سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دو قرن سکوت

        شعری از

        علیرضا شفیعی

        از دفتر غزلیات نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۵۳ شماره ثبت ۱۱۱۴۴۹
          بازدید : ۱۹۲۳   |    نظرات : ۱۷۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        از عجایب در همه دوران ، بَسی دَر حِیرتم
        ازهمان ماهو که شد سلمان، بَسی دَرحِیرتم
         
        آن که  آزادی به  نرخ  بردگی  بفروخته
        از حَراجِ  عِزتِ انسان ، بَسی دَر حِیرتم
         
        از  مُغان تا  موبدان  تا  حاکمانِ  ناخلف
        هَم زِعاصی مردمِ ایران ، بَسی دَر حِیرتم
         
        از همان دیوان که آتش را به دیوان برده اند
        از تهاجم گَر، بِه مال و جان ، بَسی دَرحِیرتم
         
        تا دو قرن ایرانیان گَشته موالی،  برده وار
        پس ز آن آحادِ  سرگردان ، بَسی دَر حِیرتم
         
        چون وقایع را نگارش، با غَرَض همراه شد
        از  نگارش  تا  نگارنده ، بسی در حیرتم
         
        چون مریدانِ عرب یا غرب، هردو غافلند
        از سقوطِ  فِکرتِ آنان ، بَسی دَر حِیرتم
         
        گَر بِبینَد چشم بینا فاصله یک نقطه است
        پس ازین ضعفِ بصیرت هم بسی در حیرتم
         
         
        علیرضا شفیعی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۵ شاعر این شعر را خوانده اند

        علیرضا شفیعی

        ،

        علی شاهی تخلص(محزون)

        ،

        حوریا.د (شاهزاده خانوم)

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        سید هادی محمدی

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        محمد فاضلی نژاد

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        محمدحسن پورصالحی

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        م فریاد(محمدرضا زارع)

        ،

        سعید صادقی (بیدل)

        ،

        فلاح رمضانی(عاشق)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        امید کیانی (امید)

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        نیره صدری

        ،

        فردین صمدی

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        امیررضا شریف زاده

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        محمد علی رضاپور

        ،

        حسین رضایی(آشنا)

        ،

        شکوفه عابدی نژاد

        ،

        هدایت کارگر

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        رحمان لونی

        ،

        عبدالامیر الهی(مسکین)

        ،

        احسان کریمیان علی آبادی

        ،

        اعظم اکبری( افسانه)

        ،

        محمد علی نیک روش

        ،

        جویا مجیدی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        ریحانه حجازی(ریحان)

        ،

        فاطمه شایگان(هیراب)

        ،

        سارا خوش روش

        ،

        نسرین حسینی

        ،

        جلیل میاحی

        ،

        شیما جریده (شین بانو)

        ،

        عظیمه ایرانپور

        ،

        شعله(مریم.هزارجریبی)

        ،

        شبنم حکیم هاشمی

        ،

        سیاوش آزاد

        ،

        سعید بیانلو (پرواز آرزوها)

        ،

        ناهید افسری نژاد (رها)

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        ابراهیم آروین

        ،

        عسل ناظمی

        ،

        محمد گلی ایوری

        ،

        آذر مهتدی

        ،

        فرهاد احمدیان

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        سلما توکلی تخلص ارغوان

        ،

        زهره باقری

        نقدها و نظرات
        مهرداد عزیزیان
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۱۹
        درود
        بهره بردم از اندیشه شما 🌺🌺🌺
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
        درود برشما استاد عزیزیان گرامی
        از لطفتون سپاسگزارم خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        سید هادی محمدی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۲۹
        درود بر شما استاد شفیعی

        بسیار زیبا و عالی

        قلمتان نویسا

        بمانید به مهر و بسرایید

        ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۰۳
        درود بر شما جناب استاد محمدی گرانقدر
        از حضور و نظر ارزشمندتان سپاسگزارم
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۳۰
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۵۵
        درود بر استاد استکی گرامی
        سپاس از همراهی پر مهرتان
        برقرار باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۱۳
        سلام و عرض ادب

        روح استاد دکتر زرین کوب دررحمت الهی شاد خندانک خندانک خندانک

        بسیار زیباست و حاصل مطالعه کتاب ایشان.

        منتهی نام اصلی سلمان فارسی که پدرش برایش انتخاب کردند ( ماهو ) بود و سپس ( روزبه) شد و سپس پیامبر (ص) پس از آزاد کردن سلمان از دست قبیله ای ایشان را سلمان خطاب نمودند .

        اگر شما در مصراع فوق بجای روزبه ، ( ماهو ) بنویسید هم به اصل روایت اشاره و ایما نموده اید و هم بجهت ساختاری و صحّتِ وزن عروضی دراین بیت دقیق تر خواهد بود و دیگر ابیات نیز ازین جهت به بازبینی تان منتظرند.


        سلامت باشید و سرافراز خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۳۶
        درود بر استاد گرانقدر سرکار خانم حسین زاده گرامی
        از حضور پرمهر و نظر ارزشمندتان بینهایت سپاسگزارم.
        و تشکر ویژه از توضیحات سرکار عالی
        پاینده باشید و سربلند خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۱۴
        درود بانو حسین زاده
        تا جایی که می دانم سلمان فارسی نه اسیر بوده نه ازاد شده
        سلمان از ایران گریخت رفت و در راه به کاروانی رسید و انها از دین و مذهبی جدید بنام اسلام گفتند و ایشون با تنوان تحقیق و شناخت رفت انجا و بعد از دیدن پیامبر و ساده زیستی که در اوایل داشتند با اختیار خود مسلمان و یاور پیامبر شدند
        اکر اشتباه نکنم در همه صورت این اقا به ایران و وطنش بیشترین خیانت را کرده بود
        و همیشه مشوقی بوده برای حمله اعراب به ایران
        باسپاس
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۶
        درودتان

        بسیار زیباست و پرمحتوا

        پیرامون رعایت وزن در ابیات،
        بانو کوهواره بزرگوار به نکاتی اشاره نمودند.

        برقرار باشید خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۴
        درود بر شما استاد ارجمند سرکار خانم حکیمی گرامی
        از حضور پر مهر و نظر ارزشمندتان بسیار سپاسگزارم
        سلامت باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۲۲
        درود
        شعری ازعمق احساس
        جالب بود استاد .
        خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۳۶
        درود بر شما جناب استاد خوشرو گرامی
        از حضور ارزشمند و نظر پرمهرتان سپاسگزارم
        تندرست باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۲۷
        درودها بر شما
        زیبا بود و مزین به نقد آقای سلیمانی خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۳۹
        درود بر جناب حکیم گرامی
        سپاس از همراهی و نظر ارزشمندتان
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۳۶
        خندانک
        درودبرشماجناب شفیعی خندانک
        بسیاعالی واندیشمندانه بود خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۴۷
        درود بر شما سرکار خانم عجم گرامی
        از حضور و نظر ارزشمندتان بینهایت سپاسگزارم
        سلامت باشید و برقرار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۳۳
        درود بر شما جناب شفیعی بزرگوار خندانک خندانک
        بنا به علاقه ای که به مطالعه تاریخ دارم و همچنین ادای دین به استاد بزرگوار مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب که از کتب ایشون و قلم توانمند ایشون بارها استفاده کردم نکاتی چند رو بعنوان نقدی کوتاه عرض میکنم.
        اول از همه اینکه دکتر زرینکوب در چاپ دوم کتاب دو قرن سکوت به اشتباهات خودشون که از روی تعصب و حرارت احساسات ناسیونالیستی باستانگرا بوده قهرمانانه اعتراف میکنن و در چاپ جدید بسیاری از روایت های اشتباه رو اصلاح میکنن.
        کتاب کارنامه اسلام دکتر زرینکوب دفاع تمام قد ایشون از تمدن اسلامی هست که پیشنهاد میکنم حتما این کتاب رو مورد مطالعه قرار بدین تا به اشتباهات دکتر زرینکوب که مورد تصحیح خودشون قرار گرفته استناد نکنید.

        نقدهای وارد بر «دو قرن سکوت» باعث شد تا زرین‌کوب تجدید چاپ آن را به تعویق بيندازد و با دیدن منابع و مآخذ بیشتر، اشکالات کتاب را برطرف کند. این روند پنج سال طول کشید و در نهایت در سال 1336 چاپ دوم کتاب با ویرایش جديد از سوی انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

        زنده‌یاد زرین‌کوب برای چاپ دوم کتاب مقدمه‌اي تازه‌ نوشت و در آن نکاتي عبرت‌آموز را برای عموم مورخان و محققان یادآور شد و وظیفه روشنفکری و حقیقت‌جویی و حقیقت‌طلبی را ادا کرد.

        «مقدمه چاپ دوم» به قلم استاد زرینکوب

        «چنان دیدم که هیچکس کتابی نمی‌نویسد
        الا که چون روز دیگر در آن بنگرد گوید:
        اگر فلان سخن چنان بودی بهتر گشتی
        و اگر فلان کلمه بر آن افزوده شدی نیک‌تر آمدی.
        نقل از عماد کاتب.»

        «در تجديد نظری كه در اين كتاب، برای چاپ تازه‌ای كردم، روا ندیدم که همان کتاب نخستین را، بی‌هیچ کاستی و فزونی چاپ کنم. کیست که بعد از چندسال کتابی را که نوشته است بنگرد و در آن جای اضافه و نقصان نبیند؟ تنها، نه همین امثال عماد کاتب به این وسواس خاطر دچار بوده‌اند، که بسیاری از مردم درباره کارهایی که کرده‌اند همین شیوه را دارند. اما محرک من، اگر فقط وسواس خاطری بود، شاید به همین اکتفا می‌کردم که بعضی لغت‌ها
        در جايی كه سخن از حقيقت جويی است چه ضرورت دارد كه من بيهوده از آنچه سابق به خطا پنداشته‌ام دفاع كنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟
        را جابه‌جا کنم و بعضی عبارت‌ها را پیش و پس برم. در تجدید نظری که در کتابی می‌کنند بسیار کسان بیش از این کاری نمی‌کنند، اما من ترتيب و شيوه كتاب اول را بر هم زدم و كاری ديگر پيش گرفتم. از آنچه سخن‌شناسان و خرده‌گيران، در باب چاپ سابق گفته بودند، هر چه را وارد ديدم به منت پذيرفتم و در آن نظر كردم. در جايی كه سخن از حقيقت‌جويی است چه ضرورت دارد كه من بيهوده از آنچه سابق به خطا پنداشته‌ام دفاع كنم و عبث لجاج و عناد ناروا ورزم؟ از اين رو، در اين فرصتی كه برای تجديد نظر پيش آمد، قلم برداشتم و در كتاب خويش بر هر چه مشكوک و تاريک و نادرست بود، خط بطلان كشيدم. بسياری از اين موارد مشكوک و تاريک جاهایی بود كه من در آن روزگار گذشته، نمی‌دانم از خامی يا تعصب، نتوانسته‌ بودم به عيب و گناه و شكست ايران به درست اعتراف كنم. در آن روزگاران، چنان روح من از شور و حماسه لبريز بود كه هر چه پاک و حق و مينوی بود از آن ايران می‌دانستم و هر چه را از آن ايران ــ ايران باستانی را می‌گويم ــ نبود زشت و پست و نادرست می‌شمردم. در سالهايی كه پس از نشر آن كتاب بر من گذشت و در آن مدت، دمی از كار و انديشه در باب همين دوره از تاريخ ايران، غافل نبودم در اين رای ناروای من، چنانكه شايسته است، خللی افتاد. خطای اين گمان را كه صاحبنظران از آن غافل نبودند، دريافتم و در اين فرصتی كه برای تجديد نظر در كتاب سابق به دست آمد لازم ديدم كه آن گمان خطای تعصب‌آميز را جبران كنم. آخر عهد و پيمانی كه من با خواننده اين كتاب دارم آن نيست كه دانسته يا ندانسته، تاريخ گذشته را به زرق و دروغ و غرور و فريب بيالايم. عهد و پيمان من آن است كه حقيقت را بجويم و آن را از هر چه دروغ و غرور و فريب است جدا كنم. در اين صورت ممكن نبود كه بر آنچه در كتاب خويش نادرست و مشكوک می‌ديدم از خامی و ستيزه‌رويی خويش، خط بطلان نكشم و خواننده‌ای را كه شايد بر سخن من بيش از حد ضرورت اعتماد می‌ورزد با خويشتن به گمراهی بكشانم.

        اما نکته دوم اینکه ساختار شعر شما از لحاظ وزنی دچار اشکال فراوان هست و اگر شعری بناست تا تأثیر گذار باشه باید علاوه بر زیبایی به قواعد ادبی شعری هم پایبند باشه.
        جسارت منرو ببخشید و صرفا برای درخواست نقدی که ارائه کرده بودین نکاتی کوتاه رو عنوان کردم.
        در پناه خداوند مهربانی ها شاد و سربلند باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۴۱
        درودتان خندانک
        سپاس از نقدتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۵۶
        درود بیکران بر جناب آقای رمضانی گرانقدر
        و سپاس فراوان از گشودن این صفحه نقد و یادآوری حقیقت جویی و شجاعت بی نظیر زنده یاد دکتر زرین کوب که هر چه را به نظرش نادرست آمده اصلاح کرده است چون هیچ مورخی نتوانسته بطور صددرصد خواسته یا ناخواسته برداشتها و تمایلات ذهنی خود در روایت تاریخ بی اثر کند
        مورخی که تاریخ گذشته و نه حوادث معاصر را به رشته تحریر درمی آورد قاعدتا از مقایسه و جمع بندی و تحلیل منابع مختلف قدیمی استفاده می کند و چون معمولا تاریخ به دست فاتحین یا حداقل با نظر آنها نوشته شده هیچ تاریخی صددرصد قابل اتکا نمی تواند باشد.
        ما اگر به برخی از دوره های هشت ساله رئیس جمهور های خودمان نگاه کنیم می بینیم در دوره خودشان قهرمان مردمی و بلافاصله در دوره بعدی چیز دیگری قلمداد شده اند.
        به همین خاطر شعر بنده بسیار بسیار کلی ارائه شده و تنها استفاده از کتاب بی نظیر دو قرن سکوت صرفا واژه دو قرن بوده ،
        لذا اصلاحات کتاب مذکور در این روایت بسیار بسیارکلی نمی تواند موثر باشد.
        در خصوص وزن شعر چون بنده در اوزان شعری نو آموز و مشتاق یادگیری هستم در صورتیکه زحمت نباشه تقاضا دا رم‌ بیت بیت اشکالات وزنی را بفرمایید که هم برای من و هم برای دیگر علاقه مندان مورد استفاده قرار گیرد.
        ضمن قدردانی مجدد از این نقد اگر قبول زحمات بفرمایید پیشاپیش از جنابعالی سپاسگزاری می نمایم.
        برقرار باشد خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۵۹
        درودهای فراوان خدمت شما استاد عزیز و مهربان خندانک خندانک
        سپاسگزارم از روحیه نقدپذیر شما و سعه صدرتون خندانک خندانک
        ببخشید که کمی دیر به این محفل ادبی سر زدم و آقای سلیمانی مقدم به زیبایی زحمت وزن شعر و تقطیع رو کشیدن.بسیار سپاسگزارم از وقتی که این عزیز گذاشتن خندانک خندانک
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۰۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۵:۵۵
        با سلام و عرض ادب خدمت دوست ادیبم
        سرودهء دغدغه مندتان زیباست و تامل برانگیز
        چون اجازه فرموده‌اید، (صرفاً) در مورد وزن آن نکاتی را عرض می‌کنم؛
        🙏🌷🙏
        بر اساس مصراع اول، وزن شعر (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) است که در مصاریع ۱ و ۲ رعایت شده است

        ۱- از عجایب، در همه دوران، تعجب کرده‌ام
        ۲- از همان ماهو که شد سلمان، تعجب کرده‌ام
        🌻🌷🌻
        مصراع ۴ ، خارج از وزن است، ضمن این که اضافه‌هجا دارد، قابل خوانش با اوزان متداول نیست ( این اشکال در قسمت دوم مصراع نمود پیدا کرده است.

        ۳- از مُغان تا موبدان تا حاکمانِ ناخلف
        ۴- از همان‌هایی که دادند خاک ایران، تعجب کرده‌ام

        ملاحظه بفرمایید:
        👇👇
        فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلاتن / فاعلن
        اَز هَ ما ها / یی که دا دن(د) / خا کِ ای را / (تعجب) کر دِ ام /

        در این مصراع حرف "د" در آخر فعل "دادند" و کلمهء "تعجب" اضافه هجاهایی هستند که آن را از وزن خارج کرده‌اند.
        🌻🌷🌻
        وزن بیت ۳ درست است، اما دو نکته به ذهن بنده می‌رسد:

        ۱- در مصراع ۵ "آن" اشاره به یک نفر و در مصراع ۶ "همه آنان" اشاره به بیش از یک نفر دارد و به نظر بنده اگر همخوانی بین این دو بود، بهتر می‌شد.

        ۲- آوردن کلمهء "من" در مصراع ۶ ، مصداق "حشو" است، چرا که مصراع اول (و فعل به کار رفته در ردیف) نشان می‌دهد که "اول شخص مفردی" دارد داستانی را بیان می‌کند.

