سه شنبه ۱۴ اسفند
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
نعره اره
سزاست آیا
درجنگلی پرزدرخت
به هم پیوسته وسرسخت
نمایان شودجاده ای صاف وتخت
ازپس کوهستان تامیان جنگل سرسبزوپرشورومست
رسدبادخزان ووزدبرقامت جنگل سبز
بعدآن آیدبه گوش
نعره ی اره
ازتراش ونوک صخره
تادرون وقعردره
تابلرزانددل وجان درخت
چونان گرگی که
بگیردبه چنگ ودندان گردن بره
آری چنین است
درهجوم تیغ وتبر
می خوردبرقامت افراشته درخت
هم به شاخ وبرگ ومیان کمر
زردی برگ
ولرزش تن وشاخ درخت
درخزان عمری چنین بی ثمر
نمی ارزددنیایی ازسیم وزر
به شکستن جنگل
به بی خانمانی وسوختن درخت
زین جورکن حذر
مشکن شاخ وبرگ
توچنین بارمبر
درآن راه پرخطر
مکش ارابه ی مرگ
به باری ازتابوت
پریاقوت
کن حذر
ازین سفر
مردمان بکن خبر
بهاالدین داودپور. بامداد
|
|
نقدها و نظرات
|
درودبرشماسپاس ازحضورارزشمندتان درپناه حق باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود
دوستدار محیط زیست