایز می کند، طرح واجرا آن است، نه خود شعر. در واقع شما وقتی برای مخاطب خاص شعر می گویید، خودتان را مقید کرده اید. مقید به خود مخاطب، فهم او، میزان تخیل او، بنابراین نوشتن و سرودن وقتی که جریان روایی در کار است کار سهل و آسانی نیست
از این ابتدای بندها مشخص است که شاعر میخواهد دردی را جار بزند و سنسور مخاطب را با ضرباتی تحریک میکند.
شعری که بدون وزن و قافیه باشد و فقط تکیه ی کلامی آن بر موسیقی درونی و چیدمان کلمات است مهارت زیادی میخواهد تا مخاطب را جلب کند. کاری که شاعر این شعر از عهده ی آن خوب بر آمده است.
⚠️ نکته
عموم مردم گمان می برند که شعر سپید به دلیل انعطاف خاصی که در وزن وقواعد شعری دارد، می شود به راحتی شعر سپید نوشت. بنابراین باید گفت که بیشتر از شعر کلاسیک، به شعر سپید آسیب قابل توجهی وارد شده چون هر فردی فکر می کند خطوطی که نوشته است، شعر به حساب می آید، در حالی که چنین نیست. حتی تاثیر این ابتذال و سطحی نوشتن را بر شعر شاعران بزرگ می شود مشاهده کرد.
🚩خار
خار
پشت دستم را میخاراند
خارپشت آنسوی مغرب… 🚩
🔷 کد گشایی
✍️ نکاتی در خصوص خارپشت به دو معنی که شاعر ماهرانه در ایجاز کامل به آن اشاره کرده است.
🔶به عنوان جانور
🔘 در اوستا از خارپشتی با نام «وَنگْهاپَره» یاد شده که مردم بدزبان، آن را «دوژَاکَ» نامیدهاند
🔘 در داستان حضرت سلیمان خارپشت بهعنوان مشاور، سلیمان را یاری میدهد؛ هنگامی که جنیان نزد سلیمان میروند، از چشمۀ حیات برای وی آب میبرند. سلیمان از جانوران، انسانها و شیاطین در مورد خوردن آب مشورت میگیرد؛ شیاطین، برای رهاییجستن از سلطۀ سلیمان، او را از خوردن آب منع میکنند، اما خارپشت با زیرکی، خوردن آب را مشروط به تأیید و ضمانت خداوند میکند.
🔘 اجزاء و بافتها، بهویژه گوشت خارپشت، مصارف درمانی فراوان داشته، چنانکه بقراط برای درمان بیماریهایی چون جذام، تشنج معده و درد کلیه و مفاصل، خوردن گوشت خارپشت را همراه با سرکه تجویز نموده است
✍️ نکته ای که خانم عباسی با درایت کامل به آن اشاره داشته واژه ی مغرب است که باید بگویم محل زایش خارپشت کشور مراکش یا مغرب است که باید برای خانم عباسی بابت این کدگذاری تبریک گفت
🔶 خار پشت به عنوان گُل خاردار
جناس زیبایی که در این بند شاعر برقرار کرده و از صنعت ایهام بهره جسته همین دوپهلو بودن کلمه ی خارپشت است
✍️گل مغربی یا خار پشت گیاهی علفی، دوساله و متعلق به تیره گل مغربی است. ارتفاع این گیاه بین 50 سانتیمتر تا 1 متر می باشد، گستردگی آن نیز تا 1 متر است حدودا 2 تا 5 سال زمان نیاز است تا این گیاه کاملا رشد کند. ریشه های گل مغربی نسبتاً ضخیم و گوشتی بوده و به رنگ قرمز می باشند برگ های این گیاه ساده و نیزه ای شکل می باشند.
🚩باور کن
درد دارد نوازش آفتاب
به نسبتی که با روز ندارم🚩
یک اثر هنری و خاصه شعر، باید به گونهای طرح شود که قابل طراحی باشد و بتواند از لابلای کلمات بهترین تاثیر گذاری را داشته باشد. چیزی که شاعر این شعر با آگاهی این امر را محقق ساخته شاید در برخی جا کمی ضعیف اما قابل اغماض
بهلحاظ معنایی و معنوی هم این بند، کاری از پیش برده و توانایی تاثیرگذاری دارد
زیرا یک حرف تکراری و مستعمل را مستقیم بیان نکرده چرا که حتی توقع مخاطب از نثر و نظم هم توقع بیان حرفهای معمولی نیست.
