ابرها

درود بر جناب فخوری سپیدسرا
دوستی شما با طبیعت تحسین‌برانگیز است
زیبا بود
در پناه خدای طبیعت‌دوستان باشید..

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود

درودها بزرگوار


بسیار مصوّر و زیباست سروده‌تان


آخرین بند هم کمی لبخند بر لب بنده جاری نمود

شاعرانه‌هایتان ماندگار

درود جناب فخوری
چه زیبا !!
زمین را باید پهن کرد بر لب دیوار
تا بچشد طعم آفتاب را...

درود استاد سخن
مه را در آغوش یگیرید
تا گم نشوید
بسیار زیبا قلم زده اید اندیشه ی نابتان را

سلام و عرض ادب خدمت بزرگمرد دلنشین شعر ناب
با عاریت گرفتن مضامین و تصاویر طبیعت، سپیدی زیبا خلق کردید.
لذت بردم

مؤید باشید.

درود بر جناب فخوری گرانقدر
زیبا و دلنشین است
پاینده باشید

استاد فاخرم
انقدر لذت بخش بود سپیدتان که زبان در کامم نمی‌چرخد چه بگویم از،این همه حس خوب و حال ناب

درود استاد فخوزی گرانمایه و اندیشمند
چه تصاویر نابی ساخته اید و چاره ای جز تامل و تفکر بر نکته ها نبود.

کی گفته سکوت همیشه علامت رضاست؟
بعضی وقتها داد می زنه خفه شو . . .
خوب شد یادم افتاد
می گویند هوا کمیاب میشود
کسی هست ؟
چند بازدم بمن عیالوار قرض دهد؟

به مهر بمانید مهر افزا به یاری خدای مهربان

پاینده و پیروز باشید زیبا سرودید👏👏👏🌹🌹🌹

سلام و درود جناب فخوری گرامی
سروده زیبایی از قلمتان خواندم
شاد باشید و سلامت

تقدیم به استاد رضوی عالیقدر

درود جناب فخوری عزیز و گرامی آقا رحیم باصفا
ناتورالیسم (طبیعت‌گرایی) در اثار شما مشهوده و این موضوع نوع نگرش شما به مقوله هنر (سینما و نقاشی) رو نشون میده
نبض قلمتان سبز🍀
سلامت و تندرست باشید🌷

سلام و درود استاد فخوری عزیز و ارجمند
هیچگاه با یک اثر نمی توان با شاعر ارتباط برقرار کرد. چندی است اشعارتان را می خوانم. هنوز به درک کردن و خواندن بیشتر آثارتان نیاز دارم. امیدوارم سکوتم در این روزها معنای مثبتی داشته باشد.
متشکرم

سلام و عرض احترام
درود ها استاد بزرگوار سپیدی بسیار زیبا و لذت بخش...⭐⭐⭐
عالیست...💐💐💐

شاد و سلامت باشید

بنده ایستاده برای این ذهن و این قلم و این هنرمندی و ظرافت
دست میزنم
دمتان گرم جناب فخوری ،دستمریزاد

قربونتان برم فاضل مومن و مودب استاد ارجمند جناب فاضلی نژاد! سلام وعرض ادب
بنده ذره ای ناچیزم از خاک ایران پاکمان که شما جوانان فرهیخته آبروداران فرهنگی ملت سرافرازان هستید
ممنونم چنین فروتنانه تشریف اوردید بر صفحه محقر حقیر
حقیقتا چهره های هستند که نورانیت معنوی می بخشند به هر پنجره روزنه ای وجنابعالی نیز از این معرفت برخوردار بوده و با حضورتان نعمتی نیز شامل حال ما می شود
عاشقانه های عارفانه را برای دل شیدیتان از خداوند خالق عشق خواهانم

سلام و احترام جناب فخوری ادیب
سروده زیبایی بود
جسارتا در بعضی جاها از عمق شعر فاصله گرفتید
تصاویر شعرتان بسیار لذت بخش
سبز باشید و ماندگار

