سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      جامه ات را ، بر شاخه ی ارغوان بیاویز!

      شعری از

      سیده نسترن طالب زاده

      از دفتر خمیازه های رستیک، مادرزادیند نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۳۱ شماره ثبت ۱۱۰۲۶۰
        بازدید : ۲۱۵۶   |    نظرات : ۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده

      چهره ی زنانه ی عشق،
      عطر مردانه ی طوفان
      دریا را ،
      در پالتو ات گم میکنم
      .
      .
      .
      گوش ماهی ها،،
      که زیر پاهای تو میشکنند
      بلوای گداخته ی ساحل را میشنوم ،
      میبوسیم ،
      شراب سرخ بورگوندی جاری میشود
      میشنوی ؟!
      که شانه های بیگناه پریان
      چه رنجی میکشد ؟!
      .
      .
      .

      میپرم...
      تا سرزمین تمنا
      چون پرندگان بی وطن، در شب کوچ
      رویای تو ،
      شکوفه ی انار
      لابه لای موهایم ..
      رویای من
      ابدیتی مدام ...
      پیراهن ململ باد
      دهان کودکیم را به تاراج میبرد
      -بی دهان میبوسمت ،،،
      تا مرغان دریایی را، تقدیس کنم-
      ما،
      بی نژاد و بی لهجه
      ما ،
      در قامت یک ابر
      به آخرین گل خون میرسیم
      و میباریم ،
      و
      میباریم
      گرچه صیادهای بسیاری ،
      پیش ازین ،
      فلس های طلایی انسان را
      از رگان ما ربوده اند
      .
      .
      .
      میشنوی ؟!
      تو می آیی و اهواز کل میکشد
      تو میروی و خلیج فارس ،
      الوداع میخواند ..
      -غوغای تبریز را در تو پنهان میکنم -
      بیا
      ما خوشه های گندم دردیم
      دست در دست
      شعله بر لبان
      ماه کولیم !
      دلکم !
      مهربان تر از دایه ام!
      ما در شکوه برابری
      روزی
      کنیزان تبرپوش دورانها را
      در تلاطم آزادی رها خواهیم کرد
      بی تبری وُ
      بی ترکه ای ..
      .
      .
      .
      .
      بیا
      من ،
      آفاق روسریم را
      از هاشور مفاتیح پر میکنم ...
      بمان وُ تنهایم بگذار
      و جامه ات را
      بر شاخه ی ارغوان بیاویز،
      تا در بشارت فردا
      گره از آسمانها بگشاییم....
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      7