طبعا حرفها و مضامین شاخص را در گفتار محاورهای و نثرهای معمولی هم باید شیرین و گویا بیان کرد، چه رسد به سینما و تئاتر و آثار تجسمی و داستان و شعر. اثر هنری را باید با نگاهی نو و زبانی تازه بیان کرد؛ یعنی بیان غیرمستقیم آن شکلهای متنوع و متفاوتی دارد
زبان، ابزار انتقال احساس و اندیشه است و شعر هم آمیزه ای از این دو است که به شیوه ای غیرمستقیم و هنری ( خیال انگیز ) بیان می شود؛ به همین دلیل است که شعر را گره خوردگی زبان و خیال دانسته اند.اگر شما فکر و اندیشه ای والا و ارزش مند داشته باشید ، اگر از احساسی قوی و عاطفه ای سرشار بهره مند باشید، و…اما، نتوانید به زبانی سالم و رسا و جذاب آن را بیان کنید، هیچ کس نمی تواند با احساس شما شریک شود،از آرا و اندیشه های شما استفاده کند،و از همه مهم تر این که، نمی تواند از بیان احساس و اندیشه ی شما، لذت و بهره ی هنری ببرد.
🚩به سمفونی جیرجیرکها روی نُت سُلِ شب
سرخی گونهام
از سیلی کال سیبیست
که به پاییز نرسیده
سر شاخه را شکست…🚩
یکی از نکات با اهمیت شعر خانم عباسی خصوصا این بند رعایت تعادل بین عاطفه و خیال است. به طوری که هیچ یک از این المان ها بر هم رجحان نداشته و موازنه ی پایداری میان آنها برقرار است.
شعر برای انسان زاییده ی بروز حالتی ذهنی در محیطی از طبیعت است. به این معنی که به شاعر حالتی دست میدهد که در نتیجه ی آن او با اشیای محیط خود و با انسانها نوعی رابطه ذهنی پیدا میکند و این رابطه به نوبه ی خود رابطهای روحی است که در آن اشیا حالات مطلقا فیزیکی و مادی خود را از دست میدهند و بخشی از احساس و اندیشه شاعر را به عاریه میگیرند. شاعر در آن حالت تحت تأثیر افسون ذات اشیا قرار میگیرد و رمز و راز وجودی آنها را نه به وسیله ی منطق و حسابهای ریاضی و علمی که حسابشان به کلی از مقوله شعر جداست بلکه به وسیله احساس و اندیشه خود کشف میکند.
قوهای که ایماژ شاعرانه را خلق میکند، تخیل است و من تصور میکنم که هیچ کدام از قوای ذهنی تعریفش دشوارتر از تخیل نباشد
حال اگر بین تخیل و عاطفه رابطه ی نامساوی برقرار شود شعر لنگ میزند مفهوم سلاخی میگردد.
تخیل بر دو نوع است. نوع اول تخیلی که دارای کارکردی انفعالی است و زمانی شکل میگیرد که تصویر ذهنی ـ که در گذشته دریافت شده ـ با کمترین دگرگونی، برای ذهن یادآوری میشود. در این گونه تخیل هیچگونه دخل و تصرف ماهوی در تصویر ایجاد نمیشود و صرفاً فرآیند یادآوری بر اساس کارکرد دریافت، عمل میکند. نوع دوم تخیلی است که مبتنی بر گونهای آفرینندگی است و زمانی روی میدهد که ذهن از گردآوری و تلفیق دو تصویر ذهنی مشابه، مجاور و یا متضاد ـ که در گذشته دریافت شدهاند ـ تصویر ذهنی نوینی میآفریند که در واقعیت عینی موجود نیست.
✍️ حال در این ملاحظه کنید که چگونه از سرخوردگی و شکست زنانه با تعابیر فوق العاده استفاده شده است
شب و سمفونی جیرک جیرک ها آن هم روی نت سُل شب
چه تعبیر بکری که لایه های درونی آن هم زیباست.
