دگر اینجا غمی نیست
با دلبری ات دلی نمانده یا رب
با غمزه ی تو غمی نمانده یا رب
محوشدن درونِ نورِ تو چه زیباست
آغوشی پُر از نور، چه خوبست یا رب
انگارهمین لحظه ی ناب ،
ز نو تولد یافتم
به من ، تا وقتِ بدونِ وقتِ ایامِ ابد ،
بده امانم یا رب
مسنج این درکِ کم ام را به درکی کامل
من که کامل نیستم
زیر سایه ات بودن ،
واقعا چه خوبست یا رب
عشقِ تو کجا و منِ پروانه ، نَه ،
پشه ی ناقابلِ موجود شده کجا ؟ ای ربِ عظیم
عشقِِ خوبِ ماورایی ات ،
واقعا چه خوبست یا رب
هرچه ازگناه و انبوهِ خطا داشته ام ،
به لطفِ تو درمیانِ آن خاکِ سیاه ،
جا مانده و خوب شد مرا چالم کردند
چون دانه و ریشه و درخت ،
به امیدِ ثمری ، بهترین ترفندی ، به حالِ کالم کردند
حال آنچه زمن مانده ، چه حالِ خوبیست یا رب
ایمانِ تو کفرِ نفس اماره را ،
ز این بنده رمانده
و این چه خوبست یا رب
همین ایمان سترگ ام بود که ،
مرا اینجا ، به آغوشِ عزیزِ تو کشاند
دگر اینجا غمی نیست به آن پردازم
دراینجا ، چه دردی ست ؟ که من سبک شدم
انگار که در پروازم
لبخندی ابدی چشم به چشمِ من شده ست
حالِ خوشی ست این رضای کاملاً رضا
و این چه خوبست یا رب
بهمن بیدقی 1401/9/8
مناجاتی بسیار زیبا و عارفانه بود