        ۵- "آن" که آزادی به نرخ بردگی بفروخته
        ۶- "من" به واقع از "همه آنان"، تعجب کرده‌ام
        🌻🌷🌻
        وزن مصراع ۷ درست و مانند مصراع مطلع است.

        اما مصراع ۸ نیز دارای اضافه هجا و خارج از وزن است:

        از تَ عَد دی / کر دَ ن ِ آ / ها بِ مال و /جا تَ عَج جُب / کر دهِ ام
        که وزن آن شده:

        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
        فاعلاتن فاعلن

        و دارای یک "فاعلاتن" اضافی است.

        ۷- از همه آنان که آتش بر کتاب افکنده‌اند
        ۸- از تَعَدی کردن آنها به مال وجان، تعجب کرده‌ام
        🌻🌷🌻
        در مصراعِ ۹ حرف "د" در آخرِ کلمهء "بودند" اضافه‌هجاست و وزن را مخدوش کرده است.

        - تا دُ قَر نی / را نِ یا بو / دَن(د) مَ وا‌ لی، بَر دِ وار
        ۹- تا دو قرن ایرانیان بودند موالی، برده‌وار
        ۱۰- من از آن آحادِ سرگردان، تعجب کرده‌ام
        🌻🌷🌻
        در مصراع ۱۱ نیز (حرف "خ" در کلمهء "تاریخ") و (حرف "د" از کلمهء "نوشتند" اضافه‌هجا و مخلّ وزن است.
        چُن کِ تا ری(خ) / را نِ وِش تَن(د) / مَر دُ ما نی / با غَ رَض

        ۱۱- چون که تاریخ را نوشتند مردمانی با غَرَض
        ۱۲- من از این تاریخِ بی‌وجدان ، تعجب کرده‌ام

        و در مصراع ۱۲ نیز ضمیر "من" اضافه است چون بدون آن نیز مشخص است که چه کسی تعجب می‌کند.
        🌻🌷🌻🌷🌻🌷🌻
        با ارادت و مهر
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۱۷
        درود خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۲۶
        درود بیکران بر جناب سلیمانی مقدم ارجمند
        ضمن اعلام خوشوقتی از آشنایی با شما شاعر و ادیب گرانقدر، از اینکه وقت گذاشتید و تک تک مصرع ها ی شعر را بصورت کامل و ادیبانه نقد و بررسی فرمودید صمیمانه سپاسگزاری می کنم.
        نقد جنابعالی را با دقت مطالعه و از نکات آن بهره مند شدم و در اولین فرصت بدست آمده در ویرایش شعر اقدام خواهم کرد.
        در پایان مجددا از زحمت متقبل شده قدردانی می کنم.
        سلامت باشید و سرفراز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۰۷
        درود و عرض ادب خدمت استاد عالیقدر
        جناب سلیمانی مقدم گرامی
        افتخاری بود برای بنده که در کلاس درس شما نشستم و نقدتان را نوش جان کردم
        بسیار امید دارم که بیشتر در سایت محترم شاهد حضور و مهرورزیتان باشم
        پایدار و برقرار باشید 🙏🙏
        ارسال پاسخ
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۳۱
        درود خدا بر شما استاد عالیقدر خندانک

        از نقد پر بارتان استفاده بردیم خندانک خندانک خندانک
        در پناه حق خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۰۳
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۴۰
        درود و عرض ادب دوست ادیب و صاحب‌دلم
        جناب شفیعی
        🌷
        لطف کردید و به مهر خواندید، عرایضم را
        🌷
        افتخار بنده هم شاگردی عزیزانی بزرگوار از جمله ادیبان حاضر در "شعرناب" است.
        🌷
        پاینده باشید و به مهر بسرایید.
        🙏🌾🌷🌾🙏
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۴۲
        سلام بر دوست ادیب و فاخر سرابم، جناب عزیزیان عزیز

        سپاس‌گزار نظر لطف و مهر سرشارتان هستم.
        بنده شاگرد کوچک دبستان ادب در شعرناب هستم و ارادتمند همهء شما خوبان
        🙏🌷🌻🌷🙏
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۴۴
        درود و عرض ادب
        پس دادن درسی بود، در محضر عزیزانی که آموزگارم هستند
        🌷🌻🌷
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۴۴
        درود بر دوست فرهیخته‌ام
        🙏🌷🙏
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۳۵
        با درودی دیگر خدمت استاد گرامی جناب سلیمانی مقدم
        شکسته نفسی و فروتنی شما قطعا از بزرگواریست
        مجددا از نقد جنابعالی تشکر فراوان دارم و مفتخرم که از این کلاس بهره مند شدم.
        سلامت باشید و برقرار خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        احسان کریمیان علی آبادی
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۲۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱
        درود برشما جناب کریمیان ارجمند
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی شاهی تخلص(محزون)
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۱۳
        سلام بر جناب شفیعی
        به به، لذت بردم از محتوا ومفهوم این شعر
        زنده باشید
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۱۸
        درود بر شما جناب محزون گرامی
        سپاس از نظر لطفتون
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        مسعود آزادبخت
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۳۰
        سلام و احترام جناب شفیعی گرانقدر
        تاریخ بی وجدان
        بسیار عالی بود
        برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۰۶
        درود بر جناب استاد آزاد بخت ارجمند
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتان
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۹
        خندانک
        محمد فاضلی نژاد
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
        درود به جناب شفیعی
        دلنواز بود قلم زیبای شما
        برقرار باشید خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۵۴
        درود بر شما جناب فاضلی نژاد گرامی
        سپاس از همراهی و نظر لطف جنابعالی
        پایدار باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۹
        خندانک
        محمدحسن پورصالحی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۰۱
        سلام استاد گرانقدر
        بسیار زیبا و عالیی بود
        بهره و لذت بردم از قلم شما
        انشاالله همیشه سلامت و برقرار باشید 🌺
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۴۸
        درود بر شما جناب پورصالحی گرامی
        سپاس از حضور و نظر پر مهرتان
        در پناه خداوند تندرست و سربلند باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۳۲
        درودهایم تقدیمتان
        زیبا بود
        روز قلم بر شما شاعر گرامی مبارک
        🌹🌹
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۳
        درود بر شما سرکار خانم خدابنده گرامی
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتان
        متقابلا روز قلم رو به شما تبریک عرض می کنم
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۳۹
        درود بر شما بزرگوار استادجناب شفیعی
        بسیار زیبا خواندم از قلمتان
        افرین بر شما
        مویدباشید وتندرست خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۶
        درود بر شما سرکار خانم رحیمی گرامی
        از حضور و نظر ارزشمندتان سپاسگزارم
        سلامت باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۰۰
        سلام بزرگوار
        شعری بسیار
        آموزنده
        درود بر شما
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۴۸
        درود بر شما سرکار خانم آهنگران گرامی
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتان
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۱۷
        درود و سپاس بانو آهنگران
        قدمتان گلباران خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۱۰
        سلام استاد شفیعی آزاداندیش خندانک
        شعری تفکربرانگیز و تاریخ محور خندانک خندانک خندانک
        درود و آفرین بر شما
        و روح زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب شاد خندانک

        ...در سخن گفتن ِ تاریخ _ این کذّاب ِ حاکم دوست_
        ناگفته هایی هست
        که گوش را کَر می کند گاهی...
        (در عرفات تنهایی_ م. فریاد)

        تندرست و شاد باشید مرد نیک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۰۰
        درود بر جناب استاد زارع گرانقدر
        از همراهی و نظر لطفتون بینهایت سپاسگزارم
        کذاب حاکم دوست
        چه تعبیر زیبا و پرمعنایی
        واقعا که هر تاریخی قابل اتکا نیست مخصوصا تاریخ مختلط با ایدئولوژی.
        به نظرم هر ایرانی بایستی سالی یک بار کتاب‌های دکتر زرین کوب را دوره کنه تا بلکه قدری ایرانی بمونه
        تندرست باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۳:۲۷
        درود و احترام خدمت استاد زارع عزیز فریااااد که واقعا فریاد لازم است بر شخصی چون افکار شما
        🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۵۸
        درود فراوان بزرگوار زیبا سرودید خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۱۰
        درود برشما جناب صادقی گرامی
        سپاس از حضور و نظر لطفتان
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۲۹
        درود بی کران

        قلمتون نویسا خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۰۶
        درود بر شما جناب کیانی
        سپاس از حضور پر مهرتان
        سلامت باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۳۲
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شماشاعرواستادگرامی
        غزل هایت
        باغ درگلستان بهار است
        در دل ماندگار است
        جمال زیبای یار است
        آرام بخش دل بی قرار است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۱۰
        درود بر استاد عزیز جناب انصاری گرامی
        سپاس از حضور پر مهرتان
        و قدردانی ویژه از بداهه زیبایتان
        سلامت باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تکتم حسین زاده
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۲۴
        درودها استاد گرامی
        بسیار زیبا سرودید
        خدا قوت
        شاد و تندرست باشید⚘⚘
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۳۳
        درود بر شما سرکار خانم حسین زاده گرانقدر
        سپاس از حضور ارزشمند و نظر پر مهرتان
        سلامت باشید و سرفراز
        خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۶ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۱۹
        درودی دوباره خدمت دوست ارجمندم
        این مشقِ #طنزیم هم به یادگار در این جریدهء عشق بماند
        🙏🌷🌻🌷🙏ا

        من هم از نابودیِ انسان تعجّب می‌کنم!
        از دروغ این آفتِ ایمان تعجّب می‌کنم!

        در میانِ آشنایان با همه بیگانه‌ام!
        چون غریبی بی سر و سامان، تعجّب می‌کنم!

        این که جای شادمانی، ازدحامِ غم شده
        در میانِ خانه‌ها مهمان، تعجّب می‌کنم!

        از جنابِ دزد، وقتی که رفیقِ قافله‌ست
        از شریکِ مالِ این و آن، تعجّب می‌کنم!

        تا که می‌بینم کسی حرفِ درشتی می‌زند
        می‌شوم همچون ژله لرزان، تعجّب می‌کنم!

        خاوری‌نامی زد و دزدید و برد و خورد و رفت
        جای او "من" می‌دهم تاوان، تعجّب می‌کنم!

        از هجومِ نادرستی‌ها و مکرِ روزگار
        بر قلوبِ مردمً ایران، تعجّب می‌کنم!

        #محمدعلی_سليماني_مقدم ۱۶-۰۴-۱۴۰۱
        #هم‌سرایی
        😊😊😊
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۰:۵۰
        درود بر شما استاد ارجمند و دوست عزیز
        سپاس ویژه بابت این سروده زیبا و هم سرایی فوق العاده
        همواره تندرست و سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۱:۰۸
        درود و احترام جناب شفیعی عزیز
        بسیار عالی
        نظر شما نسبت به کتاب دوقرن سکوت چیست؟
        من بصورت ویس در گوشی دارم و بارها و بارها گوش دادم
        و چیزی جز افسوس اندوه نمی توان دید
        من که شخصا قبول دارم
        چون تا جایی که توانستم واقع بین بودم
        و هیچ واقعیت جز ستم و وحشی گری بی حدو اندازه اعراب بعد از رسول الله در ایران به چشم نمی خورد
        سرافراز باشید 🌹🌹🌹
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۴۳
        🌹🌹🌹🌹
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۴۴
        با درود و احترام
        فروداورم سرچو کس گویداز حق
        نه چون بی تراز و زراندوزِ احمق
        «سلیمی»
        حقیقت این است که در وحشی گری و غارت وظلم وسیاهی حتی اسکندر و مغولان نیز در مقابل عرب و اسلام روسفید هستند
        کاری که عرب با ایران کرد جهان هیچ کجا همانندش را بخود ندیده است
        در پاسخی که جناب رمضانی گذاشتند و یا اشارتی از بانو کوهواره
        و تمامی نظراتی که هیچ حس و اشاره ای بر موضوع نکردند بسیار عجیب دیدم چنین بی علاقگی را به تاریخمان
        بنده نظری نوشتم از شرایط عربستان و ایران و چیزهایی که عقلم یاری کرد
        اما چون زیاد شد و یقینا عده ای بسیار متعصب و بدون قبول واقعیت را انکار می کنند
        وچون صفحه استاد شفیعی می باشد که بسیار دوستشان دارم وقابل احترام است
        نخواستم دلخور شوند
        و اما اینکه اقای رمضانی بر دوقرن ایراداتی از قلم شخص زنده نام زرین کوب اشاره فرمودند :
        بله استاد زرین کوب بعضی واقعیتها را اغراق دادند و ان نیز چهار پنج مورد بود مثلا سربزیدنها در استخر ، حضور مردی عرب در هرخانه محض اطمینان یا بریدن زبان مردم چون فارسی حرف زدند که همه درست بودند اما مورد بوده نه عام مثلا شاید شخصی مدام به فارسی نفرین و دشنام می داد که زبانش بریدند
        بگذریم ...
        ولی یک شعری که حکیم فردوسی بزرگ نام است که شخصی اگاه و سرشناس بودند و انچه بر خود شده ورفتارهای بسیار پست و ناروایی که عادی و روشن بوده را دیده اند سروده اند
        تقدیم چشمان پاک و دل عارفتان🌹🙏

        ﻋﺮﺏ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺮﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﺍﺳﺖ
        ﮐﺞ ﺍﻧﺪﯾﺶ ﻭ ﺑﺪ ﺧﻮﯼ ﻭ ﺍﻫﺮﯾﻤﻦ ﺍﺳﺖ
        ﭼﻮ ﺑﺨﺖ ﻋﺮﺏ ﺑﺮ ﻋﺠﻢ ﭼﯿﺮﻩ ﮔﺸﺖ
        ﻫﻤﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺗﯿﺮﻩ ﮔﺸﺖ
        ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﻪ ﺷﺪ ﺭﺳﻢ ﻭ ﺭﺍﻩ
        ﺗﻮ ﮔﻮﯾﯽ ﻧﺘﺎﺑﺪ ﺩﮔﺮ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺎﻩ
        ﺯ ﻣﯽ ﻧﺸﺌﻪ ﻭ ﻧﻐﻤﻪ ﺍﺯ ﭼﻨﮓ ﺭﻓﺖ
        ﺯ ﮔﻞ ﻋﻄﺮ ﻭ ﻣﻌﻨﯽ ﺯ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺭﻓﺖ
        ﺍﺩﺏ ﺧﻮﺍﺭ ﮔﺸﺖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺷﺪ ﻭﺑﺎﻝ
        ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ
        ﺟﻬﺎﻥ ﭘﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﯼ ﺍﻫﺮﯾﻤﻨﯽ
        ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻬﺮ ﻭﺭﺯﯾﺪﻩ ﻭ ﺩﻝ ﺩﺷﻤﻨﯽ
        ﮐﻨﻮﻥ ﺑﯽ ﻏﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻪ ﻣﯽ
        ﮐﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺳﻮﺩﯼ ﺍﺯ ﺁﻭﺍﯼ ﻧﯽ
        ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺰﻡ ﺍﯾﻦ ﻫﺮﺯﻩ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﺎﻡ
        ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﺮﺩﺵ ﺁﺭﯾﻢ ﺟﺎﻡ
        ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﺸﮑﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﯿﺎﻩ
        ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺏ ﺑﺎﺷﺪ ﮔﻨﺎﻩ
        ﭼﻮ ﺑﺎ ﺗﺨﺖ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﻮﺩ
        ﻫﻤﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﻮﺑﮑﺮ ﻭ ﻋﻤﺮ ﺷﻮﺩ
        ﺯ ﺷﯿﺮ ﺷﺘﺮ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﺳﻮﺳﻤﺎﺭ
        ﻋﺮﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺭ
        ﮐﻪ ﺗﺎﺝ ﮐﯿﺎﻧﯽ ﮐﻨﺪ ﺁﺭﺯﻭ
        ﺗﻔﻮ ﺑﺮﺗﻮ ﺍﯼ ﭼﺮﺥ ﮔﺮﺩﻭﻥ ﺗﻔﻮ
        ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﺷﻮﺩ
        ﮐﻨﺎﻡ ﭘﻠﻨﮕﺎﻥ ﻭ ﺷﯿﺮﺍﻥ ﺷﻮﺩ

        ***ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﻓﺮﺩﻭﺳﻲ***

        نمی توان واقعیت را انکار کرد
        اینکه چگونه ایرانی با ان شکوه و دانش وفرزانه گری و فرهنگ که زبانزد جهانیان است بعد از امدن اعراب و اسلام تا به امروز به کل خاموش گشته
        دیگر همانند که نه حتی گوشه ای از کاخ ها چون مداین یا پاسارگادو.. ،قلعه ها چون الموت یا بابک و ... تندیس ها و مجسمه ها ، کتیبه ها و نوشته ها و ...دیده نشد
        با پوزش از بزرگان و استاد شفیعی عزیز اگر تلخ لفظی بود و زیادی سخن
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        محمد علی سلیمانی مقدم
        محمد علی سلیمانی مقدم
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۰۴
        با سلام خدمت جناب روح‌الله سلیمی
        🙏
        متن زیر از سایتی برداشته شده و تقدیم می‌گردد:
        صرفا از این جهت که اعلام می‌کند، ابیاتی که به آنها اشاره کردید، از جناب فردوسی نیست و در شاهنامه‌های موجود درج نشده است.
        بنده از خیلی سالها پیش بعصی از این ابیات را شنیده‌ و در خاطر داشتم.
        اما (گذشته از این که نظر ما در مورد اعراب چه باشد) به نظر می‌رسد که ابیات مورد اشاره از جناب فردوسی نیستند
        👇👇👇👇👇👇👇
        متن شبهه یا سوال:
        آیا دو بیت زیر از سروده های فردوسی است؟
        «عرب هر چه باشد مرا دشمن است
        کج اندیش و بدخوی و اهریمن است
        چو بخت عرب بر عجم چیره گشت
        همه روز ایرانیان تیره گشت»
        ✔✔✔✔✔
        پاسخ اجمالی:

        1. ابیات عرب ستیزانه شاهنامه (طبق نظر یکی از شاهنامه پژوهان معاصر) یا ابیاتی است که فردوسی از خداینامه ساسانی نقل قول کرده یا ابیاتی است که – در دوره های بعدی – توسط کاتبان و شاهنامه خوانان به آن افزوده شده و گرنه در سراسر شاهنامه هیچ بیتی را نمی‌توان یافت که بر مبنای آن به عرب ستیزی شخص فردوسی حکم کرد.