درود استاد فخوری بزرگوار و گرانمایه

استفاده بردم از تراوش قلم‌تان
از تصاویر بکر شعرتان لذت بردم
پلان های زیبایی با دوربین خیالتان ساخته‌ای ، درودی فراوان
بداهه ای با تاثیر پلان سکوت شعرتان

از نه توی دلی صدای می‌آید
گلی در حال شکفتن است
٫آب را گل نکنید ٫
کار داس بریدن است

حس و حالی دارد آن
قناری که لانه‌اش بروی شاخه است
خاک هم برای من بوی نرگسی تن است
٫آب را گل نکنید ٫
کفتری چه وقت مردن است

چشم این زمانه را ،چهل چراغ بی صفت
گر بسوز این ‌هوا
کی سکوت پر کند ؟

سبز باشید و آینه ی دلتان تابان

درود واحترام خدمت استادازادبخت گرامی
ممنون از حضور ادیبانه و کارشناسانه جنابعالی
بله متوجهم کجا ها از کوک خارج شده ام مثل سطرهای مربوط به سکوت
از اینکه با ومهر و صفا تشریف اوردید بینهایت خرسندم از خداوند منان عشق را بردل عارفانه جنابعالی خواهانم

تقدیم به استاد آزادبخت⚘

سلام و عرض ادب و احترام جناب استاد فخوری عزیز و مهربان
خرسندم که به لطف خداوند و نعمت سلامتی ، از گلستان خیالتان سبد سبد گل و دریا دریا طراوت را به ارمغان آورده اید
باران نعمت الهی نصیبتان دوست عزیز و گرامی

تقدیم به استادم جناب گلی

سپید را خیلی خوب می شناسید
درود میفرستم به صاحب اثر مرحبا

اوه چه بی ریا و مشتی
خیلی چاکریم جناب صادقی
سلام عرض شد به کل گل وجود نازنینتان
خیلی خیلی خوش آمدید داداش
خوشحالم اثر ناقابل حقیر بدلتان نشسته
عزت زیاد

تقدیم به آقا سعید خان بیدل نازنین

سلام استاد عزیز
واقعا قشنگ و خواندنی بود
پر از زیبایی
لذت بردم استاد، سبز باد قلم شما

درود جناب فخوری عزیز؛خیلی شعرتان را دوست داشتم و به دلم نشست؛تندرست باشید🙂

سلام وعرض ادب خدمت شاعر توانا جوانا رعنا و با احساس
چون پسر خودم دوستش دارم
احوال شما آقا محمد حسن!
الحمدالله که سلامتی حاصل است
خوشحالم دوباره زیارتت می کنم
چرا عکس پروفایلتو ورداشتی ؟عکس خوشگلی بود ماشالله
ممنونم از آمدنت با این همه لطف صفا
زیبای در خرد واندیشه جنابعالیست آقا محمد عزیز
از خدای منان سرافرازی و سلامتی آرزومند م هم برای خانواده محترم و هم آقا محمد گلم

تقدیم جناب پورصالحی نازنین

سلام عرض ادب استاد فخوری عزیز و

بزرگوار

بسیار عالی وجالب و

پر مفهوم ودل نشین بود

درود بیکران استاد
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی

درود واحترام خدمت استاد ارجمند جناب دهنوی عزیز
ممنونم از حضور صمیمی وپرمهر جنابعالی
بی سک زیبائ در بصیرت زیبای جنابعالیست
ودرخرد واندیشه والای انسانی حضرتعالی
تندرستی وشادکامی را برای وجودشریفتان خواهانم

تقدیم به استاد دهنوی

درود استاد بزرگوار
قلم سبزتان نویسا
پاینده باشید 💐💐

سلام و عرض ادب استاد فخوری عزیز و ارجمند
به رسم ادب دوباره آمدم.
شخصاً بعضی اوقات با وجود اینکه چندین شعر از یک شاعر را مطالعه کرده ام نتوانسته ام آن طور که باید و شاید با آثار آن شاعر ارتباط برقرار کنم تجربه گفتگو با شاعر شعر گاهی به من آموخته است سخن گفتن در باب شعر و نقد و گفتگو توانسته است به فهم بیشتر آثار به کمکم بیاید.
در اینجا اما سختی گفتگو برای من دوچندان است یک سمت و سو قضیه عدم درک شعر است و سمت و سوی دیگر تفاوت سنی، تفاوت اقلیمی و جغرافیایی و غیره که میان ما هست.
بپردازیم به شعر.

