سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        جامه ات را ، بر شاخه ی ارغوان بیاویز!

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر خمیازه های رستیک، مادرزادیند نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۳۱ شماره ثبت ۱۱۰۲۶۰
          بازدید : ۲۱۴۶   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        چهره ی زنانه ی عشق،
        عطر مردانه ی طوفان
        دریا را ،
        در پالتو ات گم میکنم
        .
        .
        .
        گوش ماهی ها،،
        که زیر پاهای تو میشکنند
        بلوای گداخته ی ساحل را میشنوم ،
        میبوسیم ،
        شراب سرخ بورگوندی جاری میشود
        میشنوی ؟!
        که شانه های بیگناه پریان
        چه رنجی میکشد ؟!
        .
        .
        .

        میپرم...
        تا سرزمین تمنا
        چون پرندگان بی وطن، در شب کوچ
        رویای تو ،
        شکوفه ی انار
        لابه لای موهایم ..
        رویای من
        ابدیتی مدام ...
        پیراهن ململ باد
        دهان کودکیم را به تاراج میبرد
        -بی دهان میبوسمت ،،،
        تا مرغان دریایی را، تقدیس کنم-
        ما،
        بی نژاد و بی لهجه
        ما ،
        در قامت یک ابر
        به آخرین گل خون میرسیم
        و میباریم ،
        و
        میباریم
        گرچه صیادهای بسیاری ،
        پیش ازین ،
        فلس های طلایی انسان را
        از رگان ما ربوده اند
        .
        .
        .
        میشنوی ؟!
        تو می آیی و اهواز کل میکشد
        تو میروی و خلیج فارس ،
        الوداع میخواند ..
        -غوغای تبریز را در تو پنهان میکنم -
        بیا
        ما خوشه های گندم دردیم
        دست در دست
        شعله بر لبان
        ماه کولیم !
        دلکم !
        مهربان تر از دایه ام!
        ما در شکوه برابری
        روزی
        کنیزان تبرپوش دورانها را
        در تلاطم آزادی رها خواهیم کرد
        بی تبری وُ
        بی ترکه ای ..
        .
        .
        .
        .
        بیا
        من ،
        آفاق روسریم را
        از هاشور مفاتیح پر میکنم ...
        بمان وُ تنهایم بگذار
        و جامه ات را
        بر شاخه ی ارغوان بیاویز،
        تا در بشارت فردا
        گره از آسمانها بگشاییم....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6