        2. این بیت نژادپرستانه و عرب ستیزانه در شاهنامه های موجود به چشم نمی‌خورد و به نظر می رسد بیتی ساختگی باشد برای بهره برداری در فضای مجازی است.

        3. این گفته: عرب هرچه باشد … شامل پیامبر و معصومین علیهم السلام هم می شود و ما همه از علاقه فردوسی به اسلام و پیامبر آشنایی داریم:

        به گفتار پیغمبرت راه جوی‏
        دل از تیرگی ها بدین آب شوی‏

        چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی‏
        خداوند امر و خداوند نهی‏
        🙏🙏🙏🙏

        از سایت:
        👇👇👇
        مرکز پاسخگویی به شبهات فضای مجازی
        🙏
        پ.ن.
        ضمن این که بعضی از مصاریع این شعری که فرمودید، ایراد وزنی دارد و جناب فردوسی، چنین لغزش‌هایی به دور است.
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۴۴
        درود بر شما جناب سلیمی بزرگوار خندانک خندانک
        معتقدم که ورود به هر شاخه ای از دانش نیازمند تخصص و تبحر و مطالعات گسترده مبتنی بر روش علمی هست.
        ابیاتی که از فردوسی حکیم نقل کردید بنا به اظهار شاهنامه پژوهان مطرح جعلی هست و بیشتر در دوره حکومت کودتاگر پهلوی اول برای مقابله با فرهنگ اسلامی و ترویج اندیشه های شوونیستی و ناسیونالیستی افراط گرا ساخته و ترویج شد.
        در دوره ایران باستان اگر سراسر تاریخ رو شخم بزنید حتی یک اثر علمی مکتوب پیدا نمیکنید چون بنا به آموزه های دین زرتشتی و مفسران کتاب اوستا یعنی موبدان علم آموزی و کسب علم برای مردم ایران باستان ممنوع بود و بعد از حضور اسلام در ایران هست که با برداشتن این زنجیرهای دیکتاتوری ابن سیناها و خوارزمی ها و خواجه نصیرالدین ها و هزاران دانشمند بین المللی دیگه ظهور میکنن و پایه های تمدن اسلامی رو پی ریزی میکنن که آوازه اون جهانگیر میشه.
        لطفا و حتما کتاب کارنامه اسلام دکتر زرینکوب رو مورد مطالعه قرار بدین.
        در این محفل ادبی نمیشه وارد جزئیات تاریخی شد و نیازمند محفلی تخصصی در این زمینه هست.
        فقط ازتون خواهش دارم که با مطالعات گسترده از نظریات سطحی و شایعات فضای مجازی برای رسیدن به حقیقت عبور کنید.
        در پناه خداوند مهربانی ها خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۰۷
        عرض احترام جناب سلیمانی مقدم
        احتمالا قبول داشته باشید که در ظلمات عباسیان و حتی در خرافه گرایی مصلحتی صوفیان با شدت و اهتمام تمام هر نوشته و روایاتی در سو یا اندیشه ای غیر از اسلام و عرب بوده امکان ماندگاری نداشت
        و اینکه چرا شاهنامه فردوسی بزرگ نام اینگونه محبوب و مشهور مانده و گلستان سعدی نیز همچنین
        زمانی که شاهنامه کم کم بر زبانها جاری شد در مطالعه و کنکاشی به وضوح دیدن که داستانهای اساطیری و فرهنگ و والامداری خسروان ایران زمین بسیار گهربارتر از عرب است
        تعداد داستانهایی چون اتش و سیاوش منبع خلیل الله پرواز با عقابها گذشتن سپاهی از دریا نجات و زندگی دادن زال توسط عقاب و دگر داستانها را به نیکی دیدند که همانند داستهانهای قران کریم می باشد
        و بر این خاطر با شدت و دشمنی تمام در صدصد کفرسازی و از بین بردن شاهنامه برامدند
        اما از انجا که شاهنامه قدرتش بیشتر از اینها بوده و اشتیاق مردم به یک اثر بدیع و واقعی ملی روز ب روز بیستر شده و مردم پنعانی و همکاری به نشر و تبلیغ شاهنامه همت گماردند و از ان زمان شاهنامه خوانی بصورت پرده و شب خوانی ها در امد
        و قطع یقین چنین اشعاری را حتما از بین می بردند
        و صدرصد یقین دارم از منبعی معتبر که این شعر از حکیم فردوسی می باشد
        فلذا کار رسول الله منسجم بخشیدن عده ای عرب جاهل ووحشی در زمان و موقعیت مناسب بود
        پیامبر در کار و رسالتش کم نگذاشت
        و اگر وجود پیامبر اکرم ص دلیلی باشد تا من تاریخم را و جنایات اعراب را نادیده بگیرم و صرفا بر ضفای احترام و اکرام امامان از چنین وقایعی دور گردم
        به جد که نادانترین و خامترین عضو یک جامعه می باشم
        شما از زمان حضرت رسول ص تا همین معاصر یک کتاب یک تاریخ یک صرف از یک عرب بیاورید
        مهمترین کتاب صرف و نحو عرب نیز به دست ایرانی نوشته شد
        (ابن سبویه+اگر اشتباه نکنم
        مردمان عرب اگر وحشی یا جاهل یا .. بودند را نیز باید با چشمی واقع نگر دید
        مردم عرب چاره ای جز این نداشتند در یک سرزمین خشک و بی اب و علف و بسیار تند و وحشی زندگی کردن غیر ممکن است جز این مردمی را رقم زند
        و در اخر از ایرادات یا شبهات وزنی شعر
        تمام شعرتی بزرگ در اشعار دارند
        و دوباره عرض کنم از شاهنامه را به شدت منفور بودند
        من یک مسلمان و شیعه و در کنار اینها واقع بین هستم
        سپاس از نظرو پاسختان
        🌹🌹🌹🌹

        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۴۶
        درود و احترام جناب رمضانی بزرگوار
        فرمایشتان بسیار زیبا و قابل قبول می باشد
        اینکه ورود به هرشاخه ای اگاهیی وسیعی می طلبد
        ابتدا اینکه ایرادات شما بزرگواران بر شعر فردوسی را رد می کنم
        درثانی واقعا تاسف اور است که می گویید قبل غز اسلام کتاب یا علمی وجود نداشت
        نمی دانم چگونه از اختیار دررفتید یا از دستتان در رفت چنین نوشتید
        فقط از تخت جمشید نزدیگ سه خزار گل نوشته وجود دارد و منشور کورش به تنهایی مبین اوضاع جامه از نظر ازادی بیان و مذهب و دانشمندان بود
        همین جناب ابن سینا وقتی به دارلحکومه سامانیان راه یافت اجازه گرفت تا سری به کتاب خانه بزند
        براساس نوشته خودشان چنان کتابخانه ای عظیم و عجیب و علمی از هر جهاتی بود که قبل از ان هیچوقت مه دیده بودم و نه شنیده بودم و هرانچه لتزم بود و خواستم از انجا یافتم و یاد گرفتم و پس از ان نیز هیچ جا مثل انها را ندیدم
        و اینکه بگویید هیچ کتابی قبل اسلام نبود کاملا معکوس فرمودید
        سفرنامه ها و شاهنامه ها که کهنترین دست نوشته بود
        صدها دانشمند
        واقعا تعجب میکنم از این سخن شما
        کدام عرب و غریبه ای بعد از اسلام علم را وارد ایران کرد
        مگر نگفتید حدیثی از پیامبر که فرموده امد اگر علم در ثریا باشد
        مردمان پارس بدان خواهند رسید
        ۹جلد کتب اوستایی را کیا نوشتند
        در زمان ساسانیان فک کنم هفت نوع اموزش و نوشتاری بود
        تهلیم در طبقات جامعه متفاوت بود
        بهترین معماران
        بهترین اهنگ سازان
        بهترین ریاضی دان
        هنرمند و فیلسوفی چون مامی
        ان زماد ایران مهد علم و فرهنگ بوده
        رم باستان علم را از ایران برد
        مورخ یونان نوشته است سربازان ایران را چنان دیدم که خواندن و نوشتن می توانستند
        انها در حساب و امور کار یاداشت می کردند
        حالا شما می گویید بعد از اسلام علم امد
        لوح نوشته های بزرگ بیستون از هر تاریخ مزخرف دوران عباسیان مسلمان نما معتبرتر است
        در اسکان عرب در ایران پس از پایان شدت جنگ طبق نوشته تاریخ به اندازه کتاب درکتابخانه های سلطنتی یا کاخها انبوه بود که فصل زمستان را تا پایان به عنوان هیزم سوزانده شدند
        شما را به همان اسلام و خدا و پیامبر و معصومین بزرگوار قسم اینقدر متعصب و حبیب وار قضاوت نکنید
        با این نگرش مدیون فرزندان و نسل بعد خواهیم بود
        مثلا یک نمونه از روایات بسیار معتبر برای ما شیعیان
        تولد مولا علی در خانه کعبه می باشد
        و اگر کسی بگوید این دروغ است ان شخص را تا مذگ لعن و نفرین گوییم
        اما در هیچ کتاب معتبر تاریخ حتی یک اشاره کوچکی نیز نشده است
        این نمونه ای از شدت تعصب و جهل ما درقبول و پذیرش هر چیزی که به مقدسات چسبیده است می باشد
        در ضمن بنده تنها مظالعه ای بشدت علاقه دارم و وقت می گذارم تاریخ است
        🌹🌹🌹🌹


        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۳:۲۴
        مردمانی که تاریخ و سرگذشت خود را ندانند محکوم به تکرار هستند
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۰۷:۵۸
        درود بر شما جناب سلیمی گرامی
        بدون استناد به کتابی خاص می‌توانیم بگوییم طبق همه تواریخ در دسترس موارد زیر قابل بررسی می باشد.
        اولا اسلام ، قرآن و حضرت محمد َ(ص) برای همه مسلمانان و برای ما شیعیان موارد فوق بعلاوه ائمه معصومین مقدس هستند و از مقدسین حرفی نمی زنیم .
        طبق گفته تاریخ خلفای راشدین رویهم چهل سال حکومت کرده‌اند بعد از آن خلفای اموی ۹۱ سال و سپس خلفای عباسی ۵۲۴ حکومت کرده اند که روی هم ۶۵۵ سال می شود ۵ سال که مربوط میشه به امام علی(ع)که ما معتقدیم حکومت عادلانه بوده ولی ۶۵۰ سال از حکومت خلفای اسلامی به هیچ وجه برای هیچ مسلمانی حداقل برای ایرانیان قابل دفاع نیست و حکومت بر پایه قتل و غارت و تجاوز استوار بوده .به هر کشوری حمله می کردند یا باید به زور مسلمان می شدند یا جزیه می‌دادند یا کشته می‌شدند مردانشان غلام و زنانشان کنیز و برده جنسی می شدند و افراد مازاد بر نیاز را بعنوان برده می فروختند‌ همان کاری که با ایران هم انجام شد خلاصه اینکه در این ۶۵۰ سال حکومت خلفای اسلامی چیزی بعنوان فرهنگ و تمدن دیده نمیشه تا سرانجام توسط هولاکو خان مغول آخرین خلیفه عباسی کشته و این دوران به پایان میرسه هر چند بعدا خلفای فاطمی و سلاطین عثمانی و پادشاهان صفوی و ... مدعی حکومت اسلامی می‌شوند ولی هیچکدام اخلاق مدار نبوده اند و مگر جمهوری اسلامی بتواند جبران مافات کند و فرهنگ و تمدن اسلامی را به نمایش بگذارد.
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۵۶
        درود مجدد خدمت جناب شفیعی عزیز خندانک خندانک
        چون در پست های بالا فرمودین که چقدر خوب هست که کتاب های استاد زرینکوب رو بخونیم در برابر سطرهایی که بدون استناد مطرح کردین سطرهایی از کتاب کارنامه اسلام دکتر زرینکوب رو فقط برای ادای دین به این استاد بزرگوار میارم.


        اسناد و شواهد بیشماری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه ایرانیان بعد از تسلیم شدن در برار مسلمین، در اعمال و مناسمک مذهبی خود آزاد بوده و آتشکده ها همچنان بر پا بود. به آن ها این امکان داده می شد که مسلمان شدوند یا دین خود را حفظ کرده و جزیه (منطق دریافت جزیه علامت تسلیم بودن غیرمسلمانان و همچنین تعهد فاتحان بر محافظت نظامی از مردم در مقابل حملات گروه های دیگر بود) بپردازند. به گفته زرین کوب «مجوس هم جزیه های که به اسلامیان می پرداختند به مراتب سبک تر و راحت تر از مالیات سرانه ای بود که پیش از آن به حکومت خویش ساسانیان می دادند» (زرین کوب، 1379: ص ۱).

        همچنان که در تاریخ فتح ایران گزارش اسلام آوردن بخش یا تمامی یک شهر مانند آنچه در قزوین گزارش شده بسیار نایاب است.

        به گفته زرین کوب «فتح اسلامی با جنگ حاصل شد اما نشر اسلام در بین مردم کشورهای فتح شده به زور جنگ نبود خاصه در جاهایی که مردم از نظر اسلام اهل کتاب بودند یا در ردیف آن. یهود، نصارا، مجوس، صابئین و. . . با وجود محدودیتی که اهل زمه در اسلام داشتند، اسلام آزادی و آسایش آن ها را تا حد ممکن تأمین می کرد و به ندرت ممکن بود بدون نقض عهدی مورد تعقیب باشند» (زرین کوب، 1379: صص ۱-۶).

        وی همچنین درباره تأثیر مذهب در حمله اعراب به ایران می نویسد:

        نبردی که ایرانیان در طی این دو قرن با مهاجمان عرب کردند همه در تاریکی خشم و تعصب نبود. در روشنی دانش و خرد نیز این نبرد دوام داشت و بازار مشاجرات و گفتگوهای دینی و فلسفی گرم بود. بسیاری از ایرانیان، از همان آغاز کار دین مسلمانی را با شور و شوق پذیرفتند. دین تازه ای را که عرب ها آورده بودند، از آیین دیرین نیاکان خویش برتر می یافتند و ثنویت مبهم و تاریک زرتشتی را در برابر توحید محض و بی شائبه اسلام، شرک و کفر می شناختند. آن شور حماسی نیز که در طبایع تند و سرکش هست و آنان را وا می دارد که هر چه را پاک و نیک و درست است، ایرانی بشمارند و هر چه را زشت و پلید و نادرست است غیر ایرانی بدانند، در دل های آن ها نبود. از این رو آیین مسلمانی را دینی پاک و آسان و درست یافتند و با شوق و مهر بدان گرویدند (زرین کوب، 1336: صص ۲۴۳-۲۴۴).
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۴۹
        درودی مجدد استاد شفیعی بزرگوارو عزیز
        در مقابل افکار و نگرشتان که متاثرداز حقیقت و واقعیت است سرتعظیم فرو می اورم
        و جسارتا بگویم که بر شما از نماز و روزه نیز واجبتر است اطلاع رسانی و بیان حقیقت در نزد خداوند
        مهم نیست روح اله سلیمی نامی هر چقدر هم جبهه گیری و تعصب بین باشد
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۱۸
        جناب رمضانی عزیز
        جسارتا کجای ایران اسلام را با غوش باز پذیرفت
        و ازادانه فرقه مذهبی داشتند؟
        در جایی که جزیه باشد کلمه ازادی بقطع یقین و صدرصد از بین رفته
        در مواردی جزیه دختر شخص می شد
        و در ضما جزیه تنها جاهایی مقرر شد که دیدند جنگ به صرف نخواهد بود و این موارد بسیار اندک بود و پس از تسلیم و تعهد شرایطی بدتر از جنگ حاکم می شد
        وقتی به اهواز برامدند مردمان اهواز به مسالمت و توصل بر عرب بودنو هم زبانی با اعراب جلودار شدند تا بدون مخاصمه ای تسلیم گردند
        فلذا پس از تسلیم و اسطیلای اعراب بر اهواز گفتند ما جنگ نکردیم نکشدیمتان اما غنایم را مختاریم و طبق شریعت و طریقت مان جانتان بخشیده شد اما از اموالتان اختیاراز شما افتاد
        کار به چنانی پیش گرفت که معدودی از بزرگان لشگر زنانی شوهر دار را به بند غنایم فرو بستند
        بحثو مجادله بین اعراب بالا گرفت
        حدودی از زنان از خانواده جدا شده و به دست اعراب ماند
        اما مخالفان بر ولی وقت اقای عمر نامه ای ارسال داشتند
        که تا عمر نامه دید براشفت که هیچ شخصی اجازه چنین کاری ندارد به به فور زنان رها کنید
        اما تا نامه برسد زنان حامله شدند
        این عمل گرچه کسترده نبوده و شاید در حدود ۱۰۰نفر بوده اما نشانی از اعمال به شدت منفور و وحشی گرانه حیوان صفتانی بود که به راحتی عروس و نامزد را به عنوان جزیه می گرفتند چون هنوز نکاهی نشده پس حلال است هنوز
        با جرات و قدرت تمام اعلام می کردند ما مولا و صاحبان شما هستیم زمین ها و اموالتان برای ماست و ما بر شما می بخشیم
        جناب رمضانی شما یا هیچ واقعیتی را نمی بینید و یا نمی خواهید قبول کنید
        همین الانش هم با این همه گشایش شعور جهانی ما در کشورجمهوری اسلامی ایران کوچکترین ازادی را نداریم
        همین الان همین جا شما با کمترین معلومات و مطالعه با اقتدار تمام ما را محکوم می کنید و یقینا خاطر جمع هستید که با نام دلیلی بر علیه اسلام و انقلاب حرفتان بر کرسی بنشیند
        با این حال و باداحترامی که بر همه دارم و با دین و مذهبی که دارم و اتفاقا در خانواده ای خاص از نظر اسلام و شیعه بزرگ شدم
        اما با دلیل و برهانی کاملا درست از پیامبر بزرگ به اینور اعراب در مورد ایران جنایاتی را که روا داشتند را با نفرت و زهلت تمام اعلام می کنم
        اینکه امامان ما در ان زمان بودن میز هیچ دلیلی ندارد که عرب را خوب نشان دهیم
        من جایی ندیده یا نشنیده ام از امامان بزرگوار کلمه ای در مورد رحم و شفقت یا بزرگی و محبت بر ایرانیان گفته شود
        حالا زیر صد نفر از اولاد علی را عرب جدا ببینیم خیلی ابرومندانه تر است از اینکه بخاطر انها صدها هزار عرب را احترام گذاریم
        نخیر ما صد نفر امام و معصومان را جدا می کنیم و عزیز میداریم و بقیه که چنان ظلم بر سرزمین کادرو پدریم را روا داشتند همیشه از سگان ولگرد نیز پایینتر خواهم دید
        که خمین سگان و حرامزادگان از پیامبر به اینور معصومین شما را با جنایت تمام شهید کردند

        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۴۴
        درود بر جناب رمضانی عزیز
        و سپاس از زحمتی که در انتشار بخش‌هایی از نوشته های دکتر زرین کوب کشیده اید.
        مسلم است که جنابعالی مطالعات تاریخی خوبی دارید و قطعا به این نکته کلی اشراف پیدا کرده اید که جانشینی سیاسی و حکومتی پیامبر عظیم الشان اسلام آنگونه که خود ایشان می‌خواستند انجام نشد و کلیه جانشینان ایشان به استثنای مولا علی(ع) در طی این ۶۵۵ سال شخصیت های فرهنگی و مذهبی نبوده اند و بصورت نوعی پادشاهی قبیله محور حکومت جبارانه داشته اند.
        موضوع صحبت بنده این بود که ما به استناد کدام کتاب تاریخ می‌توانیم به این حکومت ها افتخار کنیم ؟
        شما به عنوان فردی که به مطالعات تاریخی علاقمند هستید صادقانه بفرمایید چه بخشی از این حکومتها قابل دفاع و افتخار هست؟
        مجددا تاکید می کنم که اصل دین مبین اسلام مورد تردید و سوال بنده نیست.
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۲۰
        درودی مجدد جناب شفیعی بزرگوار خندانک خندانک
        چون شما گفتین که دکتر زرینکوب رو در مسائل تاریخی قبول دارین منهم استنادم بیشتر به ایشون هست و عاجزانه از شما درخواست دارم تا کتاب کارنامه اسلام استاد زرینکوب رو که حجم مختصری هم داره و زیاد سنگین نیست مورد مطالعه قرار بدین.چون به تمام شبهات و سوالات شما در اون کتاب پاسخ داده شده و پی دی اف این کتاب رو براحتی میتونین از لینک های اینترنتی و بصورت رایگان و با سریعترین زمان ممکن تهیه کنین.
        اما در مورد خلافت عباسی باید بگم که در عین ظلم و ستم هایی که داشتن اما خلفای بسیار علم دوسی مابین اونها همچون مأمون عباسی و بسیاری دیگر هم وجود داشته که در دارالخلافه اونها همواره دانشمندان مذاهب گوناگون با آزادی کامل در حال کار علمی و ترویج علم بودن.لطفا به قرون طلایی اسلام رجوع کنید و ببینید که اسلام چه فرهنگ و تمدن درخشانی رو پایه ریزی کرد که انوار اون هنوز هم در محافل علمی و دانشگاهی اروپا و غرب و شرق بچشم میخوره.
        اما در مورد اینکه فرمودین یک کتاب بهتون معرفی کنم در زمینه تمدن اسلامی من بجای یک کتاب صدها کتاب علمی معرفی میکنم که به این موارد اشاره میکنه.
        نمونه اول اون کتاب معروف و مشهور گوستاولوبون مورخ و جامعه شناس شهیر فرانسوی هست که در اثر معروف خودش با عنوان تمدن اسلام و عرب به این پیشرفت های چشمگیر اشاره میکنه.
        سطرهایی از کتاب ایشون:

        گوستاولوبون مي‏گويد:
        «بعضيها از اروپاييان عار دارند كه اقرار كنند كه يك قوم كافر وملحدي يعني مسلمانان سبب شده اروپاي مسيحي از حال توحّش و جهالت خارج گردد، و لذا آن را مكتوم نگاه مي‏دارند، ولي اين نظر به درجه‏ ای بي‏ اساس و تأسف آور است كه به آساني مي‏توان آن را ردّ نمود… نفوذ اخلاقي همين اعراب زاييده ٔاسلام، آن اقوام وحشي اروپا را كه سلطنت روم را زير وزبر نمودند، داخل در طريق آدميت نمود و نيز نفوذ عقلاني آنان، دروازة علوم و فنون و فلسفه را كه از آن بكلّي بي‏خبر بودند به روي آنها باز كرد و تا ششصد سال استاد ما اروپاييان بودند.» (تمدن اسلام و عرب/751)

        نمونه دیگه اون مورخ و شرق شناس معروف آلمانی خانوم دکتر زیگرید هونکه هست که در کتاب معروف خودش با عنوان فرهنگ اسلام در اروپا به این تمدن درخشان اشاره میکنه.
        سطرهایی از کتاب ایشون:
        دکتر «زیگرید هونکه» دانشمند شرق‌شناس آلمانی از تاثیر اعراب و مسلمانان بر پیشرفت علم در اروپا می‌گوید: «تمدن اسلامی که به وسیله اعراب شروع شد نه تنها ارثیه یونان را از انهدام و فراموشی نجات داد و آن‌را اسلوب و نظم بخشید و به اروپا داد، بلکه آنان پایه گذار شیمی آزمایشی، فیزیک، جبر، علم حساب و مثلثات فضایی، زمین شناسی و جامعه شناسی هستند....»

        این دو کتاب رو هم براحتی میتونین از لینک های اینترنتی بصورت رایگان پی دی اف اونرو تهیه کنید.صدها کتاب دیگه هم هست که بدلیل کمبود وقت در اولین فرصت معرفی میکنم.
        در پناه خداوند مهربانی ها خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۱۶
        درود جناب رمضانی عزیز
        اول اینکه امیدوارم باعث زحمت شما نشده باشم
        و در خصوص پیشنهادتون عرض که کتاب کارنامه اسلام دکتر زرین کوب و کتابهای معروف تر ایشون رو قبلا مطالعه کردم و در این مورد که سرزمین‌های در قلمرو حکومت اسلامی پیشرفت علمی داشتند مورد اختلاف نظر من و شما نیست موضوع اولیه صحبت رفتار حکومت های اسلامی بر مبنای تبعیض نژادی بود که به مردم ايران ظلم شده در حالیکه در تولید علم آن دوره سهم زیادی داشتن و در حکومت داری هم خیلی از وزرای دوران عباسی مانند برمکیان ایرانی بوده اند ولی باز هم موالی خوانده می‌شدند.
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۴۹
        از اینکه جمله بندی ها کاملا رسا نیست پوزش می طلبم چون در سفر هستم و با گوشی این مطالب را تایپ میکنم
        مورد دیگری که از قلم افتاد اینکه همین حکومت‌های به ظاهر اسلامی خاندان پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین را به خاطر حکومت مگر شهید نکردند؟ ما چطور می‌توانیم خارج از تعصب این حکومتها را تمدن اسلامی بدانیم
        اگر تمدنی بوده از افراد غیر بومی اقتباس شده بعنوان مثال علم کلام بیان عقاید اسلامی با استفاده از فلسفه ارسطو می باشد و اندیشمندان اسلامی عموما ایرانی و بعضا لبنانی و یا از دیگر اقوام غیر عرب بوده اند .
        البته بحث قومیتی عبث می باشد بحث بنده صرفا قابل افتخار نبودن حکومت های خلافتی بود نه چیز دیگری. برقرار باشیدخندانک
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۰۱
        درودی مجدد جناب سلیمی عزیز خندانک خندانک
        در روش شناسی علمی و آکادمیک هر موضوعی بصورت کاملا تخصصی بررسی میشه نه به این صورت که شما انبوهی از شایعات فضای مجازی رو بدون استناد و رفرنس بیارین و بعد دیگران رو به تعصب محکوم کنید.دوست عزیز شما گفتین دکتر زرینکوب رو در مسأله تاریخ ایران باستان قبول دارین و منهم گفتم کتاب کارنامه اسلام ایشون رو حتما بخونین چون ایشون در اون کتاب به تمام این شایعات شما پاسخ های محکم و متقنی دادن.هم مسأله کتابسوزی اعراب رو ایشون رد میکنن و هم پرداخت جزیه های سنگین رو.ایشون بخوبی تشریح میکنن که ایرانیان با آغوش باز اسلام رو پذیرفتن و نه با ضرب شمشیر،نمونه اون هم پیوستن سربازان ارتش ساسانی به اعراب در اکثر جنگ ها بود که از ظلم و ستم طبقاتی ساسانیان به ستوه اومده بودن.اما در زمینه کتب علمی و دانشمندان ایران باستان اگر شما بتونین نام یک دانشمند باستان رو بیارین که در فیزیک و نجوم و علوم اساسی سرآمد بوده پیش من جایزه دارین.دوست عزیزم اوستا کتاب دینی و تفسیرهای خشک موبدان هست همچون شستشو با ادرار گاو یا انداختن زنان دچار عادت ماهانه در طویله،ازدواج مادر و پسری یا خواهر و برادری و صدها نمونه از این قوانین جاهلی...اگر اعراب جاهلی به زعم شما سوسمار میخوردن این خیلی بهتر از این هست که مثل قوانین جاهلی ایران باستان ادرار گاو بنوشن برای آمرزش گناهان.دوست عزیزم اینجا یک محفل ادبی هست این مباحثی که مطرح میکنید بحث های بسیار تخصصی و آکادمیک هست.اگر اینجوری بخوایم پیش بریم سبب گاردگیری ها و تعصب ها میشه چون اول باید مطالعه خودتون رو با کتب بی شمار علمی و انتقادی بالا ببرین تا اونوقت با هر نقدی نسبت به تعصبات در مورد یک سلسله دچار از کوره در رفتن نشیم.

        دوست عزیزم کتیبه بیستون داریوش هخامنشی اثر علمی نیست بلکه سند سرکوب قیام های مردمی علیه دیکتاتوری داریوش کودتاگر بوده.در اون کتیبه داریوش به اقدامات تنبیهی خودش از جمله پوست کندن و تیر در مقعد کردن مبارزان مردمی علیه خودش میپردازه،شکنجه هایی که حتی در دوره قرون وسطی هم سابقه نداشته.لطفا به ترجمه کتیبه های سه زبانه بیستون مراجعه کنید تا اندکی رفع شبهه بشه.

        اما در زمینه منشور کوروش دوم هخامنشی ملقب به کوروش کبیر باید بگم که در اون کتیبه هیچ اشاره ای به حقوق بشر نشده و صرفا در دوره پهلوی دوم ترجمه ای دروغین توسط اشرف پهلوی بوجود اومد و با لابی گری و پرداخت رشوه در سازمان ملل بعنوان منشور حقوق بشر معرفی شد.لطفا قبل از جواب دادن به این مختصر حتما به تحقیقات جدید رجوع کنید.
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۲۳
        عجب
        جناب رمضانی بنده تسلیم شدم
        تماما حق با شماست
        اما فقطیک سوال ماند
        بعد از ورود اعراب به ایران
        دانشمندان نامی از کجا و از کدام علم و زیر دست کدام دانشمند و معلم دانشمند شدند
        خواهشا راهنمایی کنید

        البته اگر ناراحت نشوید و اینگونه بریده از سوال جپاب ندهید من تا اخرش هستم
        ولی لطفا سوالم را پاسخی دهید
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۲۷
        #هوشتانه
        کیمیاگر (هوشتانه استاد مبتکر نظریه اتم یعنی دموکریت بوده است)– دوره هخامنشیان

        #آرتاخه (آرتاخایس)
        آگاه به مهندسی سازه (از مدیران آبراهه آتوس)– دوره هخامنشیان

        #آذرباد_ماراسپندان
        فرازمند (حکیم)، اندیشمند، ادیب (از تأثیرگذاترین اشخاص در ادبیات پس از اسلام)– دوره ساسانیان

        #باربد
        موسیقی دان بزرگ (از اشخاص تأثیر گذار در دانش موسیقی)– دوره ساسانیان

        #بروزیه_پزشک
        پزشک (پیشوای پزشکان)، اندیشمند، آشنا به زبان‌های گوناگون– دوره ساسانیان

        #بزرگمهر_بختگان
        اندیشمند و وزیر خسرو انوشیروان (نماد خردمندی و کاردانی در دوره پس از اسلام)– دوره ساسانیان

        #اسکیلاس
        دریانورد، کاشف و مهندس سازنده‌ کاریزها « زمان حکومت داریوش_ دوره هخامنشی

        #ستاسپ
        دریانورد و کاشف «زمان حکومت خشایارشا_ دوره‌ هخامنشی

        #بویر_اندا
        مهندس «زمان خشایارشا»_ دوره‌ هخامنشی

        #استانس
        شیمی دان و استاد دموکریتوس_ دوره‌ هخامنشی

        #برازه
        مهندس و بنیاد کننده‌ شهر فیروزآباد پارس «در زمان اردشیر»_ دوره‌ ساسانی

        #برانوش
        سازنده‌ بناهای شادروان شوشتر_ دوره‌ ساسانی

        #فرغان
        مهندس و سازنده‌ طاق کسرا_ دوره‌ ساسانی

        #جهن_برزین
        سازنده‌ تخت تاغدیس_ دوره‌ ساسانی

        #مهرنرسی
        وزیر دانشمند بهرام گور_ دوره ساسانی

        #نکیسا
        موسیقی دان_ دوره ساسانی

        #ثرتیه
        از نخستین پزشکان که در اوستا از او یاد شده است

        #ویونگهان
        پدر جمشید، نخستین کسی که آشنا به فشردن گیاه هوم شد_ دوره پیشدادی

        #جاماسپ
        فیلسوف و وزیر گشتاسب_ دوره کیانی

        در پایان نام فیلسوف، دانشمند و اندیشمند بزرگ، #اشوزتشت_اسپنتمان که دانشمندان بزرگ جهان، به راه و بینش پاک ایشان باورمند هستند در کهکشان ایران باستان درخشان است.
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۰۷
        درودی مجدد جناب سلیمی خندانک
        اول از همه باید عنوان کنم که این اسامی که آوردین و به عدد دو انگشتان دست هم نمیرسه کپی پیست ها و شایعات فضای مجازی هست.اگر بقول شما ایران باستان دارای تمدنی گسترده و درخشان بوده چرا پس فقط این ده نفر رو نام بردین اونهم بدون رفرنس!!!اونهم بدون مکتوبات علمی از این افراد!!مگه تمدن ایران باستان نباید مثل تمدن یونان باستان و یا روم باستان دارای هزاران دانشمند و مکتوبات علمی بوده باشه؟یونان و روم هم بارها مورد تهاجم قوای بیگانه قرار گرفتن ولی نام تمام دانشمندان و آثار مکتوب اونها و کتابهای فراوان علمیشون تا امروز باقی مونده.اگر بخواین مسأله کتابسوزی رو پیش بکشید بایستی بگم که این مسأله توسط مورخین فراوان و از جمله استاد زرینکوب رد شده چون علم آموزی برای تمام طبقات ایران باستان بجز موبدان که فقط به تفسیرهای من درآوردی دینی میپرداختن ممنوع بوده و بنابراین در جامعه ای که علم آموزی در اون ممنوع هست طبیعی هست که آثار علمی پدید نیاد و برای همین ما حتی تاریخ مدون از خودمون نداریم و تاریخ باستان ما رو یونانیان و رومیان نوشتن و تاریخ ما مبتنی بر موارد شفاهی و نقل سینه به سینه بوده.این چیزی هست که فردوسی در شاهنامه و داستان کفشگر و انوشیروان به اون اشاره میکنه و مبتنی بر ممنوع بودن علم آموزی هست.