باران لحاف : از عنوان شعر "ابر"، متوجه تناسب میان ابر و باران و تناسب میان ابر و لحاف می شویم.
علف خیس زیر اندازمان : همان تناسب را میان ابر، باران، علف، خیس داریم و همچنین زیرانداز و لحاف که تناسب دارند.
و شعر در ساختار درست و مناسب با هارمونی واژگان پیش می رود

مه را در آغوش بگیرید!
تاگم نشوید.

مِه یا مَه (ماه) ! با وجود ابری بودن و بارانی بودن و همچنین عدم رویت زبان کلاسیک(در زبان شاعر برخلاف اشعار سنتی و کلاسیک که حروف و کلمات شکسته می شود و واژه هایی مثل چو، گه، ره و غیره دیده می شود در این شعر شکستگی واژگان را نداریم) به نظر نمی رسد مَه مدنظر شاعر باشد.
از طرفی مَه در سطوح پایین زمین ایجاد می شود که می توان گفت شاعر نگاهی واقع گرایانه تر نسبت به ماه که در آسمان قرار دارد، خواهد داشت و البته فانتزی چرا که بغل گرفتن مِه یا ماه در هر صورت احساسی است.

تا گم نشوید: اساساً چه ارتباطی بین در آغوش گرفتن مِه و گم نشدن وجود دارد؟! اتفاقاً مِه جلوی دید را می گیرد. آیا می توان گفت مقصود ماه بوده است؟! چرا که ماه زمین را روشن می کند و با روشنایی دید می آورد و مانع گم شدن می شود.

کی گفته سکوت همیشه علامت رضاست؟
بعضی وقتها داد می زنه خفه شو . . .
"کی" به جای چه کسی، "داد می زنه" به جای داد می زند، زبان عامیانه شده است. اما این مسئله ای نیست که فعلاً حواسمان را پرت کند. ما داریم شعر می خوانیم و آنچه برایمان مهم است رویکرد شاعر و پیام شعر اوست.
باانگشت
رنگین کمان را نقاشی کنید
روی پیراهن روزگار. . .
بگذارید زیبا شود.

در جریان روایی شعر، که شاعر از لحاف و زیرانداز و علف و باران و خیس صحبت به میان آورده بود و بعد مه و رنگین کمان و حالا به یکباره "روزگار" حضور یک شخصیت پرت در فیلم نامه محسوب می شود و البته از آنجا که سررشته ای در فیلم و دوربین ندارم و به شعر می پردازم صحبت کردن از روزگار غیرمنتظره می آمد و اگر نگویم غیرمنتظره باید بگویم دلیل تصویرپردازی های فوق چه بوده است؟ وقتی قرار است شاعر از روزگار صحبت کند!
برای گوساله عادیست
اما بره حالش بهم می خورد
از نی تکراری چوپان
احساس می کنم دوربین دوباره به زاویه دید خودش برگشت. ضمن اینکه پیام خودش را هم القا کرد. "نوگرایی"

