این شب تاریک کم دارد تو را ای ماه من
کاش بودی در مسیر زندگی همراه من
می نشینم تا قیامت روبه روی آسمان
تا بگیرد دامن چرخ فلک را آه من
می تراشد تیشه ی شوقت غم این سینه را
با تو شیرین می شود این مهلت کوتاه من
باغبانت می شوم ای عشق من تا هیچ وقت
در نیوفتد با بهارت بختک بدخواه من
رفتی و در سینه ام صد درد پنهان رخنه کرد
در نبودت اشک شد همسایه ی هرماه من
شد زمستان، بی تو گلهای یخ اینجا پا گرفت
کاش بودی آب می شد غصه ی جان کاه من
سارارحیمی(س. سکوت)
۸آبان ۴۰۱