🔶مراعات النظیرها
بین شب و جیر جیرک
نُت و سُل و سمفونی
🔶 تشخیص برای جیرجیرک های نوازنده
🔶 نت سل شب تتابع اضافات زیبا
✍️ من اینگونه واکاوی میکنم نُت سل را که قطعا شاعر دلیل برای آوردن آن داشته است
سُل یا سُ (به فرانسوی: sol یا soh، به انگلیسی و آلمانی: G) نام پنجمین نُت از هفت نُت اصلی موسیقی با بسامد پایهٔ (۱۲٫۲۵ هرتز) است
با عنایت بر اینکه بسامد سُل بالاتر از دوازده است آن را نشان بعد نیمه شب میدانند که در ادبیات فولکلور اسپانیا خصوصا در آثار نمایشی فدریکوگارسیا لورکا نمود سُل برای نیمهشب آشکار است.
همچنین آناماریا ماتوته، بانوی داستان نویسی و ادبیات اسپانیا نیز از این المان و بسامد آن در آثار خود استفاده کرده است.
🔘تخیل و تقلید در شعر
🔶 شعر بر تخیل و تقلید مبتنی است، از این رو عدهای آن را خارج از حدود عالم واقع میپندارند؛ اما باید توجه داشت که در شعر هرگز تقلید از تخیل جدا نیست. نه تقلید صرف وجود دارد و نه تخیل محض، بلکه همواره تقلید که جنبه عینی شعر را میسازد با تخیل که جنبه ذهنی آن را معین میکند مقرون است. تقلید مواد کار شاعر را از عالم واقع عاریه میگیرد و تخیل خصوصیت ابداع به آن میبخشد. اولی عالم بیرون را منعکس میکند و دومی جهان درون را نمایش میدهد. همان کاری که شاعر این شعر در این بند انجام داده است سرخی گونه اش نمود عینی دارد را از کالی سیبی میداند که به پاییز نرسیده سرشاخه را شکسته.
تقلید و تخیل جز وسیلهای که شعر برای ادراک و بیان جهان به کار میبرد، چیز دیگری نیست. به کمک این دو وسیله است که شاعر میتواند ادراک خود را که انعکاس عالم واقع در ذهن اوست در سایه روشنی از حالات خود نمایش دهد. بنا بر این میتوان گفت، شعر عالم واقع است که از دریچه ی افکار و احوال شاعر جلوه میکند. شاعر به مثابه ی شیشه ی رنگینی است که شعاع آفتاب را عبور میدهد و رنگ و گونه ی خود را بدان میبخشد. بدین گونه عالم واقع که از
دریچه ی ذهن شاعر رخ مینماید آب و رنگ تازهای میپذیرد؛ تخیل شاعر آن را کوچک یا بزرگ میکند و چیزی به آن افزوده یا از آن میکاهد و در نتیجه آن را صاف و روشن یا تیره و کدر مینماید. این مسأله ما را به یاد بوفون میاندازد که میگوید: سبک خود انسان است.
🚩میبینی
باز این دردهای پدرزادی
این رنگهای ترکیبی،
تابو...
نه!
تابلوها
دارند مرا دست میاندازند!🚩
🔶 نقطه ی قوت این شعر در این است که شاعر در هر بند از تکنیک خاصی برای اظهار درد خود استفاده کرده است که این امر به غنای شعر کمک کرده است. وقتی که زایش مخصوص زن است و شاعر آن را برای دردش مورثی پدر میداند آشنایی زدایی زیبا به همراه دیالکتیک فلسفی ژنوم در مقابل ژنوم
آشنایی زدایی خروج از مألوف و آشناست، خروجی که در پی آن برای خواننده یا شنونده ی سخن، شگفتی حاصل شود، یعنی شاعر یا ادیب با زدودن تکرار از صورت زبان، سخنی زیبا و تاثیرگذار خلق کند، شگرد شاعر و ادیب در این است که عادت را از زبان میزداید و زبانی نو می آفریند؛ زبانی که مهمترین هدفش برجسته سازی گفتار عادی است و این همان زبان شعر است. شاعر یا ادیب برای رسیدن به این مقصود، ابزارهای زبانی میخواهد که مهمترین آنها استعاره است، آشنایی زدایی دو نوع است:
🔘 جایگزینی (که محور اصلی آن استعاره است)
🔘 ترکیبی یا ساختاری (که در تقدیم و تأخیر، التفات، حذف و اضافه پیش میآید)
البته هر عدولی، آشنایی زدایی به شمار نمی آید، مگر آن که جنبه ی رسانگی زبان نیز در نظر گرفته شود و صرف این که در زبان، استعاره بیاوریم، شعر به وجود نمیآید بلکه باید آن عدول، در مخاطب تاثیر بگذارد و نیز زیبا باشد تا مخاطب از آن لذت ببرد. آشنایی زدایی هدف شعر نیست، بلکه به عنوان یکی از شگردهایی است که فضای شعر را ابهام آمیز میکند تا خواننده برای دریافت معنی به زحمت بیفتد و در نتیجه با درک معنی هیجان زده شود و از آن لذت ببرد.
