يکشنبه ۴ آذر
صبح که می شود شعری از محمد حسنی
از دفتر حیا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۱۲ شماره ثبت ۱۱۲۸۲۷
بازدید : ۲۴۶ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
صبح می شود
شب را بر می داری
موهایت را
شانه بزنی
شب اما
ماه، صورت ات..
و ستاره ها
نیمه ی برهنه ی بازو و دست هایت
بگو، سیاهی
روسری ات است
به درازا رفته
یا
بی نهایت
موهایت
بلند شده ..
محمدحسنی
|
نقدها و نظرات
|
درود شاهزاده عزیز سپاس از شما و مهر نظرتان در پناه خدا | |
|
سپاس جناب عزیزیان عزیز اول تشکر کنم که شما این چنین نوشته را زیبا می نگرید و از حضورتان سایه تان مستدام در پناه خدا | |
|
درود جناب سلیمی سپاس از لطف شما در پناه خدا | |
|
درود جناب احسانی فر سپاس از شما میگویند هر چه به ذهن آید قابل حصول است این را از این باب گفتم که فکر نشود نتزاعی ست | |
|
درود بر سرکار بانو بهرامی گرامی سپاس از شما مهرتان افزون سایه تان مستدام در پناه خدا | |
|
درود جناب فتحی عزیز سپاس از شما عالی نگرید سپاس از مهرتان در پناه خدا | |
|
سپاس از حضورتان جناب ایوری زیبا نگرید سپاس از شما بر قرار باشید در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.