به سینه روضه ی غم دارم امشب
دلی در سوز و ماتم دارم امشب
کجایی تکیه گاهم، وقتِ اندوه
تو می دانی تو را کم دارم امشب
*****
دلم تنگ و دو صد غم داره خواهر
به یکجا دردِ عالم داره خواهر
نشسته گوشه ای در کُنجِ سینه
تو را در هر نفس، کم داره خواهر
*****
انیس و مونسِ جان از بَرَم رفت
همایون سایه ای بود از سَرَم رفت
رفیقِ روزگار تنگ و تارم
عزیز و مهربانم، خواهرم رفت
*****
بِشُد سالی که رُخسارت ندیدم
گل از گلزارِ لبخندت نچیدم
از آن روزی که رفتی خواهرم من
بسی محنت به تنهایی کشیدم
*****
چه سختِ با غَمَت تنها نشستن
به یادت گوشه ای، بُغضی شکستن
تو را با خاطراتت زنده دیدن
صدایِ خوش طنینت را شنیدن
به خنده بینَمَت یک بارِ دیگر
شَوَم مست از رُخَت، زیبای اختر
به رقص آیی و من شعری بخوانم
به وَجد آید ز نو، روح و روانم
ولی دردا که بس خواب و خیال است
مرا دیدارِ تو، فرضی محال است
تو خواب و من به بیداری نشستم
فراقت را به غم خواری نشستم
من از خویشم دِگر دل کَنده هستم
دگر هیچم، به ظاهر زنده هستم
سرایم شعر و با یادت بسوزم
به راه رفته ات دیده بِدوزم
بخوانم نامِ زیبایت شب و روز
گَهی با خنده گَه، با ناله و سوز
*****
نباشم لحظه ای غافل ز یادت
مگر بینم نشان از روی ماهت
چنان دلتنگِ آغوشت شدم که
کُنم بر خاکِ گورستان حسادت
امیر الهی(مسکین)
زیبا و اندوهگین بود 🌺🌺👏👏