🔘 از دیگر شاخصه های شعر خانم عباسی آهنگ ملایم درون شعری است
امروزه شعر سپید زیاد گفته میشود؛ اما اغلب سرایندگان شعر سپید به آن نزدیک نیستند و آن را نمیشناسند و ظرافتها و ظرفیتهای آن را درک نکردهاند؛ در صورتی که یکی از راههای بهترشناختن شعر سپید، مطالعه و دقت و غور در اشعار شاعرانی است که در شعر سپید پیشکسوتاند و صاحب تجربه. بیشک مطالعهی دقیق اشعار آنان، ما را به لطایف و دقایق شعر سپید و نیز ویژگیها و برجستگیهای آن نزدیک میکند. اگرچه بهصورت عام و کلی، شعر سپید هم مانند تمام اشعار دنیا و اشعار فارسی نباید خالی از تخیل و تصویرسازی و عاطفه باشد و زبان را خوب بشناسد و بر آن مسلط باشد. در واقع همین تشبیهات و استعارهها و کنایههایی که دیگر اشعار دارند، در شعر سپید هم قابل پیادهکردن است.
وقتی که شاعر در یک جناس از تابو به تابلو میرسد این یعنی پشت سر این نوشته تجربه و پختگی است و از تابلو به رنگ غم رسیدن و تمسخر شاعر
همین پیوستگی هاست که علیرغم داشتن وزن و قافیه ی شکیل مخاطب را به خواندن ترغیب میکند.
🚩سرم گیج میرود
لاشهاش
روی دیوار میپاشد
از سیاهی چشمهایم
خورشید میافتد
تو در درونم غروب میکنی 🚩
🔶 به سادگی نمی توان از کنار این جمله هرودت، مورخ یونانی گذشت؛ «ایرانیان مردمی هستند که به زبان شعر سخن می گویند.» پس هرجا و هر زمان سخن از شعر یا چامه به میان آمده ایرانیان چونان افسری برسرادبیات جهان درخشیده اند و اگرکسی این نکته را منکر باشد، یا به عمد این کار را می کند و یا این که با اقیانوس شعر فارسی ناآشناست.
شعر فارسی را باید به مثابه بلوری دانست که از منشورهای متعددی تشکیل شده است، یعنی همانطور که در یک بلور به واسطه وجود منشورهای متعدد نور از جهات مختلف می تابد و در یک کانون جمع می شود، شعر فارسی هم این گونه است. کاری که شاعر این شعر کرده با تجمیع شعاع های نورانی حول دوران صنایع توانسته از دردی جار بزند که شاید در ناخودآگاه همه جاری است
گیجی و گنگی و پاشیده شدن لاشه ی سر بر دیوار درد بشریت امروز است که با سمت و سو به تاریکی تصویری سورال ساخته است
در شعر این شاعر به زعم من همه چیز حساب شده خودشان را نشان می دهند و این نشان از درک بسیار بالای شاعر از عناصر، حوادث و تغییرات پیرامون خود دارد؛ آنطور که سمبل یا همان نماد از شاخصه های شعر فارسی است و جالب آن که چه حساب شده در میان این شعر استفاده شده است.
🚩به ونگوگ بگو!
با روزگار ور رفتن هم بیفایدهست!
بیملاحظه بیرون بزن
از کادر فلسفههای دودشده
و با اتودی از آفتابگردان
طرح تغییر ذائقهات را
در کشتزار علاقه پیاده کن!...
رگهای این سیبزمینی خورها
بیشتر از مونالیزای همیشه خندان
برای اشکهای ما میتپند!🚩
🔶 اسفوماتو در مقابل پست امپرسیونیسم
شاعر در آخرین بند شعرش به تقابل دو پدیده پرداخته است که نتیجه آن یاس و ناامیدی ودلمردگی است.