        انوشیروان با دبیر شدن کودکانی از طبقات پایین دست ، همداستان نبود .

        چو بازارگان بچه گردد دبیر

        هنرمند و با دانش و یادگیر

        چو فرزند ما برنشیند به تخت

        دبیری ببایدش پیروز بخت

        هنر یابد از مرد موزه فروش

        سپارد بدو چشم بینا و گوش

        به دست خردمند و مرد نژاد

        نماند جز از حسرت و سردباد!

        شود پیش او خوار مردم شناس

        چو پاسخ دهد زو پذیرد سپاس

        به ما بر پس از مرگ نفرین بود

        چن آیین این روزگار این بود!

        اما من تک تک این اسامی رو با رفرنس مورد نقد قرار میدم تا به شایعه بودن این اسامی پی ببرین.اما جالبتر این هست که مابین این اسامی چند نفر خواننده هستن و معلوم نیست چطور نوازندگان رو باید در زمرهٔ دانشمندان قرار بدیم؟!!! و یا اینکه هر فرد ناآگاهی میدونه که جمشید شخصیتی افسانه ای هست و چطور میشه که پدر این شخصیت افسانه ای دانشمند گیاه شناسی بوده باشه.اول هم از اسم هوشتانه شروع میکنم.تا اواخر امشب سعی میکنم به تمام این شایعات پاسخ بدم
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
        جناب رمضانی عزیز
        اینجا در جنگ قیاس نیستیم
        همه اینها را نیز من از خودم نوشتم
        و تماما مردود
        شما لطف کنید همان یک سوال را بدهید خواهشا
        در عرب که هیچ عالم و اموزگاری نبوده
        و طبق غرمایشات شما بعد از ورود این غارتگران به ایران
        به یکباره در ایران علم و دانش شکوفا می گردد
        این علم و دانش ریشه و بنیانش از کجا بود که رشد کرد
        ایا اعراب اوردند
        یا از کشورهایی دیگر دانشمندان و عالمانی را برای تدریس وارد ایران کردند
        همین یک سوال را
        لطفا از تورم ترکیه و دینار اردن و مجلس محافظه انگلیس و اینا سخن نگویید
        فقط اشاره ای کوتاه
        گیریم که امریکا اتیش گرفته داره نابودومیشه
        انگلیس در بدترین اوضاع اقتصادش هست
        کانادا تورنتو را سیل برده
        ترکیه محو شده
        روسیه سگ شده
        چین چون سگان عوعو می کنند
        این وسط تورم کشور ما نزولی شده؟
        قانون و سیاقی بند کردیم
        اوپک را کنترل کردیم
        دلار را زیر ده هزار اوردیم
        چیکار کردیم
        جز اینکه روز به روز بدبختر و بدوضعتر شدیم
        حالا چون اونا بدبخت شدند دلیل نمیشه ما خوشبخت شویم
        نخیر
        این بحث کشورها لطفا تمام 🙏
        فقط در تبادل نظرات دانش ایران و ورود اعراب پاسخی گذارید
        سپاس 🌹🌹🌹


        م فریاد(محمدرضا زارع)
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۰۴
        و من تعجب میکنم از کسانی که استعمارگران عرب، و مغول، و یونانی، و انگلیسی، و روسی، و چینی، و آمریکایی را به بهانه ی علم دوست بودن، و در واقع به دلیل هم راستا بودنشان با حکومت فعلی می ستایند، و بطور ضمنی ایرانیان را مستحق بردگی و بیداد و فقر می دانند.
        باید تاسف خورد به حال ملتی که شاعرش عاشق دشمنانش باشد.
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۰۲
        درود بر شما جناب زارع گرامی
        با جنابعالی موافقم که مشوق علم بودن بعضی از خلفای عباسی
        دلیل بر تبرئه آنان از حکومت ظالمانه و تجاوزگرانه نمی تواند باشد .
        در این دوره هیچ کشوری نیست که به اندازه آمریکا روی دانش و دانشمندان سرمایه گذاری کنه آنهم برای منافع خودش آیا ما آمریکا را تحسین می کنیم؟
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۳۱
        درسال ۱۳۵۸ و بدو انقلاب اسلامی کتابی با نام فراماسون نوشته محمدرضا لاریجانی به چاپ رسید که مدعی بود بر اساس اسناد بدست آمده از منزل شریف امامی که استاد اعظم فراماسون نامیده شده بود و همچنین اسناد ساواک به اسامی برخی از اعضای فراماسون دست پیدا کرده و داخل کتاب از دکتر زرین کوب نیز بعنوان عضو سه لژ فراماسون نام برده بود
        من از دوستان اهل تحقیق تقاضا دارم که در این خصوص که آیا این به اصطلاح افشا گری برای تغییر موضع برخی اساتید از جمله دکتر زرین کوب بکار گرفته شده یا خیر اعلام نظر فرمایند؟ و اینکه اصولا این کتاب تا چه حدی قابل استناد است؟
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۲۸
        درودی مجدد جناب شفیعی عزیز خندانک خندانک
        صرفا جهت اطلاع عرض میکنم که هر دو کتاب استاد زرینکوب قبل از انقلاب چاپ شده و بنابراین فشاری برای ایشون در برگشت از نظریاتشون در کار نبوده و این توهین به استاد عزیز هست که ایشون رو فردی ترسو قلمداد کنیم.
        کتاب دو قرن سکوت ایشون در سال ۱۳۳۰ چاپ و تجدیدنظر ایشون در چاپ دوم در سال ۱۳۳۶ بوده.
        کتاب کارنامه اسلام هم در سال ۱۳۴۸ مورد چاپ و انتشار قرار گرفته.لطفا حقیقت جو باشیم و بدون تعصب به وقایع تاریخی نگاه کنیم.با سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۲۵
        درود بر شما دوست اندیشمند
        در همه این نوشته ها من هیچگاه دیگری را متهم به تعصب یا چیز دیگری نکردم و خدا نکنه که بخواهم توهینی به شخصیتی به بزرگی دکتر زرین کوب کرده باشم ولی کتابی که عرض کردم نوشته شده و خواسته اند ایشان در کنترل برای نوشته های بعدی بگیرند و این هیچ ربطی به ترسو بودن نداره همه حکومتها در بحث حاکمیت با کسی شوخی ندارند و اندیشمندان برای حفظ آثارشان مجبورند قدری کوتاه بیان .
        در خاطر دارم بزرگترین شاعر چند دهه گذشته ایران در اوایل انقلاب در حاشیه کامل بود تا اینکه چند شعر حکومت پسند سرود و بعد از آن از حاشیه خارج و حتی زندگی نامه اش سریال شد بزرگترین شعرای کهن نیز در مدح حاکمان زمان خودشان شعر دارند آنهم فقط برای حفظ کردن آثارشان و نه ترس
        در پایان طبق فرمایش استاد مازیار پیشنهاد می کنم که دوستان عقاید دیگران را هم مثل عقاید خوشون محترم بدارند.
        در پناه حق همواره محترم باشید
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        سلام شاعرانگی تان مستدام هر کسی در عقاید و تعصبات و تعلقات و در تدین مختار است و اینکه کسی به کسی بگوید تو اشتباه میکنی من درست میگویم تو غلط میکنی من صحیح میگویم تو راهت اشتباه و من راهم درست است و این که تو باور داری دروغ است و چیزی که من باور دارم حقیقت است
        اینها همه جسارتا حرف مفت است و بی ارزش
        بیاییم بهم احترام بگذاریم
        البته استاد سلیمی عزیز مطلب بالا بخاطر مباحثی که دوستان انجام دادند نوشتم و اصلا و ابدا مربوط به شعر شما نیست
        درود برشما بمانید و بسرایید خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۲۸
        درود بر استاد مازیار گرامی شاعر آزاد اندیش
        زیبایی در هستی به خاطر تنوع آن است و اگر قرار بود انسانها یکسان اندیشه کنند که رباط برنامه ریزی شده ای بیش نبودند خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۴۹
        پایدار مانید جناب مازیار،استاد عزیز
        بله دقیقا فرمایشات شما نیز درست می باشد
        بالاخره اگر راحت و راست هم نتوانید به اشاره که می توانید
        و اینکه چرا فکر کردید من خود را مخاطب ببینم
        من دقیقا پای حرفم هستم
        اما نه به این تندی و مودبانه ای که شما اظهار داشتید
        می فرمایند تمام دانشمندان و عالمان بعد از ورود اعراب ظهور گشتند و گسترده
        می گویم از کجا عالم شدند
        حتی یک عرب هم نبود که دانشی بالا داشته باشد در ایران
        و از طرفی تمام دانشمندان نیز ایرانی بودند
        از ان طرف نیز در غین رشد علم و دانش در ایران در خود عربستان هیچ دانشی پدیدار نگشته
        و تماما از مصر و ایران الگو برداری یا یادگیری کردند
        حالا با چه منطقی می توان قبول کرد که در ایران عالم یا دانشمندی نبوده
        پس چگونه این عالمان پرورش یافته و ظهور کردند
        از کجا تعلیم گرفتند
        ممنون می شوم پاسخی داده باشید
        🌹🌹🌹🙏


        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۵۱
        سلام و درودهای فراوان خدمت دوست و رفیق مهربان و دلسوزم جناب مازیار عزیز خندانک خندانک
        مازیار عزیزم میدونی که من اهل جدال های بیهوده نیستم و همیشه سعی میکنم تا در این محفل ادبی از قلم دوستان ادیبم تا میتونم بهره ببرم و یاد بگیرم و کمتر به حوزه چالش ها و گفتگوهای انتقادی وارد میشم.اما بشدت به استاد زرینکوب علاقه مندم و وقتی دیدم شخصیت دوسداشتنی ایشون داره مورد تحریف قرار میگیره بنابر رسالت تاریخ نتونستم در تحریف قلم ایشون سکوت کنم.یقینا در مباحث علمی جای دلخوری نباید برای فردی باشه.نظریات رو مطرح میکنیم و دوستانه مورد نقد قرار میدیم و دوستان هم قضاوت میکنن.فردی رو هم وادار به پذیرش عقیده ای نمیکنیم.من نقدی کوتاه به شعر جناب شفیعی عزیز انجام دادم و سوالات دوستان سبب ادامه دار شدن مباحث شد.امید که برای فردی دلگیری پیش نیومده باشه.
        دوست دارم مازیار عزیز خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۴۶
        درودی مجدد جناب سلیمی عزیز خندانک خندانک
        در جواب سوال شما بای بگم که بعد از فتح ایران ساسانی با جمعیت ۱۴۰(صد و چهل) میلیونی اون زمان امپراتوری ایران (تاریخ اجتماعی ایران اثر سعید نفیسی)که اکثر اونها به شغل نظامی گری اشتغال داشتن توسط ارتش اسلام که جمعیتی در حدود هفتاد هزار نفر رو شامل میشد و همین میرسونه که ایران ساسانی به زور شمشیر فتح نشده بلکه بنا به نقل دکتر زرینکوب با اختیار کامل ایرانیان به ستوه آمده از ظلم حکومت ساسانی بوده.اما رشد علمی ایران بعد از سقوط ساسانیان و رها شدن از زنجیرهای سنگین این حکومت و بتدریج اتفاق افتاد و با تاسیس دارالحکمه در بغداد توسط مأمون عباسی و هجرت دانشمندان به اون مرکز علمی و نهضت ترجمه کتاب های ملل گوناگون و ابداعات فراوان علمی جدید و نظریات پیشرفته خود ایرانیان مسلمان و اعراب در عرض پنج قرن از قرن هشتم تا سیزدهم میلادی تمدن اسلامی پیشتاز عرصه علمی جهان بود که تا همین امروز هم اروپا پیشرفت های خودش رو مدیون تمدن اسلامی میدونه.
        اما جملاتی از دکتر شریعتی میتونه سوال شما رو بخوبی پاسخ بده.

        به قلم دکتر علی شریعتی
        «اسلام را نگاه کنید، در همان بیست سال اول به اندازه ای چهره های درخشان طلوع می کند که در هزار سال ایران باستانی هرچه می گردی یکیش را نمی یابی!
        این اواخر، در زمان انوشیروان و بعد از او به اسم چند طبیب و حکیم بر می خوریم اما چه زود دماغ سوخته می خرند! اسم ها همه خارجی است، بختیشوع و… آری، این ها دانشمندان روم شرقی اند که از ترس مسیحی شدن ژوستی نین دررفته اند و به اینجا آمده اند و دانشگاه گندی شاپور را ساخته اند، پناهندگان سیاسی اند. پس اوّلین دانشگاه ما را هم در عصر طلایی باستان، یونانی ها ساختند!
        پس چرا پس از اسلام، همین ملّت یائسه و عقیم، چنان یکباره شگفت و بنیانگذار دانشگاه ها و مدرسه ها و کتابخانه های بی نظیر در عالم (حتّی امروز) و صاحب آن همه کشف و کرامات در عالم بشری شد و سلطه نبوغ علمی و هنری و فکری و سیاسی اش از چین تا شمال افریقا و جنوب اروپا سایه افکند و دامنه اش تا قلب اروپای قرون وسطی و رنسانس و اروپای جدید هم رفت؟
        باز هم انقلاب، انقلاب فکری، ایمان داغ و نو و دگرگون کننده روح و نژاد و بینش و همه چیز! ایدئولوژی! آنچه خودجوشی و آفرینندگی و بارآوری و فرهنگ و تمدن راستین خلق می‌کند!
        و چه دوستی خاله خرسه ای است دوستی ایران دوستان خیلی خیلی… بله! که به علّت دشمنی آلامد با اسلام، خط بطلان بر روی این همه سرمایه هایی عظیم و افتخارات شخصیّت ساز و گرانبهای پس از اسلام می کشند، که هیچگاه نژاد ایرانی این چنین ندرخشیده و اسناد این گونه زنده و موجود که دنیا بدان معترف است، از قدرت نبوغ و خلاقیت و شایستگی ذاتی خود در دست ندارد.
        و آنگاه پس از تحقیر یا کتمان این فرهنگ و تمدن عالمگیر (اسلام) باید بدوند، دنبال سند قومیّت و افتخارات باستانی و چون چیز قابلی گیر نمی آورند، ببافند که بله، نخیر بوده، خیلی هم بوده، اما همین عرب ها از بین برده اند، بوده، خیلی هم بوده، اما اسکندر ملعون برداشته و با خودش برده به یونان و بعد از روی همان «بُُرده ها»ی ما، آن همه فیلسوف و هنرمند و دانشمند و ادیب درآمده و یونان، یونان شده است.
        خوب، به چه دلیل؟ به دلیل عقل! یعنی ممکن است یک ملّت بزرگ و نامی و نیرومند و متمدّن مثل ایران دوره هخامنشی و اشکانی و ساسانی چیز حسابی نداشته باشد؟ فیلسوف و شاعر و متفکّر و دانشمند و نویسنده نداشته باشد؟ نخیر! پس داشته است! بله! خوب، برده اند! البته! همین اسکندر یا عرب ها برده اند! پدرسوخته ها! حتی اسم فیلسوف ها و شاعرها و نوابغ بزرگ ما را هم بی شرف ها برده اند.
        خوب حالا تکلیف ما چیست؟ هیچی فحش بدهیم به عرب ها و اسکندر و کودکانمان را از کودکی با بغض و دشمنی با این ها بار آوریم تا فردا که بزرگ شدند بدانند که چه کسانی آنها را به این روز انداختند، تا دیگر گول اسکندر و عمر و یزید بن مهلب را نخورند و با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک که تنها باقیمانده فرهنگ عظیم باستانی ما است زندگی کنند! احسنت!»

        منبع:
        بازگشت به کدام خویش؟، علی شریعتی، صفحه ۲۱۴ ـ ۲۱۷.
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۲۳
        و البته من هم تعجب میکنم از افرادی که خودشون رو غیر متعصب نشون میدن اما بارها در نوشته هاشون تعصب و دشنام نسبت به عقاید گسترده ای از مردم موج میزنه.برخی از دوستان با زیرکی سعی دارن تا این مبحث علمی رو به حاشیه ببرن و از آب گل آلود ماهی بگیرن.جالب این هست که عده ای دائم از غم نان مرثیه سرایی میکنن اما اونقدر وقتشون آزاد هست که نه تنها غم نان ندارن بلکه در هر زمینه ای داد اعلم بودن سر میدن.برخی نظریات به موزه سپرده شده سیاسیشون رو زیرکانه به دیگران تسری میدن و از این طریق میخوان تا انقلاب رو ارتجاعی نشون بدن اما جالب این هست که این دوستان بجای حمله به اتوکشیده های بین المللی که در چهل و چند سال ما رو مورد شدیدترین تحریم ها قرار دادن فریادشون همیشه بر سر خودی ها بلنده.برخی از دوستان میگن این انقلاب سبب بدبختی مردم هست اما نمیگن که چرا در حکومت سکولار ترکیه تورم ماهانه به بالای ۷۰ درصد رسیده و یا چرا در فرانسه کوپن نان بین مردمشون توزیع میکنن و یا در سراسر اروپا و امریکا غم نان موج میزنه؟!آیا اونجا هم اثرات انقلاب حاکم هست و یا مدیریت افتضاح اتوکشیده ها بدون تحریم و غارت آفریقا و غرب آسیا!!همین دیشب بود نخست وزیر پلشت انگلیس بدلیل شرایط حاد اقتصادی در انگلیس مجبور به استعفا شد.قرار هم نبود استعفا کنه ولی بزور کشیدنش پایین.دوستان باید بدونن جوانان ما امروز و در عصر اطلاعات فریب این مظلوم نمایی ها رو نمیخورن.بنده نه حکومتی هستم و نه در هیچ ارگان دولتی مشغول بکارم.ولی تاریخ رو مطالعه کردم و میدونم از چه حضیضی به چه عزتی رسیدیم.دوستان هم بهتره تاریخ لااقل یکصد سال قبل انقلاب و حلبی آبادهای تهران رو مطالعه کنن تا کمی واسشون رفع شبهه بشه.
        محمد قنبرپور(مازیار)
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۲۷
        افرین فلاح جان عالی و درست خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۲۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        احسان فلاح رمضانی
        جمعه ۱۷ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۵۲
        جناب سلیمی عزیز چشم های من بسیار خسته شده چون با گوشی در حال تایپ هستم و کمی سخته برام.فردا در زمینه نقد اسامی ای که بعنوان دانشمند ایران باستان از اونها نام بردین مواردی رو مطرح میکنم و از جناب شفیعی بابت شلوغ کردن صفحشون عذرخواهی میکنم خندانک خندانک
        احسان فلاح رمضانی
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۲۷
        درودی مجدد جناب سلیمی خندانک ادامه گفتگو و نقد سخنان شما رو از هوشتانه شروع میکنم.
        در گفت و گو با روزنامه ایی چند سال قبل شخصی به اسم مجید خالقیان مدعی شدن هوشتانه(استانس) از دانشمندان بنام هخامنشیان بوده است که دموکریت نظریه خالق اتم شاگرد وی بوده است.

        اما حقیقت به گونه ایی دیگر است...
        دموکریت شاگرد شخصی به اسم لوکپیوس یونانی بوده است نه هوشتانه

        در کتاب معروف جرج سارتن مشاهده می کنید که دموکریت شاگرد لوکپیوس بوده نه هوشتانه

        پروفسور فردریک چارلز کاپلستون، فیلسوف و تاریخ نگار فلسفی بریتانیایی:

        دموکریتس شاگرد لوکیپوس بود و همراه با این استاد به نحله اتمی متعلق است.

        تاریخ فلسفه یونان و روم، ترجمه جلال الدین مجتبوی، ج1، ص148

        دبلیو.کی.سی.گاتری، عضو آکادمی بریتانیایی، محقق و تاریخ نویس کلاسیک اسکاتلندی:

        نظریه اتم کار لئوکیپوس و شاگردش دموکریتوس بوده است

        تاریخ فلسفه یونان، ترجمه مهدی قوام صفری، ج9، ص7

        نخستین بنیانگذاران اتومیسم در یونان دو نفر به نام های لیوکیپوس و دموکریتوس بوده اند. از این میان اولی استاد و دومی شاگرد وی به شمار می‌رود

        دکتر شرف الدین خراسانی، نخستین فیلسوفان یونان، ص429

        دموکریت شاگرد لوکیپوس است.

        تاریخ فلسفه غرب، عبدالحسین خسروپناه، ص45

        در دانشنامه تخصصی فلسفه استنفورد نیز معلم و استاد دموکریت لوکپیوس است
        He elaborated a system originated by his teacher Leucippus into a materialist account of the natural world.

        خیلی جالب است بدانید هوشتانه رمال، جادوگر و آدم خوار بوده است
        پلینی (Pliny the elder) دانشمند رومی در کتاب تاریخ طبیعی (The Natural History) که به نظر بسیاری از پژوهشگران اولین دائرة المعارف تاریخ جهان است و به گفته خودش از روی دوهزار کتاب و بیست هزار یادداشت نوشته شده در اعتراض به رفتارهای هوشتانه (اُستانِس) می‌نویسد:
        Say, Osthanes, who was it that first devised these practices; for it is thee that I accuse, thou uprooter of all human laws, thou inventor of these monstrosities; devised, no doubt, with the view that mankind might not forget thy name

        👁‍🗨 «تو ای استانس، تمام قوانین مرسوم و استاندارد بشر را پایمال و نقض کردی، تو مخترع و مبدع این وحشی گری و هیولا صفتی هستی که انسان‌ها اعضای بدن یکدیگر را بخورند. یقیناً بشر نام تو را به خاطر این بدعت کثیف از یاد نخواهد برد».


        پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب 28 بند 2 :
        The Natural History, Pliny the Elder, John Bostock, M.D., F.R.S. H.T. Riley, Esq., B.A. London. Taylor and Francis, Red Lion Court, Fleet Street. 1855, Book XXVIII , Chap 2


        👁‍🗨همچنین پلینی در بخش دیگری از کتاب خود، استانس (هوشتانه) را جادوگر معرفی کرده و سنت قربانی کردن انسان (Sacrificing Human Beings) را ارمغان و شاهکار او و هم‌فکرانش اعلام می‌کند

        پلینی بزرگ، تاریخ طبیعی؛ کتاب 28 بند 2 و 19 ؛ کتاب 30 بند 2 و 5-6. همچنین بنگرید به:
        Morton Smith, OSTANES, Encyclopædia Iranica, July 20, 2002.

        علاوه بر جایگاهِ تقریباً "هیچ" هوشتانه در تاریخ ایرانی، مورتون اسمیت (Morton Smith) در مقاله‌ی خود در دانشنامه بزرگ ایرانیکا (مشهورترین و جدیدترین دانشنامه ایران شناسیِ جهان) هوشتانه (Huštāna/Ostanes) را یک شخصیت افسانه‌ای می‌داند و او را به عنوان یک شخصیت جادوگرِ افسانه‌ای (legendary mage) خطاب می‌کند

        Morton Smith, OSTANES, Encyclopædia Iranica, July 20
        احسان فلاح رمضانی
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۳۹
        جرج سارتن نویسنده مشهور آمریکایی و پدر تاریخ علم در کتاب بسیار معروف خودش بنام مقدمه ای بر تاریخ علم و در جلد اول کتاب بیشتر فصل ها رو بنام دانشمندان تمدن اسلامی اختصاص میده و اعتراف میکنه که تمدن اسلامی در چندین قرن پیشتاز حرکت علمی جهان بوده اما در این کتاب هیچ فصلی رو به دانشمندان ایران باستان اختصاص نمیده چون اصلا در ایران باستان دانشمند سرآمدی وجود نداشته.مدال جرج سارتن به پاسداشت زحمات این نویسنده بزرگ امروز به برترین تحقیقات در عرصه تاریخ علم داده میشه.پیشنهاد میکنم پی دی اف این کتاب رو هم حتما تهیه کنید.این کتاب رو هم بصورت رایگان و از لینک های اینترنتی میتونین تهیه کنین.

        جرج سارتن: مسلمانان در آن روزگار معیار و ملاک تمدن بودند.

        آموزه‌های رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) مسلمانان را تشویق به علم آموزی می‌کرد، به گونه‌ای که مسلمانان بعد از چند دهه از وفات ایشان پایه گذار تمدنی شدند که می‌توان از آن به عنوان قطب علمی جهان یاد کرد، جرج سارتن، آمریکایی پدر تاریخ علم در این زمینه می‌نویسد: «سده نهم میلادی اساسا سده اسلامی بود. اطمینان دارم که در کشورهای دیگر کار فکری کاهش نیافت. ولی فعالیت علمای مسلمان بی‌نهایت والاتر بود. آنان در آن روزگار معیار و ملاک تمدن بودند. فعالیت آنان(مسلمین) تقریبا در هر زمینه‌ای برتر بود. با توجه به نیمه‌ی اول قرن، مردان ممتاز علم مانند کندی، بنوموسی، خوارزمی، فرغانی همگی مسلمان بودند.»

        ________________________________
        منبع: مقدمه ای بر تاریخ علم، جرج سارتن، ترجمه غلامحسین صدری افشار، فصل بیست و هفتم، عصر خوارزمی، نظر به علم در نیمه اول سده نهم، ج4، ص۵۳۳.
        احسان فلاح رمضانی
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۰۸:۵۱
        برانوش

        آیا برانوش معمار ایرانی بود؟

        برانوش فرمانده رومی است که در شاهنامه نیز به رومی بودن آن اشاره شده است و برخی از پل ها و بناهای دیگر در برخی مکان ها از جمله شوشتر توسط این فرمانده رومی که به اسارت ايرانيان در آمده است ساخته شده است.

        در فرهنگ معین نیز آمده است:

        ... سدی است که در زمان شاپور اول ساسانی و به امر او پس از اسارت قیصر روم توسط برانوش، مهندس رومی در نزدیک شوشتر ساخته شد. این سد ۱۵۰۰ قدم طول داشت و هنوز هم برای برگرداندن آب کارون به مزارع به کار می‌رود.


        موبد موبدان آذرباد مهرسپندان

        موبد اعظم عهد شاپورذوالاکتاف(کتف های مخالفین را سوراخ می کرد) بود. وی اوستا را گرد آورد کرده است . گفته‌اند که برای جلب اعتماد برای نوشتن اوستا فلز ذوب شده روی سینه خود ریخت و زنده ماند (ما هم قراره باور کنیم!!! )

        از وی فرضا پندهای اخلاقی حاوی نکات مثبت و منفی و چند نيايش مانده است.
        مانند
        به زنان اعتماد نکنید تا به شرمساری و پشیمانی دچار نشوید
        راز خود را به زنان مسپارید
        زن از فاميل(خویشان) خود بگیرید زیرا بیشترین پریشانی و دشمنی و زیان که آفریده های اهورامزدا به آن گرفتار شده اند به این دلیل بوده است که از غیر فامیل زن گرفته اند.
        از خوردن گوشت گاو و گوسفند(حیوانات خانگی) سخت بپرهیزید زیرا در این و جهان دیگر سخت باز خواست خواهید شد و با خوردن گوشت گاو و گوسفند دستتان به گناه آلوده خواهد شد
        کین به اندیشه تان راه مدهید
        از فریبکاران فرمان مپذیرید
        مسافران را پذیرا باشید
        و...
        تعالیم مغان، گفتاری چند در معتقدات زرتشتیان، آر. سی. زنر، صفحه 110 و 112

        مگر هر کسی پند اخلاقی دهد دانشمند است!

        🟦جالبه بدانید شکنجه های وحشتناک مخالفان در دوران شاپور ذوالاکتاف مشهور است که موبدان زرتشتی زیر بنای این تحریک بوده اند.
        ایشان که موبد اعظم بودند باید جلوی شکنجه های وحشتناک شاپور ذوالاکتاف رو می گرفت یا حداقل اعتراضی می کرد
        پندهای اخلاقی پیش کش

        برای نمونه از شکنجه های وحشتناک در این دوره

        ((در سال سی‌وپنجم از پادشاهی شاپور شاهنشاه، اسقف یوحنا و کشیش او یعقوب، به دستور پیروز تهم شاپور دستگیر شدند و موبدان آنها را با بی‌رحمی تمام زندانی کردند و انواع شکنجه‌ها را در حق آن دو گشودند، بیرون از قوه فهم و بیان. و در این روز، مردان و زنان و دختران هم‌دین از هر طبقه، گروه‌گروه کشته شدند. سپس دو شَمّاس کلیسا را پس از همه تفتیش‌ها و زجرها و جفاها که در حق آنان اعمال شد، از خانه و شهر بیرون بردند و مصلوب ساختند. و شمشیر از آن روز تا پایان سال تشنه خون بود و سیر نمی‌شد. مُغان (موبدان) که گرد هم آمده بودند، سلاخ‌هایی در سرزمین ما بودند و مانند سگان ولگرد، هر روز دلمه‌های خون ما را می‌لیسیدند))

        تذکره اربیل (وقایع نامه آربلا)، متن کهن ، ترجمه محمود فاضلی بیرجندی، تهران

        در مورد این کتاب قدیمی (تذکره اربیل) باید گفته شود که در سالهای حدود ۶۰۰ میلادی یا پیش از آن و به هر حال در زمانی تألیف شده که زبان سریانی حامل فرهنگ های منطقه بوده است.

        همچنین شدت خشونت و شکنجه‌های این دوران به قدری وحشتناک بود که فردوسی در شاهنامه بعد از شرح شکنجه ها چنین می سراید
        «جهان ماند از کار او در شگفت».

        فردوسی بیان می کند :

        سر طایر از ننگ در خون کشید
        دو کتف وى از پشت بیرون کشید

        هر انکس کجا یافتى از عرب
        نماندى که با کس گشادى دو لب

        ز دو دست او دور کردى دو کِفت(کتف)
        جهان ماند از کار او در شگفت

        عرابى ذو الاکتاف کردش لقب
        چو از مهره بگشاد کِفت عرب

        زرتشتیها بیان می کنند یکی از رسمهای ما برای تشخیص حرف صحیح از ناصحیح و راستگو از دروغگو این بوده که فلز مذاب روی سینه طرف می ریخته و فلز مذاب اگه روی سینه طرف سرد می شده یعنی راستگو است در غیر این صورت دروغگو می باشد

        هر زرتشتی که مدعی است این روایت موبد مهر اسپندان و کلا سخن زرتشتیان در مورد ریختن فلز مذاب روی سینه و سالم ماندن صحیح است
        این عمل رو انجام بده
        به شرط زنده ماندن
        به شما جایزه خواهیم داد

        البته ممکنه گفته شود چگونه حضرت ابراهیم در آتش نسوخت که در پاسخ گفته می شود طبق اعتقاد شیعه این از معجزات پیامبر بوده نه مردم اما آزمایش زرتشتی یعنی ریختن فلز مذاب روی سینه و گذر از آتش و... عمومیت داشته است نه اختصاصی !
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۲۱
        درود بر دوست ارجمند و میهن‌دوستم
        جناب روح‌الله سلیمی
        🌷🌻🌷
        به نظر من و متاسفانه در بین آدمی‌زادگان نیز قانون طبیعت (جنگل) حاکم است!

        برگ‌برگِ تاریخ، شرحِ داستان فاتحینی‌ست که به ضرب شمشیر عقاید و مسلک خویش را بر قوم شکست خورده و تحت سیطرهء خود تحمیل کرده‌اند
        و مرور زمان و ظهور نسل‌های بعدی باعث شده که آن عقاید تحمیلی حتی به درجهء تقدس برسند.

        تمام زورمندان و تکیه‌زدگان بر سریر قدرت، به فکر گسترش حیطهء تحت سلطهء خود (به هر قیمتی) بوده‌اند.
        و در این راه چه خون‌ریزی‌ها که نکرده‌اند!
        طبیعی‌ست که ساخت و سازهایی نیز کرده باشند که آن هم در جهت توسعهء قلمرو قدرت و اعتقادی خود بوده است.
        🌾
        بنده قصد ورود به این مسائل را نداشتم و تنها اشاره‌ای به مشکوک بودنِ انتسابِ آن چند بیت به جناب فردوسی کردم.
        اگر چه عرض کردم بعضی از ابیات آن را (مخصوصا دوبیت:
        "ز شیر شتر خوردن و سوسمار
        عرب را به جایی رسیده‌ست کار
        که ملک کیانی کند آرزو
        تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو") از زمان طفولیت در ذهن دارم.

        اگر مطمئنید که از ایشان است و مرجع معتبری دارید، معرفی بفرمایید تا من هم مراجعه و استفاده کنم.
        🙏🌷🌻🌷🙏
        همان طور که دوست عزیزمان مازیار فرمودند (به طور خلاصه) هر کس می‌تواند هر عقیده‌ای داشته باشد.

