شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر سید امین موسوی نژاد (شیفته)
آخرین اشعار ناب سید امین موسوی نژاد (شیفته)
|
زمستان است
و سرما سخت در جان است
و سرها در گریبان است...
نفس ها حبس در سینه!
کلام ها یخ !
کام ها خشک
چون دریاچه های تازه خشکیده!
آری! زبان زخم است و این شوری چه دردناک است...
زمستان است
و سرما سخت در جان است
و سر ها در گریبان است...
دو کوه لوزه بر حنجر ببسته راه
هوا بغض گشته در معبر
و طوفانی به پا کرده
قطره های برفی اشک زمستانی
زمستان است
و سرما سخت در جان است
و سرها در گریبان است...
صدای خُر خُر خواب نفهمیدن
بکرده گوش ها را کر
و دود آتش خام حماقت ها
چشم ها را تنگ
زمستان است
و سرما سخت در جان است
و سرها در گریبان است...
هوس هوش از سر هر عاقلی برده
به قعر چاه نادانی فرو کرده
و دست ها را به خود بسته
دو جیب گرم بی احساس بد کاره
و پاها در غل کفشِ به راه مانده
دو زانو را بغل کرده
جگر حل گشته در تلخْ زهله ی وحشت
و کوچک رودهی گشنه بزرگتر را به خوردن قصد کرده
زمستان است
و سرما سخت در جان است
و سرها در گریبان است...
نه خورشیدی
نه گرمایی
نه حتی شعلهی شمعی!
به آغوشش فرو برده
ننه سرما
امیدِ بی جا را!
و چرخ خودروی نوروز به گل مانده !
زمستان است
و سرما سخت در جان است
و سرها در گریبان است...
شود آیا فرو آید به دل گرمای خورشیدی؟!
کند گرم این هوای داستان زمستان را؟!
و سرها از کمندِ این گریبان ها رهاگردند؟!
و چشم ها باز
و گوش ها بازتر؟!
جگر از بند هر زهله رها گردد ؟!
و دست ها ز دستبندها
و پا ها زبند کفش ها ؟!
ننه سرما ز امیدِ به خواب رفته
دست بردارد؟!
که امید، چرخ نوروز را ز گل آزاد گرداند؟!
شود آیا؟!
هزار افسوس!
زمستان است و سرها در گریبان است...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی عزیز مثل همیشه لطف دارید 🙏🌺♥️ | |
|
سلام جناب خوشرو سپاس از مهربانیتان و سپاس از توجهتان به دلنوشته ی پر از ایرادم مانا باشید و مهرتان جاودان🌹 | |
|
سلام و عرض ادب نگاهتان زیباست ممنون از شما بانوی شاعر | |
|
درود جناب علامیان سپاس از توجهتان 🌺❤️ | |
|
سپاس بانوی شاعر شاد باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود