دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر کاظم عفتیان چهل کمان
آخرین اشعار ناب کاظم عفتیان چهل کمان
|
خدایا امشبم باز هم گذشت با نا امیدی
چکیده اشک چشمانم،ولی انگارندیدی!
این که گویم کفرمپندار،درد دارم
به تن درد و غمِ نان و طعمِ دوری چشیدی؟
خدایا من نه مستم،نه بی دین و خرابم
فقط آیا به بن بست تا به الانم رسیدی؟
بقرآنت قسم تنها تورا من میپرستم
به دنیا این چنین خواری وذلت توکشیدی؟
شده شرمنده بَچت بشی خوابت نگیره
ولی نه تا به حال اصلا تواز خوابت پریدی؟
مثالِ کودکی بی سرپناه درسطلِ آشغال
ز سرما یا گرسنه، به خود از درد پیچیدی؟
شده هرشب بخوابی بایه مشت قرصای خواب آور
شده کاری زدستت برنیاد؟سربه دیوارهم کوبیدی؟
ولی بازهم بگوییم،این که گفتم کفرمپندار درد دارم
سخن هایی که گفتم صد هزار بار هم شنیدی
شاعر:کاظم عفتیان
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دغدغهمند بود..
موفق باشید قربان..