        دفترِ شعر ناب برای بحث در مورد شعر های پست شده و در صفحات نقد، در مورد ارزش آنها گشوده شده است.
        اختلاف نظرات و تعصب‌های فردی و در مورد مسائل اعتقادی، و بحث‌های مربوط به این‌ها، شعر و شاعری را به حاشیه می‌برد و نتیجه‌ای هم حاصل نخواهد شد.
        خندانک خندانک خندانک
        مانا باشید
        به مهر یزدان
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۰۰
        درود بر جناب سلیمانی مقدم شاعر آزاد اندیش
        چقدر به جا اشاره فرمودید که کاربرد دفتر شعر ناب بررسی و نقد اشعار ارسالی می باشد...
        خاطره ای دارم از یکی از قدیمی ترین و صمیمی ترین دوستانم که تعصبات خاصی دارد یک روز به ایشان گفتم میدانی همه پیامبران که ادیان را به بشریت اهدا کرده اند در پدیدار شدن مذاهب گوناگون دین خود هیچ نقشی نداشته اند.... از آن روز تا چند ماه دوستم تعداد زیادی پست برایم در رد آن ارسال کرد تا آنجا که برای حفظ دوستی مان گفتم رفیق شوخی کردم بیخیال شو!!!
        همواره در سلامت باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک

        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۱۷:۳۵
        با درود و احترام
        سپاس از دوستانی که با تمام تلاش سعی دارند بنده را متقاعد سازند ایران باستان چیزی نبوده و ایران پس از ورود اعراب به ایران شکوفا گردید
        بنده در قدم اول با اسلام کاری ندارم و سخنم با اعراب است و افسار کسیخته بودن و تولی گری هایشان
        هر چند هم بخواهید با همت و تلاش تمام حرف بر کرسی نشانید
        اما واقعیت این نیست
        به چند دلیل با شما عزیزان بحث نمی توان داشت
        ۱،مطمعنید حق ان چیزیست که شما می دانید
        ۲,مطمعنید شما بیشتر طرف مقابل می دانید
        ۳،به مسئله نظر و نگرشی تقدسی دارید
        ۴،برای شما مهم نیست که منبع درست یا نادرست است مهم اون نوشته ایست که در منبع امده (مثلا بعداز جلد اول تاریخ زرین کوب که ایشان برای مداوا در المان بودند تمام نوشته ها و کتابهایشان مفقود شده و هنوز هم خیلی ها نیست و از ان جمله تاریخ جلد ۲بوده )
        ۵ در مذهب هم فقط اسلام شما درست و کامل است

        سخن من این است اگر فرمایشات شما صحیح است چرا ما این اندازه عق ماندیم چرا این اندازه کافر شدیم چرا این اندازه متهم و نژاد پرستیم چرا در دوران اسلامی دانشمندان را اسیرو ذلیل کردیم و الان افتخار می کنید
        قسم حضرت عباس و باور یا دم خروس
        از اسلام به اینور همواره ذلیلترین بودیم و هستیم
        هیچکدام از گفته هایتان را حتی با سند قبول ندارم
        و هیچ سندی هم ندارم محکومتان کنم
        سند همین بس که داریم در زمان حال می بینیم
        وسلام
        تمایلی به ادامه بحث ندارم
        سپاس گذارم 🌹🌹🌹🌹🌹
        احسان فلاح رمضانی
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۴۹
        درودی مجدد جناب سلیمی.
        فکر میکنم دچار سوتفاهم شدین،اگر به پست های خودتون برگردین این شما بودین که وارد نقد کوچک من در صفحه شعر جناب شفیعی شدین و بدون مطالعه و آگاهی شبهاتی رو بصورت گسترده مطرح کردین و اونوقت که با سلاح علم و استدلال خودتون رو مواجه دیدین پاپس کشیدین و به جدل رو آوردین.جناب سلیمی ارسطو کتابی در منطق داره با عنوان اُرگانون که شامل ۶ رساله هست و برخی از اون رساله ها به مبانی جدل و سفسطه و روش های مقابله با اون میپردازه،یقینا اگر امروز ارسطو زنده بود و در عصر ما زندگی میکرد و در این محفل ادبی با منطق شما روبرو میشد خودش و کتاب ارگانون اون دربست در حالت اغما قرار میگرفتن!!!با این استدلال شما که در هر عرصه ای فقط خودتون رو صاحبنظر میدونین و هیچ چیز دیگه ای رو قبول ندارین بایستی فصلی جدید در علم منطق ابداع بشه.جناب سلیمی شبهاتی که شما مطرح میکنین مال دویست سال قبل هست که روشنفکران وارداتی انگلیس همچون طالبوف و آخوندزاده و بعدها دنباله داران اونها مطرح میکردن و در واقع شما دویست سال عقب هستید.پیشنهاد میکنم خودتون رو بروز کنین وگرنه در هر محفل علمی با این استدلال ها مورد طعنه قرار میگیرین.جناب سلیمی قبلا هم در صفحات دوستان جدل های شما رو دیده بودم ولی نه به این گستردگی.لطفا اگر وقت مطالعه ندارین و تنها در صدد حرف هایی بی پشتوانه هستید نه وقت دوستان رو بگیرید و نه وقت این محفل ادبی رو.به قول جلال الدین محمد بلخی:
        عقل جزوی عقل استخراج نیست/
        جز پذیرای فن و محتاج نیست

        امان از تعصبات که مثل سازه های بتنی و ضد زلزله غیر قابل تخریب هست. اونهم نه هر تعصبی بلکه تعصباتی بیجا از جنس عدم آگاهی.
        در پناه خداوند مهربانی ها
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۰
        اقای رمضانی عزیز
        نقد یا بحث اساس درک و فهم است
        اما اینکه هیچ انعطافی نداشته باشید که بحث نمی شود
        می شود جدل
        کجای تاریخ و با علم و استدلال سنجیدید شما
        مهم نیست چه کتابی خوانذید
        و با چه کسان نشست و خواست داشتید
        مهم این است چه ها برداشتید و چه ها درک کردید
        شیخ مفید شاگر شیخ صدوق بوده
        در اخرچه شد
        یا شاگردانی سالها در محضر شیخ العارفین بایزید بودند اخر چه شد
        من به یقین همینجام اعلام می کنم
        اگر اشتباه کنم با صراحت بیان می کنم و قبول
        ولی شما چی اصلا فکر می کنید که اشتباهی هم بکنید
        من خودمو بروز کنم یا شما که در دو هزار سال پیش درگیرهستید خخخ
        بیایید منابع و ماخذ و کنار بگذاریم
        ببینیم چه می فهمیم
        واقعا فکر کردید چون از نقل و قول دیگران استفاده کنیم ما شعورمان بالاست
        شعور و اگاهی حتی با نگاهی می تواند واقعیت تاریخ را نشان دهد
        مطمعن باشید از شما بیشتر هم ندانم کمتر نمی دانم
        منتها نمی توانم با کج اندیشی خود را دانا نشان دهم
        شما واقعیت الان و جامعه را نمی بینید
        بعد ادعای فهم و شعور از تاریخ دارید
        پس چطور همین الان و نمی توانید درک کنید
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۴
        کسی که اصل و ذات خود را قبیح داند و اصل و ذات عرب را بر خود مایه افتخارو مباهات داند
        برای من قابل درک نیست
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۱۸ تير ۱۴۰۱ ۲۱:۳۱
        بادرود بسیار
        وسپاس بیکران از دوستانی که در این صفحه حضور بهم رساندند و نظرات خودشون را ابراز فرمودند.
        به نظرم ایرانی بودن و مسلمان بودن نباید منافاتی با هم داشته باشند.
        با اتکا به مسلمان بودن نباید از ایرانی بودن تبری جست و به عکس.
        از خداوند متعال در این شب عید قربان میخواهم که همه ما ایرانیان را از غرب زدگی و عرب زدگی در امان نگه دارد.
        آمین خندانک
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        يکشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ۰۲:۴۵
        درودی مجدد جناب شفیعی عزیز
        مطمعنا در نظرات و نوشته هایم کمی سخت بودم
        حقیقتا من اصلا مد مظرم یا اشاره ام به مذهب یا دین اسلام نبود و نیست
        و این واقعا عملی مورد پسند نخواهد بود نه در مذهب یا اسلام
        بلکه هر مورد یا نگرشی که به عام دلالت دارد یا اشاره ای
        مثل مکان زبان موقعیت اجتماعی اقتصادی یا شغلی و...

        من در اصل در خصوص اعراب گفتم و لشگری که چه بسا درصد کثیرش تازه مسلمان بوده قوانین رئفت اسلام را یا نمی دانست یا موقعیت گونه ای بود که زیر پا گذاشت
        با این حال در
        رفتار و گفتارم حتما زیاده روی داشتم که رنجاندم
        و هیچ دلیلی ندارد که عذر خواهی نکنم یا پافشاری بر تایید حرفم

        از دوستانی که باعث رنجشان شدم یا حتی ذره ای دلخوری زده شدن از اصل مسئله
        پوزش می طلبم
        معذرت می خوام
        امیدوارم منو با این چند جمله نسنجند
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        يکشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ۰۳:۰۲
        درود بر جناب سلیمی گرامی
        انشالله که هیچ دوستی نرنجیده باشه
        چون تبادل نظراتی بود که بیان شد
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        احسان فلاح رمضانی
        يکشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ۱۲:۳۶
        درود بر دوستان عزیز و استادان بزرگوار جناب سلیمی و استاد شفیعی عزیز خندانک خندانک
        یقینا تبادل نظریات علمی سبب میشه تا برخی از ابهام ها و پرسش ها رفع بشه.یقینا در مباحث علمی جای آزردگی نباید برای فردی باقی بمونه.در محافل آکادمیک و دانشگاهی گاهی در یک جلسه علمی انتقادهای تندی مطرح میشه و بحث و تبادل نظرها بسیار داغ و پر حرارت پیش میره اما بعد از جلسه دوستی ها همچنان پابرجا میمونه.ما اینجا نمیخوایم از سر زور فردی رو متقاعد کنیم که حتما نظریات ما رو بپذیره اما گاهی ناخودآگاه مباحثی پیش میاد که هر دو طرف بحث اسناد و شواهد علمی خودشون رو در موضوع مورد نظر ارائه میدن و قضاوت رو به خوانندگان واگذار میکنن.گاهی روش تحقیق ایجاب میکنه تا اگر در زمینه ای ابهام و پرسش برامون پیش میاد حتما چند کتابی رو در زمینه اون موضوع بررسی کنیم و بعد با دست پرتری وارد گفتگوی انتقادی بشیم.
        بهر حال سپاسگزارم از دوستان که در این مباحثه شرکت کردن و نظرات خودشون رو ارائه دادن خندانک خندانک
        یقینا رنجیدگی برای من هرگز بوجود نیومده و امیدوارم دوستان هم از من رنجیده خاطر نشده باشن خندانک
        فرا رسیدن عید سعید قربان رو به همگی دوستان تبریک عرض میکنم خندانک
        در پناه خداوند مهربانی ها شاد و سربلند باشید خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        يکشنبه ۱۹ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۰۴
        درود بر شما استاد رمضانی بزرگوار
        با سپاس از حضورتان در این صفحه و مطالب ارسالی و همچنین تلاش حداکثری در علمی و مستند بودن مطالب ، و تشکر از آزاد اندیشی شما ، متقابلا عید سعید قربان را به جنابعالی و دیگر دوستان عزیز تبریک عرض نموده سلامتی و سربلندی همه را از خداوند متعال خواستارم. خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۳۳
        رسم و راه زندگی فرهنگ گر نامش بُوَد
        وین کُهَن فرهنگ ما گر زاده ی آرش بُوَد
        از چه رو این راه و رسم زندگی بر ما شده؟
        قلب را یخ بسته و سر را ز کین آتش بُوَد
        گفتمی بر دوستی آیا دلیلش چیست این ؟
        گفت جانا اصل فرهنگ قدیمت نیست این
        گفتمش با خنده ،پس فرهنگ هم چینی شده؟
        گفت نی ، مشترک بازار و بس قاطیست این
        شاد و پیروز و سلامت باشید
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        دوشنبه ۲۷ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۲۰
        درود بر شما جناب کریمیان گرامی
        از حضور و نظر ارزشمندتان طی ابیات ارسالی سپاسگزارم
        سلامت باشید و سرفراز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۰۳:۳۱
        درود بر جناب شفیعی ارجمند و باسواد خندانک
        زنده باد ایران و ایرانی خندانک با شما موافقم (مهم، هویت ملی ست) دو قرن سکوت را بتازگی خواندم و برایم جالب بود، روح دکتر زرین کوب شاد. البته در این مورد بشخصه دیدگاه های زنده یادان احمد کسروی و آرامش دوستدار را بیشتر قبول دارم. امان ازین پروپاگاندا و تفکرات ارتجاعی...متاسفانه عدم آگاهی کم نیست! اما معتقدم ایران پرستی و ایران دوستی جواب داده و کار میکند.👍حقیقت آشکار و واقعیت مشخص است...پس نیازی به طومار نویسی و فکت آوردن و صغری کبری بافتن نیست.
        قلمتان سبز موفق باشید...به امید روزهای خوب خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۰۶:۱۵
        درود برشاعر توانا جناب علامیان گرانقدر
        از حضور پرمهر و نظر ارزشمندتان بینهایت سپاسگزارم
        تاریخ ایران پر است از فراز و فرود، و بعد از هر سقوط در نهایت فرهنگ ایرانی بر فرهنگ مهاجمین غلبه کرده است بارزترین نمونه آن اقدامات فردوسی بزرگ است.
        سلامت باشید و سرفراز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۴۶
        درودهای فراوان خدمت جناب شفیعی عزیز خندانک خندانک
        عید بر شما مبارک خندانک خندانک
        سپاس از ویرایش شعر خندانک اما توقع من بشخصه این بود که شعر جدید رو با مطالعه کتاب کارنامه اسلام دکتر زرینکوب مورد ویرایش قرار بدین.دکتر زرینکوب کتاب دو قرن سکوت رو با شجاعت تمام مورد ویرایش قرار دادن و به تعصب های نادرست جوانی خودشون اذعان و ساختار کتاب دو قرن سکوت رو از روایت های اشتباه پاکسازی کردن و بعدها کتاب کارنامه اسلام رو تألیف و به دفاع تمام قد از تمدن اسلامی پرداختن و اینکه اذعان کردن ایران با ورود اسلام رشد علمی و تمدنی پیدا کرد و اسلام زنجیرهای دیکتاتوری حکومت شاهان باستان رو از مردم ایران برداشت.همچنین دکتر زرینکوب کتابسوزی اعراب در ایران رو شایعه و افسانه سازی میدونه.

        زرین کوب که به سستی استدلالهای خود در کتاب "دو قرن سکوت" و نیز این حقیقت که مسلمانان بنیانگذاران کتابخانه های بزرگ عمومی در جهان بوده اند پی برد؛ و دید که مسلمانان نه تنها بی علاقه به کتاب نبوده بلکه در همان سده نخست هفتاد کتابخانه عمومی تنها در غرناطه اسپانیا (اندلس) ایجاد کردند (زرین کوب، کارنامه اسلام، ص ۱۶ )، ادعای کتابسوزی مسلمین را پس گرفت و روایتهای مربوطه را چه در رابطه با کتابخانه اسکندریه و چه در مورد مدائن و خوارزم "افسانه ای"، "بی اساس"، "تازه ساز" و "مشکوک" خواند (همانجا). وی همچنین ادبیات عربی را سرچشمه ادبیات فارسی می خواند؛
        ابونواس شاعر عرب را الهام بخش رودکی(پدر شعر فارسی) می داند؛ و قصیده های عربی ابولطیب، بحتری و ابوتمام را نیز الهامبخش عنصری، منوچهری و حتی سعدی(همانجا، ص ۵۵ ).

        جناب شفیعی عزیز هویت ملی ما شاهان جنایتکار هخامنشی و ساسانی نیستن.هویت ملی ما با ورود اسلام رشد پیدا کرد و انسجام یافت.برخی افراد بدون آگاهی از روش های تحقیق نوین و صدها رساله و مقاله جدید در زمینه ایران باستان و تحقیقات بی شمار امروزی و بدون سواد آکادمیک در زمینه تاریخ ایران با ادبیات چاله میدانی و تعصباتی که ملی گرایان افراطی و بی دین همچون کسروی آتش زننده کتاب قرآن و آرامش دوستدار بی دین و فحاش به مقدسات مسلمانان در مغزشون فرو کردن دیگران رو به بی سوادی متهم میکنن در صورتیکه کمترین آگاهی از هزاران کتاب و مقاله تخصصی و مبانی روش علمی ندارن.جناب شفیعی عزیز قبلا هم عرض کردم این مباحث نیازمند محفل تخصصی هست و در محافل عمومی و ادبی به نتیجه نمیرسه.تاریخ هم مثل سایر علوم علمی تخصصی و نیازمند سواد آکادمیک و بسیار تخصص محور هست.
        در پناه خداوند مهربانی ها شاد و سلامت باشید خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۱۴
        درود برشما جناب رمضانی عزیز
        ضمن تبریک عید غدیر خم از شما به خاطر حضور در این صفحه و مطالعه نسخه ویرایش شده شعر بینهایت سپاسگزاری می کنم.
        در ابتدا عرض کنم که بنده هیچ مشکلی با فرهنگ اسلامی ندارم و آنرا از فرهنگ عربی جدا می دانم.
        ای کاش جناب سلمان فارسی(که قبل از مسلمان شدن نیز یک دانشمند بوده) جناب عمر خلیفه دوم را با اصرار تشویق به حمله به ایران نمی کرد.
        و ای کاش مردم ایران در زمان خلافت مولا علی(ع) مسلمان می شدند.
        توصیه می کنم کل حواشی تاریخی را نادیده بگیریم چون هیچ مورخ منصفی نتوانسته با قطعیت موضوعی را صددرصد تائید یا رد کند.
        سوال من این است که آیا جناب عمر حق داشته است با شمشیر و جنگ دین اسلام را به ایران یا هر کشور دیگری تحمیل کند ؟ چون جنابعالی در تاریخ مطالعات زیادی دارید مایلم اگر صلاح می دانید به این سوال پاسخ بفرمایید؟
        تبلیغ دین یک موضوع فرهنگی است و بایستی به شیوه های فرهنگی تبلیغ شود نه با جنگ و شمشیر. همانگونه به پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد(ص) برای شاه ایران نامه نوشت و به اسلام دعوت کرد و زمانی که نپذیرفت اعلام جنگ نکرد.
        اگر به مرور زمان مردم ایران (نه حکومت ایران) با عقاید اسلام آشنا می شدند و اسلام را خودشان با آگاهی و آزادی می پذیرفتند کیفیت مسلمان بودنشان خیلی فرق می کرد و مانند هم اکنون ریا کار و متظاهر نمی شدند.
        مجددا تکرار می کنم
        بنده مسلمان هستم و با اسلام هیج مشکلی ندارم ففقط با تحمیل عقاید با شمشیر مخالفم.
        برای تبلیغ دین چه لزومی به تخریب و غارت دارد چه لزومی به نابودی زبان قوم مغلوب دارد؟
        اگر فردوسی نبود ایران زبان ملی خود را مانند مصر و دیگران از دست داده بود.
        عشق مردم ایران به مولا علی به خاطر عدل ایشان است و افسوس که اسلام در زمان زمامداری ایشان به ایران منتقل نشد.
        در پناه خداوند تندرست باشید و سربلند شاعر توانا و باسواد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        احسان فلاح رمضانی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۳۲
        درودی مجدد خدمت شما جناب شفیعی بزرگوار خندانک خندانک