🔘 اسفوماتو کلمه ای است که برای توصیف یک تکنیک نقاشی به رهبری لئوناردو داوینچی از ایتالیایی رنسانس استفاده می شود. نتیجه بصری این تکنیک این است که هیچ ترسیمی وجود ندارد (همانطور که در یک کتاب رنگ آمیزی). در عوض، مناطقی از تاریکی و نور به یکديگر متمايل می شوند و از یک تصویر کوچکتر و کوچکتر و رنگ تر و دقیق تر و دقیق تر استفاده می کنند.
🔘 پست امپرسیونیسم
پست امپرسیونیسم طیف بسیار زیادی از سبک های هنری (قرن بیستم) را شامل می شود،
که همگی با هدف پاسخ دادن به نهضت امپرسیونیسم و ارتقا ء این سبک بوجود آمدند.
این سبک در زمانی به وجود آمد که نقاشی از خاصیت سنتی خود خارج شده بود،
و دریچه ای به روی ذهن و روح هنرمندان باز کرده بود.
اصطلاح پست امپرسیونیسم اولین بار در سال 1910 توسط نقاش و منتقد بریتانیایی “راجر فرای” استفاده شد.
این سبک که در آن مفاهیم سمبولیک و مضامین شخصی هنرمندان، بسیار حائز اهمیت بود،
در ابتدا در آثار هنرمندانی همچون پل گوگن و ونسان ون گوگ که از برجسته ترین هنرمندان این جنبش می باشند، تجلی یافت.
این دسته از هنرمندان به جای تلاش در مصور کردن دنیا و اشیاء پیرامون،
به بیان خاطرات و عواطف خود در مسیر ایجاد ارتباط خود پرداختند.
💠جهان های موازی در شعر
🔶 در مکانیک کوانتوم، به فعلیت رسیدن همه ی احتمالات و پارادوکس ها امکان پذیر است باید دید این پارادوکس ها در شعر هم جواب میدهد همانگونه که خانم عباسی دو سبک را در مقابل هم قرار داده اند آیا محل اشتراک هم برای این سبک ها وجود دارد؟
و این در حالی است که شاعر نه اولی را قبول دارد و نه داوینچی را مصلح آرمانشهر سمبولیک خود میداند.
اشاره به بی رگی انسان ها نکته ی بسیار مهمی در شعر این شاعر است که با واکاوی آن به بحث جهان هولوگرام میرسیم
🔷 جهان هولوگرام چیست؟
به اعتقاد برخی فیزیکدانها، جهانی که در آن زندگی میکنیم در ظاهر سهبعدی اما در واقعیت یک هولوگرام دوبعدی است.
گرچه تصور چنین مفهومی ممکن است برای ما بسیار سخت و حتی ناممکن باشد (و چون تصورش سخت است، الزاما دلیل بر نادرست بودن قطعی آن نیست)؛ اما وقتی در فرمولهای ریاضی، جهان بهصورت هولوگرافیک در نظر گرفته میشود، کار فیزیکدانها بسیار سادهتر خواهد شد. به عبارت دیگر، تصور جهان هولوگرافیک در معادلات ریاضی آسانتر از تصور آن در ذهن است.
حال در آخرین بندهای این شعر قضیه دقیقا به همین منوال کلید خورده است و قطعا فلسفه ی شاعر در این شعر خصوصا در این بند به کل بندها چربیده است.
امید که شاهد آثار پربار دیگری از خانم عباسی باشیم
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
✔️ وولف، ویرجینیا، اتاقی از آنِ خود، ترجمۀ صفورا نوربخش، تهران: نیلوفر.
✔️ مارتا نوسباوم و دیگران؛ دربارۀ عشق، ترجمۀ آرش نراقی، نشر نی، تهران، چاپ دوم،90
✔️ سلاجقه، پروین؛ امیر زادهی کاشیها، نقد آثار احمد شاملو، انتشارات مروارید، چاپ دوم، 1387
✔️ علی زاده، حسین. ضمیری، سید مجتبی. گفتگوی شاعرانه با بامداد، انتشارات نقش و نگار، تهران، چاپ اول، 1381
✔️ روز به، محمد رضا؛ شعرنو فارسی شرح، تحلیل وتفسیر، انتشارات حروفیه، زمستان 1383