جی پی اس آسمان را نصب کنید
تاپرنده ها گم نشوند
با تصاویر قبلی حضور پرنده و آسمان را می پذیریم و به خاطر پرنده و آسمان تناسب "جی پی اس" را هم که با "گم شدن" تناسب دارد می پذیریم
همچنین درنظر داریم که شاعر دومین بار است که روی "گم نشدن" تاکید می کند
یکبار می گوید مه را درآغوش بگیرید و اینجا هم می گوید جی پی اس را نصب کنید.
زمین را باید پهن کرد بر لب دیواری
تا بچشد طعم آفتاب را
من فکر می کنم اینجا باز زاویه دوربین چرخید. علف و باران و مه و گوسفند و بره و رنگین کمان
اگر پهن کردن زمین روی دیوار و چشیدن طعم آفتاب برای این باشد که بعد از باریدن زمین علی القاعده خیس شده و نیاز به خشک شدن دارد اما واژه "دیوار" کمی دور از دسترس تصاویر نمود پیدا می کند.
دارد خرناس می کشد
آنکه سکوت را صلح می داند
احسنت. اینجا با این تصویر زیرانداز و ابر و علف، خرناس کشیدن بسیار زیباست. به تضاد گفتمان خرناس کشید و صلح دانستن سکوت توجه داریم که پیام کاملی را به مخاطب می رساند.
پایان شعر هم بسیار زیباست. سکوت بعضی اوقات دادمیزنه که خفه شو، نتیجه خفه شدن تنگی خلق و کم آوردن نفس و پیدا نشدن هوا، کسی هست چند نفس عیالوار به من قرض بدهد؟ بسیار زیبا
و شعر با اشاره به سکوت به پایان می رسد و این یعنی حسن مقطع در شعر سپید.
با تشکر و تجدید احترام

سلام آقا مهدی عزیز استاد گرانقدر
خوشحالم از دیداری دوباره وممنونم که تشریف اوردید
در ولایتی که نه اب دارد نه برق و نه گاز و دارو وووو تا جاییکه شاعر نگرانی از کمیابی هوار ا نیز برای تنفس و زنده ماندن را دارد
وهمه این بدبختی ها بر می گردد به دنیای کثیفی که در آن زندگی می کنیم
کلید لایه ها ی شعر در همینجاست روی زمینی که نجس شده است
وبخاطر نبود آب باید زیر آفتاب پهن کرد تا طهارت بیابد انهم در موقعیت جوی بد هوا که از افتاب هم خبری نیست

لاجرم شاعر زندگی در طبیعت را به روان پریشی های جامعه شهری ترجیح می دهد
باران لحاف
علف خیس زیر اندازمان
مِه مانعی پوششی است اما جسم نیست و می شود از ان عبور کرد
درزندگی طبیعت نیز مشگلاتی هست مانند هوای مه الود و از این بلایای طبیعی
شاعر واهمه از این بلاهارا ندارد وتوصیه می کند مِه را در آغوش بگیرد تا شما خودتان را گم نکنید اون نمی تونه مشگلی برایتان بوجود بیاره
اقا مهدی عزیز کل شالوده شعر اعتراضی ابر ها
برمی گردد به همین روال زندگی امروزی وطرح نوی که باید انداخت
بره حالش بهم می خورد از نی تکراری چوپان
البته به موارد بسیاری شما نیز در نقدتان اشاره فرمودید
یه جایی من اشتباها زبان محاوره را سهوا اورده ام که شما نیز اشاره داشتید بنده بسیار عذر خواهی می کنم از این اشتباهم
خیلی ممنون که بند بند شعر ابر ها را بها دادید و انرا توصیف و گره گشایی کردید
استاد عزیز آقای محمدی نازنین از بابت همه چیز ممنون و سپاسگذارم

درود و عرض ادب خدمت شما جناب استاد فخوری عزیز🌹
بسیار عالی و قابل تحسین سرودید
به دل نشست و به وجد آمدم از قلم زرین و اندیشه نابتان
در پناه یگانه خدای مهربان باشید

سلام و عرض ادبی مجدد جناب استاد فخوری غزیز و گرامی
دوباره به گلستان زیبای شما آمدم
تا رنگ و بویی بگیرم و جانی تازه کنم از نرمی کلامتان و لطافت بیانتان
و از بیانات شما بزرگوار و دیگر اساتید استفاده مضاعف ببرم
سلامت باشید و محفوظ