سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 8 آذر 1403
    27 جمادى الأولى 1446
      Thursday 28 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۸ آذر

        خاک وطن

        شعری از

        ابراهیم آروین

        از دفتر گیتار‌سکوت نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۲۱ شماره ثبت ۱۱۴۹۸۵
          بازدید : ۲۰۰   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        قصد دارم امشبی را هیچ ننویسم سخن 
        چون سخن بشکست قلم با خود شکست 
        دفتر کاغذ سفیدی محو کرد 
        آسمان با رعد خود آهی بکرد
         پس زمین ناگه به آنی گریه کرد 
        ابرها تیره ، سیاهی محو درد 
        ماه در چرخ زمان آهی بکرد
        نور خود را از زمین پنهان سرد 
         
        قاصدک هان چه خبر ؟ 
        قلمم را چه شکست !
         
        حرفها دارم ز تو 
        ،،،،،،،،،،،،،،،، ای قلم که می‌خوانی نهان از خاطر عشقم 
        و  می‌غلطی بروی دفتر مشقم 
        ،،،،،،،،،،، سخنها دارم از بهر نوشتن‌ها 
        چرا با من تو می‌جنگی ؟
        چرا امشب دهان از من فرو بستی 
        و می لغزی بروی دفتر مشقی 
        که با خود تارک غم را به دوش عشق می‌بردش سحرگاهان 
        چرا با من نمی‌گویی از آن غم‌ها که تاریخ بر تو می‌خواند 
        نوشتی آن همه غم را 
        و در سینه نهان کردی و در بغضت فرو بردی 
        همان شبها که تاریخ از برایت می‌نوشت نامه 
         
        چرا با خود نوشتی آن همه عهد ننگینی 
        که بر خاکم روا داشته ستمهایی 
        که می‌بردش به یغما سرمه ی خاک سیاهم را 
         
        چرا تاریخ خاکم را به خون سرخ مردانش نوشتی 
         
        چرا باکو و دربند ،،،،،، را به آنی با خطی زشتی 
        ز مردانی که خاکم را به باده می‌فروشند خود نوشتی 
         
        وای بر تو ای قلم !
        که اینچنین تاریخ خاکم را 
        با غمی سنگین آلوده به زخمی بی‌علاج 
        از برای طفل نوپای زمان 
        خوابیده در کنداق تاریخ جهان 
        با خطی زشتی و نافرجام نوشتی 
         
        پس بدان ای قلم ! 
        ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،من تو را هرگز نمی بخشم و آن را می‌نویسم  با خطی 
        که مردانش برای کودکان خود بخوانند 
        اینچنین ظلمی که کردی در حق خاکم
        که خون سرخ مردانش 
        برای رویش یک سبزه افسون کرده‌اند 
         
        پس بدان ای قلم !
        ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،خاک مرزم طوطیای چشمم است
        نام پارسی بر خلیجم عهد و پیمان است 
        هیچ از پیمان و عهدم نگذرم 
        تا قیامت زنده باد ایران من
         
        آروین آبانماه
        ~~~~~
        این غم من و شما نیست 
        بلکه درد ایرانی ست چه مظلوم 
        زحمتی داده نمی‌شود ،
        تأملی 
        نگاهی هر چند گذرا 
        بخشی،
        گوشه ای از تاریخ آن خوانده 
        تا جایی 
        بی شرم ،
        کم سوادی چون فلان رئیس  
        از خطه و مرز خود فراتر پا 
        برای ایرانیانی اصیل 
        آذربایجان عزیز 
        این بند بند نخ‌های ناف تاریخ سرزمین 
        تعیین ، 
        تکلیف 
        آنگاه که گره زلف دختری رخ به پریشانی 
        می.زند !
        همه ایستاده قد علم ،
        یکصدا آزادی آزادی 
        اینجا که تاراج رفتن ایران ستونش ادعا 
        شیون 
        سر در آستین 
        تن در لاک 
        نشسته ،
        گردن پوشیده در ران 
        گوش قایم مابین دو بازو ،
         
        کسی صدا در گلو خش نمی اندازد 
        باد در غب غب سینه داد نمی‌سازد 
        باکو ، دربند ، گنجه ، شیروان ، گرجستان 
        اینها پاره‌ی وطن ،
        هنوز مرکب‌شان بر کاغذ ذهن ایران خشک نشده 
        بوی دود سوز ننگ ٫گلستان ٫و ٫ترکمنچای٫ 
        هنوز تک تک سلولهای مشام ایرانیان را می آزارد 
         
