سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ***چالش ***

        شعری از

        سیدیحیی حسینی

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۱ ۱۵:۵۸ شماره ثبت ۱۱۴۰۸۱
          بازدید : ۱۶۹   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیدیحیی حسینی

        ***چالش***
         
         
         
         به بال چیده نتوان، اوج پرواز.

        چواسماعیل دست وپا بسته.
        خنجر،
        که بوسیده گلو. 

        نوش دارو
        پسِ مرگ نابهنگام وسَتروَن،

        راه
        به بن بست خورده ازیک طرفه...
        ـــــــــــ
         
         
        باامتنان سیدیحیی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۰۷:۴۱
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        زیباقلم زدید خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        سیدیحیی حسینی
        سیدیحیی حسینی
        شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۲۸
        درودهاوسلام گرم

        استادادیب شاعره محترمه
        بانوی مهربان عجم
        هرباربانگاه وحضوروزین تان
        محظوظم وخرسند




        پاییزخود درکوله اش غم داشت
        غمگینترش کردیم آدمها
        شستیم با خون روی زردش
        رنگین ترش کردیم آدمها!

        بربوم شورانگیزپاییزاست
        زیبا ترین نقاشی دنیا
        اما چه آسان خط خطی‌ کردیم
        این نقش شعرانگیز زیبا را

        ازبینمان رسم محبت را
        بادغرورآهسته باخودبرد
        رحم ومرام ومعرفت ازدم
        درقلبهای سنگی ما مرد

        پاییزاز طوفان دلش پر بود
        دلگیرترشدازشب نیرنگ
        درآسمان پروانه می رقصید
        بربال هایش مانده رد سنگ

        پاییز عاشق راپریشان کرد
        گیسوی خون آلوده ی این شهر
        سرمی کشد هرلحظه دردی را
        مام وطن مانند جام زهر

        پاییزخود یک درد سنگین داشت
        سنگین ترش کرده است این جان ریز
        مانند این شاعرپرازدرداست
        این شاعر ازبغض ها لبریز

        دستی نمی بندد چرا دیگر
        این زخم های باز چرکین را
        دستی نمی بندد چرا باعشق
        این پنجه های خونی کین را

        پاییزازیادش نخواهدبرد
        ضرب تبر بر جان گلها را
        تاریخ ازیادش نخواهدبرد
        مانندگل پژمردن ما را

        روی زمین مانند برگی خشک
        گلهایمان ازشاخه افتادند
        آرامش ازدنیایمان کوچید
        اینجا همه بازیچه ی بادند

        ای خالق آب ودرخت وبرگ
        نقاش این دنیای رنگارنگ
        دلهایمان را غرق شادی کن
        دلتنگ لبخندیم مادلتنگ

        ✍ جمیله عجم ( ب.و)
        پاییزغمگین ۱۴۰۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۴:۴۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و پر معنی است
        موفق باشید خندانک
        سیدیحیی حسینی
        سیدیحیی حسینی
        شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۳۴
        بادرودوسلام گرم بهجت افزا

        استادوادیب شاعرفرزانه

        عباسعلی استکی بزرگمردکه هربار
        ازحضور گرمتان محظوظم وخرسند
        نازنین وبزرگوارتاج سرم






        دلم رفته و پای رفتن ندارم
        زمین سرد و تاب نشستن ندارم
        تو ای حضرت عشق پیمانه پرکن
        که پیمانه جز دل شکستن ندارم
        کسی فکر جا مانده از اربعین نیست
        توان بریدن،گسستن ندارم
        هوایی شدم بال پرواز بگشا
        امیدی از این غصه جَستن ندارم
        پ.ن: لطفا امیدی را مشدد نخوانید

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهتاب ایزدسرشت (مه)
        دوشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۱ ۱۹:۵۴
        خندانک
        سیدیحیی حسینی
        سیدیحیی حسینی
        يکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ ۱۸:۱۱
        سیدیحیی حسینی
        سیدیحیی حسینی
        شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۴۶
        بادرودوسلام بهجت افزا


        شاعره محترمه ومکرمه بانوایزدسرشت

        باحضورفرتان دراین حقیرانه ام
        خرسندم ومحظوظ

        مانامانیدوپایا
        بسرایید
        ___________

        به الهه ی شعر سوگند
        ساعت صفر عاشقی نزدیکیست
        وتو ماه ترین شعرمن درمهتابی ترین شبی
        نزدیکترین به خورشید عالمتاب
        بی تاب.....

