سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 5 مهر 1403
  • شكست حصر آبادان در عمليات ثامن الائمه عليه السلام، 1360 هـ ش
23 ربيع الأول 1446
    Thursday 26 Sep 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      پنجشنبه ۵ مهر

      دعایم کن

      شعری از

      رباب (آلاله )

      از دفتر آلاله نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۰۷:۲۲ شماره ثبت ۱۱۵۴۹
        بازدید : ۸۷۰   |    نظرات : ۲۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر رباب (آلاله )


       میان خواب و بیداری پر از فکرم
      پر از دردم  که میسوزم 
      پر از وجدانم وشاکی...
      خداوندا 
      تو خود دانی که من بی تو اسیرم
      ولی هر لحظه در دل بی قرارم ،در نفیرم...... 
      نمیدانم چه رسمی دارد این دنیا ،
      دلم خواهد بگریم تا رسم جایی که اشکم خشک گردد 
      تا نریزد 
      دیده ام نورش به پایان است و
       هر روزش کمی تیره تراز دیروز میبینم....
      نمیدانم چه دردی بود و من حالا 
      اسیری گشته ام زار و پریشان و کمی دلخور
       ز آدم های این دنیا 
      چرا من را نمیفهمند 
      چرا دل را ندیدند و شکستند 
      نمیدانم کجایم  من 
      در این فصل پر از عطر اقاقی
      دگر بوی گل احساس را هم من
       نمیفهمم
      چه آمد بر سر من
      چه میدانی چه کردند با دل تنها و پر دردم!
      که من هر لحظه دردی در وجودم خانه ای دارد
      بزرگ است و وسیع و پر ز گلهای بنفشه....
      نمیدانم ........
      مرا ای کس که میخوانی دعایم کن 
      که محتاجم 
      دعایت را به دست باد بسپار و روانش کن که شاید 
      آن دلت
       با آن خدا
       نزدیک تر
      از این دل سوزان من باشد
      خدا را گواهش گیرم و بر جان پاک  هر چه پیغمبر
       قسم دادم 
      که من یک بنده ام 
      ساده 
      پر از تکرار و تکرار مصیبت های بی حدّم
      بیا آدم 
      بیا ما را به تیر جهل و پندار پلیدت کُش که من 
      کافر شدم انگار
      دگر من آن بهشتی را نمیخواهم 
      که دنیایم جهنم گشته و در خود پر از دردم 
      از این دنیا چه میخواهم ...به جز درک دلم 
      گرمای بودن های معشوقم
      خداوندا
      دعا کردم ...شنیدی تو......
      خطا کردم!
      که دیدی تو
      تو بخشیدی!گناهی بود !
      چه من کردم !؟
      که را کشتم !
      چه دزدیدم!
      کدامین خلقت آزردم....کدامین ناسزا گفتم!
      بسی خلقت دلم لرزاند
      بسی آن آشنا گریاند
      بسی دل را سیه کردند
      بسی ما را سپر کردند
      بیا و
      ای خدای من 
      به خلقت گو چه کم دارم
      بگو من از چه پر دردم !
      بگو شاید که برگردم.........!
       
      آلاله -92
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2