        پس همه گوش شویم هوش 
        چه کسی دل می‌رنجد برایمان
         جز برادر  هموطن هم ‌غممان
         چه کسی ایران برایش می‌ارزد
         جز خویش از خون ریش مان 
         
        تا زخمی کوچک بر می‌دارد هیکل سرزمین مان 
        همه شیر می‌گردند تیز در اطراف آن
        بدانیم چراغ خانمان گر خاموش 
        کبریت نمی‌دهد دستمان کسی 
        مگر برای آتش زدن و سوختن و نابود ساختنی 
        هیچ دلی نمی سوزد برای ضعیف شده‌ای که خود کرده را تدبیر نیست
         
        این آوایی ست پر گداز ، باید از بالا نشین شنیده تا پایین ضعیف 
        مرز رفاه , آسایش و آبادانی ایران زمین 
        تلاشی از خود گذشتن ست 
        و 
        پشت پا زدن به تمام زرق و برق های جذاب حسرت وار طبع حریص همه 
        این مسیر ، 
        همان راه اصلی ، گذرگاه ، بزرگ راه و اتوبان عدالت است 
         
        چه کسی گلویش بسوزد برای زخم سوخت تنی 
        جز من های منی 
        در یک قالب و پیکر و بدنی 
        اسمش می‌شود کشور و نامش می‌گذارند وطنی 
        آنگه می‌گردد دین و دنیا و کفنی 
        در آخر می‌شود خاک 
        حتی اگر بمیریم در سیاره‌ای دگر 
        تعلق مان به آن کم نمی‌شود لحظه‌ای 
        تا روزی که دوباره زنده ،
        برخواهیم ،
        بازگشت 
        این هست خانه مان
        نقشی که از خون‌مان رنگ گرفت ایران نام 
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ۰۰:۵۶
        خندانک خندانک خندانک
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۱۰
        سلام و عرض ادب جناب آروین عزیز
        اثری ست زیبا و وطن گرا
        به قول مولانا:
        هرکسی کو باز ماند از اصل خویش
        باز جوید روزگار وصل خویش

        هزاران شیر در مقابل گربه وطنم، موشی بیش نیستند.
        زنده باد ایران زیر سایه قرآن
        مؤید باشید. خندانک
        مولود سادات عمارتی
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۲۵
        درود
        زنده باد ایران وایرانی و ایران دوستان واقعی
        مویدباشید
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۵:۱۴
        درود بر شما ادیب گرامی خندانک
        قلم زرین‌تان ماندگار خندانک
        برقرار باشید و سبز خندانک
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۱۷:۰۲
        سلام جناب آروین ارجمند خندانک
        نبض قلمتان سبز
        تنور دلتان گرم
        به امید روزهای خوب
        بهزاد سرافراز
        پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۵:۰۰
        درود آقای آروین گرامی

        شاد و پیروز باشید.
        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)
        پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱ ۱۵:۵۱
        درود بر شما
        قلمتان سبز و دلتان بهاری باد
        خندانک خندانک خندانک
        زلیخا رامیار،امید سحر
        جمعه ۲۷ آبان ۱۴۰۱ ۱۰:۳۲
        سلام ودرود بر شما شاعر بزرگوار
        پاینده باشید وسرافراز
        خندانک
        مسعود آزادبخت
        شنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۱ ۰۴:۴۰
        سلام و احترام جناب آروین عزیز
        اثری زیبا و طویل بود
        سبز باشید و ماندگار
        خندانک خندانک خندانک
        محمد حسنی
        يکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ ۲۲:۱۹
        درود
        بسیار زیبا و احساس بر انگیز بود
        به امید دوباره در اوج وطن مان
        و روز های بهتر
        قلمتان مانا
        در پناه خدا خندانک
        شبنم حکیم هاشمی
        دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ۱۸:۱۰
        خندانک 👌
        محمد فاضلی نژاد
        سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۱۴
        سلام و درود به جناب آروین
        زیبا قلم زدید خندانک
        معصومه خدابنده
        چهارشنبه ۲ آذر ۱۴۰۱ ۱۶:۵۷
        سلام وارادت جناب آروین گرامی
        درود بر شما
        🌸🌹
        امید کیانی (امید)
        شنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۱ ۱۴:۳۷
        درودها

        آفرین‌ها به این قلم و تعهدش

        افکار بلندتان سبز 

        دلتون بی غم و ساحل وجودتون آرام  خندانک
        چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ ۰۷:۱۰
        سلام و عرض ادب
        درود بر شما موفق باشید و تندرست
        🌼🌼🌼
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1