سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      قصه شنگول ومنگول

      شعری از

      رحیم فخوری

      از دفتر کاش می دانستم باران عاشق کیست نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۲۲ شماره ثبت ۱۱۵۴۸۶
        بازدید : ۴۰۷   |    نظرات : ۵۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      بطری تنهائی را قلپه سر می کشم
      مغزم ویراژ می دهد
      موهایم بکسل می کند پنکه سقف را
      عکس سی سالگی پدر بروی دیوار 
      چشمشو تیز کرده به مهتاب بالانسی که من می کنم
      سام(سلام)! احوالات؟گورستان چه خبر؟
      پد رررررر!!!؟؟؟ نگات چپه ؟ یا عکست؟
      اون پسرک که تاب می خورد با سبیلات 
      حالا سی سالشه ، همسال همین عکس تو
      البته مندرس شدم عین فرش جهیزیه ننه ام
      رفو های صورتمو ببین! تازه رفوگره ختم روزگاره
      گول باد هیکلم را نخور
       آب شده ام از درون
      مثل سنگریزه های ساحل ، با هرموجی شسته میشم
      جات خالی . . . !
      روزگار بدجوری زده به خاکی
      کاکل ننه رخشنده  شده طلایی 
      قلک پر می کنه واسه عمل دماغش
      حاج عیسی تتو زده پرچم تایلند را
      لب بادی ها کاکتوس می کارند جای مژه
      یادته بچگی هام ،تو ومادر می گفتین
      منو خریده اید از بازار  . . .
      شما نیستید، من دربدر دنبال کارت گارنتیم می گردم
      برم پس بدم خودمرا ،
      خلاص بشم از زندان  زندگی لعنتی . ..
      گول صدای کلفتم را خوردم
      بخیال اینکه داش آکلم*
      یاد بچگی ها بخیر، یاد اسبهای چوبی ، قداره های چوبی
      حالا استکانک و زیرسیگاری دولیتری نشسته جای اونا
      بخشید پدر نمی تونم وایستم دوست دارم بمیرم
      جاهاست اونجا توی بغلتون؟
      هی راستی . . .!
      یادته شبها منو می کشتی
      با اون قصه شنگول ومنگول بیخودی
      آخ که تو نمی دونی!
      چه ساقی ماهیه ، این گرگ پدرسوخته .
      ها
      ها
      ها
      تالاپ
      *داش آکل لمپن  شیرازی در دور قاجار
       
      رحیم فخوری
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۶
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و جالب بود
      بیچاره روزگار؟ خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۵
      درودوعرض ادب محضر استاد خردمند جناب آقای استکی ارجمند وگران مهر
      بسیارممنونم از حضور گرامی و صمیمی جنابعالی
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۵
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۵۱
      خندانک
      درودبرشما جناب فخوری بزرگوار خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۲۶
      درودها استاد بانو سرکارخانم عجم
      ممنونم از حضورتان
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۲۶
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۴۹
      سلام بر شما جناب فخوری سپیدسرا خندانک
      جالب بود و متفاوت خندانک خندانک خندانک
      موفق باشید در پناه خدای مهربان خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۳۸
      ⚘⚘⚘🙏
      ارسال پاسخ
      زلیخا رامیار،امید سحر
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۴:۳۸
      درودها استاد
      درودها بر طبع باریک اندیشتان
      چه زیبا ودل انگیز قلم زده اید والبته جالب خندانک
      دوست داشتم خواندن چند باره ی این سروده را خندانک خندانک خندانک
      پاینده باشید خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
      ⚘⚘⚘
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
      درود احترام خدمت استاد بانو سرکار خانم رامیار!
      ممنونم از نگاه گرانمهرتان
      خرسندم مورد استقبال جنابعالی قرار گرفتهاست
      محمد گلی ایوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۲۳
      سلام و عرض ادب و ارادت استاد و هنرمند جناب فخوری عزیز
      چه حال هوایی را به تصویر کشیده اید
      انشاالله بیاید روزی که دغدغه ای نباشد
      خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۳۲
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۳۱
      سلام وعرض احترام و بندگی خدمت استادم جناب ایوری عزیز
      شکر ایزد منان را که باری تندرست ونشاط مند
      می یابم جنابعالی را!
      ممنونم از دعای خیرتان دوست گرانقدر ودانشمندم❤
      محمد گلی ایوری
      محمد گلی ایوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۳۶
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۳۰
      سلام و عرض ادب بزرگمرد دلنشین شعر ناب
      چقدر زیبا و جالب و متفاوت! خندانک
      واقعا لذت بردم.