        شاعره بانوی ایزدسرشت

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک


        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱ ۱۰:۴۴
        درود بر شمااا
        ⚘⚘⚘
        زیبا بود
        سیدیحیی حسینی
        سیدیحیی حسینی
        شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۲:۵۴

        باسلام گرم ودرودها

        بانومهربان حسین زاده
        استادوادیب شاعره محترمه
        خرسندم ازحضوراکرمتان

        رفت پاییز
        برایم غزلی تازه بگو
        از بهار و سفرِ سبزِ دلم‌تا خورشید
        از قناری و درخت سبزش
        تو بیایی و دوباره دلِ من گرم شود
        برود تاریکی
        و تو باشی و منُ و سرسبزی
        یک بغل شاخه گل یاس و نسیم سحری
        چه قشنگ است که پاییز
        پر از عشق شود
        و نماند صفتِ زردی و بی مهری اش
        وبمانیم در اغوش بهار
        چه زمستان و چه پاییز بیا
        من و تو با غزل عشق فقط گرم شویم
        و قشنگ است اگر باشی تو
        برگ زردُ و نم باران و خیابان شلوغ
        و چه زیباست جهانم با عشق
        تو بمان تا که‌ بگویم به همه
        برود یا که بماند پاییز
        عشق باشد بهاراست هر روز

        پ ن: اولین شعر نیمایی بنده که در پاییز سال

        خندانک خندانک خندانک ۰ خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱ ۱۸:۴۹
        درود بر شما جناب حسینی گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        سیدیحیی حسینی
        سیدیحیی حسینی
        شنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۱ ۲۳:۰۳
        سلام گرم



        استادوشاعرفرزانه
        جناب علی مزینانی عسکری
        مفتخراز
        حضورفرتان برحقیرانه ام
        ونگاه پرمهرتان را ارج مینهم



        ای جان جهان سرو بلند قامت زهرا... آغاز امامتت مبارک
        ای شاه زمان، نورامید و جان طاها...آغاز امامتت مبارک

        ما منتظران منتظر لطف توهستیم... گریار تو هستیم
        ایمان به تو داریم پسر ام ابیها... آغاز اماتت مبارک

        ای آنکه خدا خوانده تو را یوسف زهرا...در قامت مولا
        بوستان ولایت شده با نام تو پیدا... آغاز امامتت مبارک

        دنیا شده بی نور تو انگار جهنم... ای عشق مکرم
        این دل شده با نام کریم تو مهیا...آغاز اماتت مبارک

        سیمای تو آرامش دلهای غمین است...والله که چنین است
        پس کی شود آن طلعت زیبای تو پیدا...آغاز اماتت مبارک

        در وصف وصال تو شب و روزاسیرم... حتی که بمیرم
        ای همنفس و همدم و هم همره گلها...آغاز امامتت مبارک

        طوفان زده در دشت بلاییم همه ادوار...غم دار و گرفتار
        منجیِ دو عالم تویی ای سرور و مولا...آغاز امامتت مبارک

        دنیا شده یک پارچه دگر جنگ جهانی... پیدا و نهانی
        این کلبه ی احزان بنما شاد و مصفا...آغاز اماتت مبارک
        تو وارث بر حق علی و ذوالفقاری...آن نور هدایی
        ای منتقم خون حسین کعبه ی دلها...آغاز اماتت مبارک

        چشم حرم آل عبا مانده به راه است...درحسرت ماه است
        تا داد یتیمان تو بگیری ز اعدا... آغاز اماتت مبارک

        مولای کریمانی دراین عالم امکان...ای حضرت جانان
        بنگر به مزینانی و هر عاشق شیدا...آغاز اماتت مبارک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5