        مطالبی که عنوان کردین بدون منبع و بیشتر شایعات افراد متوهمی چون کسروی و آرامش دوستدار و از این طیف افراد هست که متأسفانه در فضای مجازی به وفور پخش میشه برای تقابل با اسلام.
        از شما سپاسگزارم که منرو لایق پاسخ به برخی از این ابهام ها تشخیص دادین.یقینا چون شما دکتر زرینکوب رو بعنوان فردی خبره در مسائل تاریخی قبول دارین من بیشتر استنادم به گفته های ایشون هست وگرنه صدها مورخ بین المللی مطرح و مستشرقین کاربلد و خبره بارها در کتاب ها و مقالات خودشون که بالغ بر هزاران کتاب و رساله تاریخی هست پاسخ دادن.منهم استنادم با مطالعه کتاب های این اشخاص هست که تخصص و مهارت تاریخی دارن و سره رو از ناسره تشخیص میدن.اگر کتاب کارنامه اسلام دکتر زرینکوب رو که براحتی و از هر فروشگاه کتاب تاریخی قابل تهیه هست برای خودتون فراهم کنید پاسخ تمام این سوالات رو با قلم خود استاد متوجه میشید.اما بصورت خلاصه عرض میکنم که اسلام در ایران بزور شمشیر گسترش پیدا نکرد و اسلام ایرانیان کاملا اختیاری و تدریجی بود.یقینا این توهینی به مردم تیزهوش ایران هست که ما بگیم زور شمشیر و ترس سبب اختیار اسلام اونها شد.عدالت اسلام و قوانین ساده اون نسبت به قوانین خشک و متحجرانه موبدان و اوستا و ظلم و ستم و حکومت طبقاتی شاهان ساسانی سبب شد تا ارتش کوچک اسلام بر ارتش بزرگ و قدرتمند ساسانی براحتی غلبه کنه چون حکومت ساسانی پشتوانه مردمی نداشت.وجود آتشکده های زرتشتی و روشن بودن آتش اونها تا قرن هفتم هجری نشون میده که هیچ اجباری در تحمیل دین اسلام نبوده.اما اینکه فرمودین توصیه سلمان فارسی به عمر بن خطاب سبب حمله اعراب به ایران شد کذب محض هست و در هیچ منبعی نیومده.اسلام آوردن سلمان سالها قبل از حمله اعراب به ایران اتفاق افتاد و سلمان تنها دهقان زاده ای بود که از هیچ اسرار نظامی و سیاسی حکومت ساسانی خبر نداشت و این واقعا خنده دار هست که با اطلاعات یکنفر یک امپراتوری به زانو دربیاد.اما در زمینه حمله اعراب باید بگم که اقدامات ایران ساسانی باعث شد تا اعراب به ایران حمله کنن.

        از قلم استاد زرینکوب در این مورد:


        آغاز فتح ایران در زمان ابوبکر صورت گرفت. ابوبکر خالد بن ولید را برای سرکوب مرتدین فرستاد، نیروهای مرتدین پس از شکست به عراق عقب نشینی کردند و حمایت ساسانیان از آنان خود به خود مسلمانان و ساسانیان را در مقابل هم قرار داد.

        عبدالحسین زرین‌کوب مورّخ معاصر ایرانی، رویاریی مسلمانان با ساسانیان را ادامه درگیری مسلمانان با مرتدین می‌داند. در تجارب الامم نیز از فراهم شدن سپاه انبوه ایرانی در کمک به مرتدین سخن رفته است.

        جناب شفیعی اگر اسلام ایرانیان به ضرب شمشیر بود چرا در زمان حکومت سامانیان که از سلسله های ایرانی بودن مردم ایران به دین زرتشتی رجوع نکردن و یا چرا در زمان حمله مغول از اسلام دست نکشیدن؟؟؟بلکه ایرانیان همواره برای اسلام فداکاری کردن و تمدنی عظیم رو بنام تمدن اسلامی بوجود آوردن.

        اما در زمینه زبان شهنامه باید بگم که الفبای شاهنامه حروف عربی و وزن شاهنامه بر مبنای اوزان عربی هست و اصلا زبان پهلوی و اوستا زمین تا آسمون با زبان فارسی نوین که در شاهنامه اومده تفاوت داره.زبان پهلوی زبانی بسیار مشکل بود که فقط بدرد تفسیرهای موبدان میخورد و از اون نمیشد آثار علمی و ادبی تولید کرد.اگر اسلام به ایران نمیومد آثاری مثل حافظ و سعدی هرگز نمیتونست بوجود بیاد
        مسعود آزادبخت
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۴۶
        سلام و درود مجدد جناب شفیعی
        ویرایش شعر بسیار عالی بود ،روان منسجم خوش آهنگ

        مطلبی از حقیر یادگار صفحه تان
        تنها ایرادی که به شعر نمیتوان گرفت محتوای آن است،به راستی هرکسی دیدگاهی شخصی راجع به مسائل و موضوعات دارد،به صحت و نادرستی ان کاری نداریم ،قدرت شاعر به تحریر در اوردن مساله ایست که به ان باور دارد،چون محفل ادبی است باید پرداخت های ادبی را مورد بررسی قرار داد،اینکه من بگویم فلان چیز درست است (هرچند درست باشد) کمکی به شاعر نمی کند .در بعد ادبی ویرایش بسیار قوی صورت گرفته است و آن را بسیار دوست دارم.

        با تقدیم احترام
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۴۱
        درود بر ادیب و شاعر آزاد اندیش جناب آزاد بخت ارجمند
        از حضور و نظر پرمهر و ارزشمندتان بینهایت سپاسگزارم
        بقول شما بنده در این محفل ادبی شعری را ارائه نمودم و با کمک نقد اساتید نسبت به ویرایش (با هدف رفع نقایص ادبی ) آن اقدام نمودم .
        موضوعی که در اشعار هر شخص عنوان می شود مگر جدای از عقایدش می تواند باشد ولو اینکه طبق نظر دیگری درست یا نادرست باشد.
        سپاس مجدد از حضوتان
        پاینده باشید و سرفراز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         فاطمه شایگان(هیراب)
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۲:۱۷
        سلام وعرض ادب خدمت شما بزرگوار گرامی

        چه زیبا نگاشته اید ،دریایی بی انتهای ادب،

        احسنت خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۲۸
        درود بر شما سرکار خانم شایگان ارجمند خندانک
        به مهر خوانده اید بزرگوار خندانک
        سپاس فراوان از لطفتان خندانک
        سلامت باشید و شادمان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا خوش روش
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۰۸
        درود بی پایان جناب شفیعی
        بسیار زیبا و خواندنی نگاشتید ، درودتان خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۳:۳۳
        درود بیکران بر شما سرکار خانم خوش روش گرانقدر خندانک
        از حضور و نظر پر مهرتان بینهایت سپاسگزارم خندانک
        تندرست باشید و سرفراز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        چهارشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۱ ۰۴:۰۱
        درودها برشما جناب شفیعی ارجمند شعر پرمحتوایی خواندم از قلم زیبای شما والبته بحث وگفتگو دوستان در این صفحه برایم خواندنی بود سپاس فراوان از جناب سلیمی عزیز ❤❤🌺🌺
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۱ ۰۷:۲۷
        درود برشما سرکار خانم حسینی گرامی خندانک
        به این صفحه خوش آمدید قدمتان و قلمتان گل باران خندانک
        و سپاس بیکران از لطف و نظر ارزشمندتان خندانک
        سلامت باشید و سرفراز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۴۵
        سپاس از نگرش و نگاهتان بانو حسینی عزیز 🙏🙏🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۱ ۰۹:۳۰
        درود بر جناب رمضانی گرامی و سپاس از اطلاعات تاریخی که ارائه کردید.
        قطعا اطلاع دارید که دوران شکوفایی تمدن اسلامی در سده های چهارم و پنجم هجری بوده است یعنی زمانی که نفوذ خلافت عباسی به حداقل رسیده است دوره ای که فاطمیون درمصر قدرت داشتند قرمطیان در بحرین و آل بویه شیعه در ایران و تشدید فعالیت های گروه اخوان الصفا نیز موثر بوده است.
        در واقع فرهنگ اسلامی نتیجه تلاش شیعیان و ایرانیان بوده است و ارتباط زیادی به خلفا و اعراب نداشته است.
        اساس صحبت من این است که تمدن اسلامی و تمدن عربی تطابق کامل ندارند و یکی نیستند.
        همچنانکه در حال حاضر نیز اکثریت اعراب از تمدن اسلامی فاصله بسیار دارند .
        سید محمدرضا لاهیجی
        چهارشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۱۴
        سلام و درود بر پدر بزرگوارم
        وقت بخیر
        موفق باشید و آن به آن شاعرتر
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۲۹ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷
        درود بر جناب استاد لاهیجی گرانقدر خندانک
        سپاس بیکران از حضور ارزشمندتان خندانک
        برقرار باشید و پایدار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عظیمه ایرانپور
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۰:۴۵
        درود بر شما
        زیباست
        فقط بیت هفتم از وزن خارج شده خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۳۷
        درود بر شما سرکار خانم ایرانپور گرامی خندانک
        سپاس از حضور و همراهیتان خندانک
        و تشکر ویژه برای تذکر بیت هفتم که موجب ویرایش گردید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیره صدری
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۰۴
        درود وعرض احترام جناب شفیعی
        شاعر بزرگوار
        زیبا بود سروده تان واندیشمندانه
        زیر سایه ی مهر الهی سرفراز باشید
        خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۱۵
        درود بر شما سرکار خانم صدری گرامی خندانک
        از حضور پر مهر و نظر ارزشمندتان بینهایت سپاسگزارم خندانک
        سلامت باشید و شادمان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۶:۳۲
        درود جناب استاد شفیعی
        شعری زیبا و پر محتوا خواندم از قلمتان
        هر چند صحبت ازین موضوع ساعتها زمان می طلبد
        همین بس که غرب و شرق مشکلات این مرز و بوم در خود این کشور اشوب زده است
        مانا باشید به مهر خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۴۱
        درود بر شاعر توانا سرکار خانم شعله گرامی خندانک
        قدردان حضور پرمهر و نظر ارزشمندتان هستم خندانک
        پاینده باشید و سربلند خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شبنم حکیم هاشمی
        جمعه ۳۱ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۳۸
        خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        جمعه ۳۱ تير ۱۴۰۱ ۱۹:۲۴
        درود فراوان بر شما خندانک
        سپاس از حضورتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید بیانلو (پرواز آرزوها)
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۸:۵۱
        درود بر شما 🌹
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۵۰
        درود بیکران بر شما خندانک
        سپاس از حضورتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        روح اله سلیمی ناحیه
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۵۹
        با درودی مجدد و احترام
        با تمام ارادت و احترامی که نسبت به جناب ازادبخت دارم
        اما گاهی در اینکه می فرمایند از نگاه ادبی باید نگاه کرد را نمی توانم بپذیرم
        قبلا بحثی در نگاه و نگرشی که بر شخص شاعر باید داشت کرده ایم
        متاسفانه امروزه در جامعه فکر می کنند شاعر یعنی ترانه ساز ،شاعر یعنی اهنگ ساز ،شاعر یعنی سبک و سیاق و هجای شناس
        ولی اصلا اینگونه نیست
        کلمه شاعر یا شعر دقیقا در شعورو اگاهی دخالت دارد
        شخص شاعر باید نگاهی ژرف توام با اگاهی و روشنگری باشد باید بتواند مسائلی را برای دیگران روشن کند باید اگاه بخش باشد
        اگر اشتباه نکنم حضرت حافظ گفته
        مزرع باغ فلک دیدم و داس مه نو
        یادم از کشته خویش امدو هنگام درو
        این کجا را نشان رفته
        ایا چیزی غیر از اگاهی دادن و ظضغ .....

        قبول ندارم شعر را فقط در سبک و شعر شناسی اش نگاه کرد
        این نگاه باید در اخرین مرحله یک شعر گنجانده شود
        سپاس 🌹🌹🌹🌹
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۰۷
        درود بر دوست عزیزم جناب استاد سلیمی گرانقدر خندانک
        سپاس از حضور دغدغه مند جنابعالی خندانک
        البته جناب آزادبخت به درستی فرموده اند:
        (تنها ایرادی که به شعر نمیتوان گرفت محتوای آن است،به راستی هرکسی دیدگاهی شخصی راجع به مسائل و موضوعات دارد،به صحت و نادرستی ان کاری نداریم ،قدرت شاعر به تحریر در اوردن مساله ایست که به ان باور دارد،چون محفل ادبی است باید پرداخت های ادبی را مورد بررسی قرار داد)
        منظورشان این است که ما نباید باورهای شاعر را نقد کنیم و هر شاعر باید بتواند آزادانه باورهای خود را بیان کند و این یعنی آزادی بیان.
        و در این خصوص فکر می کنم نظر ایشان با شما برابر است. خندانک
        سپاس بیکران از حضور دلگرم کننده شما دوست عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        احسان کریمیان علی آبادی
        يکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۸
        درود بر شما ادیب بزرگوار خندانک
        طبع‌تان مانا خندانک
        نویسا باشید به مهر خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۱۳
        درود براستاد ارجمند سرکار خانم عباسی خندانک
        سپاس از حضور ارزشمندتان خندانک
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۳۸
        درود بر استاد ظریف و نکته سنج خندانک خندانک
        چون وقایع را نگارش، با غَرَض همراه شد
        پس ازاین تاریخ بی وجدان ، بَسی دَرحِیرتم

        گَر بِبینَد چشم بینا فاصله یک نقطه است
        از عَرب تا غَرب اندیشان ، بَسی دَرحِیرتم خندانک
        بسیار ظریف و هوشمندانه بود خندانک
        یزدان پاک نگهدارتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۰۰
        درود بر شما استاد اهل فرهنگ و ادب خندانک
        از حضور پر مهر و نظر لطفتان سپاسگزارم خندانک
        سلامت باشید و سربلند خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
         فاطمه شایگان(هیراب)
        پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰۸:۵۹
        سلام ودرود

        احسنت برسروده ی

        زیبایتان


        قلمتان نویسا

        پیروز باشید
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        پنجشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۴۶
        درود بر سرکار خانم شایگان ارجمند خندانک
        سپاس از حضور و نظر ارزشمندتان خندانک
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        يکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۴۴
        درود بر جناب شفیعی بزرگوار
        بسیار زیبا بود وبجا
        سایتان مستدام استاد عزیز
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        يکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۲۹
        درود بر سرکار خانم بهرامی بزرگوار خندانک
        از حضور ارزشمند و نظر لطفتان بینهایت سپاسگزارم خندانک
        سلامتی و شادکامیان را آرزومندم خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۱:۰۷
        درود بر شما جناب شفیعی گرامی خندانک

        چقدر این شعر حق مدار و زیبا بود خندانک خندانک
        افسوس که این مزرعه را آب گرفته ..
        واقعا که جای تعجب هم دارد خندانک

        در پناه حق خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۴:۰۰
        درود بر شما شاهزاده خانوم گرامی
        سپاس از لطف و نظر ارزشمندتان
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۵۸
        خندانک
        يکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۴۹
        درود بر شما جناب شفیعی بزرگوار خندانک خندانک
        ویرایش هم بسیار عالی شده خندانک خندانک خندانک

        پی نوشت عالی تر خندانک خندانک خندانک
        در پناه حق خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        يکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۲۶
        درود بر شاهزاده خانوم گرانقدر خندانک
        و سپاس بیکران از حضور و نظر دلگرم کننده سرکار عالی خندانک
        در پناه خداوند سلامت و سربلند باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۴۱
        درود بر قلمتان جناب شفیعی بزرگ خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۳۸
        درود بر شاعر توانا سرکار خانم باقری گرامی
        سپاس بیکران از حضور و نظر ارزشمندتان
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۴۳
        درود بر قلمتان جناب شفیعی بزرگ خندانک خندانک
        علیرضا شفیعی
        علیرضا شفیعی
        شنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۰۰
        درود بر شاعر توانا سرکار خانم باقری گرامی
        سپاس بیکران از حضور و نظر ارزشمندتان
        پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7