      مؤید باشید خندانک
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۳۶
      سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمند جناب احسانی فر عزیز لنگر شعر ناب
      استادجان زیبای دیدن از سیرت پاک آدمیست
      ممنونم از حضور مشوقانه جنابعالی
      اموزه هایمان را شنا داریم بدون اغراق

      درپناه بزرگ آموزگار زندگی
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۴۰
      درود ها خدمت دوستان عزیز بدینوسیله ضمن عذرخواهی اشتباه تایپی کار ت گارانتی را اصلاح می کنم
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۴۱
      خندانک خندانک خندانک
      علی نظری سرمازه
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۱۳
      درود درود درود
      چه حس و حال غریبی!!
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      روزگار بد جوری زده به خاکی
      حاج عیسی تتو زده پرچم تایلند را
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۲۰
      درودها جناب نظری استاد گرامی
      منونم از حضورگرمتان
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۲۰
      ⚘⚘⚘
      محمد فاضلی نژاد
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۰
      شما نیستید، من دربدر دنبال کارت گارنتیم می گردم
      دردناکِ تلخی بود
      درود به جناب فخوری زیبا قلم
      دستمریزاد خندانک خندانک خندانک
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۳
      درود واحترام خدمت استاد فاضلی نژاد اهل ادب و معرفت
      زیبائی در باغ چشمان شماست
      ممنونم از حضور ادیبانه جنابعالی
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۰۳
      خندانک خندانک خندانک
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
      جناب فاضلی نژاد خدا خیرتان دهد با این صفت زیبا قلم منو بردید به ایام دبیرستان زمانیکه ۱۵ یا ۱۶ سالگیم
      پدر که از مخارج خانه باز مانده بود من فرزند ارشد مجبور بود ضمن تحصیل کار کنم از آنجا که خط بسیار خوبی دارم(مدرک خوشنویسی عالی را دارم) داخل یک کیفی چند قوطی رنگ گذاشته می افتادم بجون مغازه تا بر روی شیشه یا سر در آنها تابلو نویسی کنم . روی کیف وسایلم که می انداختم روی کولم.
      نوشته بودم *تابلو نویسی زیبا قلم*
      سلامت وزنده دل باشید انشالله
      رویا ادیب (نازبانو)
      رویا ادیب (نازبانو)
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۴۰
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۹
      درود جناب فخوری گرانقدر خندانک مرد مهربان و خوش کلام و باصفا
      جالب بود... یهویی رفتم دهه ۵۰،۶۰ و عقبتر؛ قصه شنگول و منگول، داش‌آکل، قیصر، طوقی، دشنه و البته گوزن‌ها خندانک
      ادبیاتی برگرفته از کف خیابونای تهرون اونم پایین شهر؛ ننه، سام، کرتیم، دوآزده، اوچیکتم و... چندتا هم خودم اضافه کردم😄
      آی گفتید؛ کی میشه خلاص بشیم از این زندان لعنتی!
      (اما... این روزا گوزن رو سر نميبرن
      ميشكنن شاخشو ميفرستن تو باغ
      اين روزا طاقو نميريزن سرش
      سر گله شونو ميكوبن به طاق
      این روزا دوره‌ی غیرت کشیه
      کی میدونه قیصر این روزا کجاست
      بُکشی و نکشی، می‌کُشنت
      اینجا بازارچه ی آق منگولیاست!!!)
      نبض قلمتان سبز
      تنور دلتان گرم🌹

      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۳۷
      درودها خدمت نازنینم استاد باسواد وغنی معلومات جناب علامیان فوق عزیز
      شما چه با صفا امدید به شعر نا قابلم
      بله دورانی اشاره کردید که همه چیز ش
      مزه خودش را داشت
      کی خورده بود ترب سفید چینی را؟
      _ آره . . . کرتیم
      اینروزها حموم نواب شده
      امامزاده واسه مشتی ها
      طوقی دیگه نمی پره
      برند آیفونش خوبه
      تماس ثصویری داره از بهشت
      پسته دیگه مال مانیست
      عرق خور ها ی بینوا
      دست بدامن پفک می شند
      ننه آبج واسه عروسش
      هاپو خریده مذکر
      قلاده اش از طلا
      زار ممد شاسی باند مشگی داره تویوتا
      شترهاشو فروخته جای نزول
      استاد جان خیلی ممنون که منو با دیالوگهای نوستا لوژ ت بردی به ایامی خوب
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۳۸
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۰۷
      صفای دلت !استاد گُلم
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۲۱
      امان از دست این آق منگولی‌های نامرد! هی روزگار
      شنگول و منگول وای چه قصه زلالی بود و چه خاطرات خوبی زنده شد خندانک
      کجا رفت اون دوران خوب؛ توپ دولایه پلاستیکی، دورهمی‌های خودمونی، بوی لقمه‌های مادر، نخود کشمش‌های ننه‌بزرگ، و قلک عیدی😔 دلم تنگ شده برای دوران کودکی...
      خواهش میکنم آقا رحیم گل و صمیمی، شما همیشه محبت دارید
      من از شما ممنونم که با این سپید موجب شدید تا یه کوچولو خاطره‌بازی کنیم و بریم قدیما.
      صفای وجودتان خندانک سبز و سلامت باشید
      رویا ادیب (نازبانو)
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۳۹
      درود بر استاد فاخرم جناب فخوری بزرگوار خندانک
      چه بگویم که بارها و بارها خواندم و هر بار بیشتر لذت بردم
      مایه ی افتخار منی خندانک
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۴
      درودها استاد بانو سرکارخانم ادیب گرانقدر
      ممنونم از این حضور پرمهر شما
      نظر لطف شماست
      شما شاعر گرانسایه فراغ اندیشه مایه مباهات شهر و ادب هستید ماشاگردی طفلکانه
      سلامتی و شادکامی آرزو می کنم برایتان بانوی
      سرفراز
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۱۴
      خندانک خندانک خندانک
      محمد قلی پور
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۲۵
      درود بر آقای فخوری نو اندیش🌹
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۳۷
      درودها جناب آقای قلی پور
      ممنون از حضور ادیبانه جنابعالی
      رحیم فخوری
      سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ۱۸:۳۸
      خندانک خندانک خندانک
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۲۵
      خوش امدید بانو میم ممنون از حضورتان
      فریال امینا
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۳:۴۸
      برام جالب بود🌱🙏🏻
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۱۹
      درودها بانوادیب سرکار خانم امینا
      خوش آمدید
      خرسندم که برایتان جالب بوده
      موید وموفق باشید
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۱۹
      خندانک خندانک خندانک
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۳۷
      د ود واحترام خدمت استاد بانو سر کارشاهزاده خانم مهربان
      ممنون از متفاوت بودن جنابعالی😀
      بسیار ممنون از حضور صمیمی و پرمهرتان
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۳۷
      ⚘⚘⚘🙏
      شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۴۴
      درود جناب فخوزی ناب اندیش خندانک
      لذت بردم از این گالری تصاویر بدیع، پرمغز و پراحساس خندانک
      منسجم و روان و نکته پرداز خندانک
      به مهر بمانید با قلمی درخشان خندانک خندانک خندانک

      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۷
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۷:۵۷
      درود واحترام خدمت استاد گرانقدر جناب آقای زراعتی عزیز
      ممنونم که با مهر آمدید
      سبدسبد شادمانی آوردید
      بی نهایت سپاس
      ارسال پاسخ
      افسانه پنام (مولد)
      جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۱:۲۱
      سلام و درود آقای فخوری بزرگوار
      شعر سپید زیبایی از قلم توانای شما خواندم؛
      چه بگویم از توصیف دلتنگی ام که ناگاه بر دلم احساس کردم!

      شوق بازی ؛زندگانی!خنده های کودکانه؛گریه های آشکارا؛
      خانه ی مادر بزرگ و دیگ و ته دیگ غذا؛دور هم بودن های با صفا و بی ریا

      حال چه شد بر حال و این دنیایی ما...
      ؛شوق مردن؛گریه های نیمه شب ؛با صدای بی صدا
      خنده ها پر ز درد؛قصه ی بی جان ما؛انگار تکیه ای از قلب من
      در کودکی جامانده است...
      شن های لب رود؛ کاسه های شنی ام
      چند سالی می شود باد با خود برده است
      راستی خانه مادر بزرگ؛چند سالی می شود
      دل برایش تنگ شده است...😓
      رحیم فخوری
      جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۱۴
      درودها ادیب گرانقدر سرکار خانم پنام
      ممنونم از حضور شاعرانه جنابعالی
      و هدیه سپیدی که برایم بسیار گرانقدر است
      باز ممنونم از شرف حضورتان
      افسانه پنام (مولد)
      افسانه پنام (مولد)
      جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۳۲
      جالب است شعری که فلبداهه گفتم سپید است؟!
      تا حال شعردسپید نگفته بودم...
      چه جالب شعر سیپد شما چنان مرا به وجد آورد که من نیز سیپد سرایدم؛این هنر یک شاعر است که عاطفه ی درونی اش را چنان به دیگران منتقل کنند که خوانندگان شعرش شادی یا غم شاعر را در وجود خود نیز احساس کنند...
      در پناه حق خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      جمعه ۱۸ آذر ۱۴۰۱ ۱۲:۱۵
      برای سرکارخانم پنام ⚘🙏⚘🙏⚘🙏⚘
      رضا رضوی تخلص (دود)
      شنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۱ ۱۵:۲۶
      سلام و درود جناب فخوری
      اثر زیبایی از قلمتان خواندم و لذت بردم
      شاد باشید و سلامت
      خندانک خندانک خندانک
      مسعود آزادبخت
      يکشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۱ ۰۹:۱۴
      سلام و احترام جناب فخوری ادیب
      سپیدی زیبا با ادبیاتی خاص
      استفاده از تکنیک های جذب و احساس با کنایه های اعتراضی
      سبز باشید و ماندگار
      خندانک خندانک خندانک
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۰۷:۰۹
      درود بر شما
      🌼🌼🌼
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
      درود برشماسرکارخانم راحیل م
      ارسال پاسخ
      رحیم فخوری
      رحیم فخوری
      چهارشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1