ستاره
ستاره شب به خیر، تنهات نبینم.
اگه فرصت بدی، پیشت بشینم.
ستاره خیلی وقته چِش به راتم.
حریص درک خورشیدِ چِشاتم.
ستاره آرزومه دیدن تو،
مثِ یک شاخه گُل، بوییدنِ تو.
ستاره قصّه دارم، قدِّ شَهزاد،
ستاره غُصّه دارم، داد و بیداد.
ستاره قِصّه هام دور و درازِه،
کدوم سنگِ صبوری چاره سازِه.
ستاره بی نشونی عاشقم کرد.
برای پَر کشیدن لا یقم کرد.
ستاره عاشق پرواز بودم.
تو حجم این سکوت آواز بودم.
پَرِ پَروازمو اما بریدن،
ستاره، قلبمو از شاخه چیدن.
خروس خونِ سحر از را رسیده،
ستاره، صُب به خیر، سرزَد سپیده.
یکی از شبهای اواخر شهریور 1386
رنگ مهتاب
میخوام امشب آسمونو، بالای سرم ببینم،
توی شرم سرد مهتاب، روی صخرهای بشینم.
میخوام امشب با دل پُر، بشینم کنار ساحل،
بکشم رو ماسه خیسا، عکس خالی دو تا دل.
میخوام امشب توی آینه، ببینم جنگلو تو مه،
ببینم برگای زردو هیزمای دور کومه.
میخوام امشب تو بیابون، گم بشم تنهای تنها،
باچراغ راه شیری، برسم اون ور صحرا.
میخوام امشب آسمون شم، آسمون پر ستاره،
برسم به رنگ مهتاب، پشت ابر پاره پاره.
یکی از شبهای بهار 1386
امیدوارم دوستان حداقل تا فردا بی خیال این زبان کهنه ما بشوند !!!!!