جمعه ۲۵ آبان
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
پیچیده عطر ماهخون ، در قعر قاب شب
میخواهمت ای جان پناه ، ای آفتاب شب!
ای گریه ی معشوقه ای زیبا به گاه هجر
نجوای فسخی عارفانه ، در جواب شب
برف ازل ، آوای روحی در انارستان
آمیزش خوف و رجا ،در اضطراب شب
نور بعید عصر خاموشان بی تاریخ
قدری بشوران رازها را ، با شراب شب
گُلهای شیرین را ، پر از عطف سویدا کن
در پیله ها پروانه شو! ای بی نقاب شب
رنج کبودای جهان ، پهلوی خورشیدست
ای معبد اعصار را ، فصل الخطاب شب
زنگاریِ رویاییِ پیراهنِ دریاست
افسانه زار چشمه های بی حجاب شب
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت
ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب
.
.
.
سوی وجوب آتش از ژرفای دوران هاست
سرد است روزان زمان ، عالی جناب شب...
پی نوشت:
در سپهرِ عور، پرگُلِ انار وُ خونِ بینوا یکیست
هر دو فانی اند ،
ناگهانِ روسپیدِ بَد٘وِ ما کجاست؟!
آشیان بی عُقاب را ببین !
انبساط بَردگان شام صومعه ست
رنجزار لاابالی بهانه ایست
خِرمن سکوت راویانِ وهم ِ توده هاست
ما تقاصِ صخره ِ کریهِ تلخ مکر را
ما تلافی پریِ پاک نوشپوشِ چشمه را
.
.
.
چون اعانه هایِ عاشقانه زیستن ، نداده ایم ...
بویه های آتشین قلبواره های مهرخوان روزگار خسته را ،
زِ بَر
نکرده ایم
باز ،
دختِ چام٘رویِ کهربالباسِ هر بهشت ، گندمست!!
ساقه یِ سبویِ آبی مُنزهِ امید ما، رهاست ...
گرچه درد میگزد ، تمام ارتعاش هستی لطیف نبض را
واژگونه ، مست رزمگاه خوندمان وحشتیم
در لبالب ِشراب بینژادی کلاغ ، فارغیم
ما تهی ز بوسه ای ، نوازشی ،
تمامِ سوزش ِجراحتیم...
مای ما ،
مُستمر بی مَحَل واژه ای سیاه ،
حجم برف سالهای بودن وُ نبودنست
بَزم زشت٘ مُردنست
آتش چکیده ایست ، نذرِ نحس٘ ماندنست
آخرین صداست
آخرین نواست ..
-مای ِ ما -
شاخ یک گوزن دیرزای، در خزان بور
مایِ ما ، نعرهِ نهنگِ در تناسخ کبود ِ نسکِ آشناست ...
در بهارِ زرد،
رعشه های رعدِ معتکف
پودهای باد ِ عُنف سرد
غنچه های شورزاد ننگ
بارشِ حضورِ خفتگانِ آشناست
.
.
.
در بهارِ ناوکِ ترنج
ما ترانه های عطر و رستنیم
خانقاهِ خلعِ حدّ وُ زخمه ها،
تاج گُل،
به موعدِ رسیدنیم...!
در درونِ ما ،
، کَسی خُداست.
|
نقدها و نظرات
|
درودتان بانوی نازک کلک بزرگوار خوش آمدیدو سوی افشان فرمودید خرسندم مورد قبول طبع نازنینتان واقع شد با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان استاد گرانمایه خوش آمدید و قلم رنجه فرمودید ... ممنونم زیبایی در نگاه ارجمند حضرت عالیست بزرگوار با مهر و احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان بانوی ادیب ، استاد گرانگوهرم .. بسیار خوش آمدید نازنین، سپاسگزارم از نکته پردازی و مکتوب ارزنده تان... کمال امتنان از گلهای زیبایی که به یادگار ثبت کردید .. با آرزوی ایامی خوش و مهر و احترام | |
|
سرکار خانم حسین زاده معزز استاد گرانقدر بسیار سپاس از گلهای زیبایی که در پیج خودتان به دوستان هدیه فرمودید خود گل ارزشمند انجمن مایید | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان بانوی گرانمایه خوش آمدید و سوافشان فرمودید .. سپاسگزارم ... | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب عزیزیان گرانمهر بسیار خوش آمدید و مزین فرمودید خرسندم موقع قبول طبع گرامیتان واقع شد .. با احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب محمدی گرانمهر بسیار خوش آمدید استاد فرهیخته ام و مزین فرمودید .. گوارای جان .. مستدام باشید با مهر بیمر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان بانوی گرانقدر خوش آمدید و مزین فرمودید.. حضور زیباییتان را ارج مینهم با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان شاعر ارجمند خوش آمدید و مزین فرمودید سپاسگزار امعان نظر گرامیتان .. ماندگار و پیروز باشیذ | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان بزرگوار بسیار خوش آمدیدو سوی افشان فرمودید کمال امتنان گرانقدر با احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب علامیان گرانمهر شاعر اندیشمند ، مزین فرمودید رد قلمتان را ارج مینهم و نهایت سپاسگزاری را دارم .. با مهر و احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب آزادبخت گرانمهر خوش آمدید استاد جوان و صفا افزودید سپاسگزارم از مهر قلمتان ، اندیشه و ذکاوت همیشگی حضرت عالی موید باشید با احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان شاعر گرامی بسیارخوش آمدید خرسندم و نگاه ارزنده ی جناب عالی را ارج مینهم موید و شادزی با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان استاد بزرگمهر جناب پژواره ی گرامی قدر بسیار خوش آمدید و مزین فرمودید همیشه رهپوی قلم گرامیتان در طارم اندیشه ی این ادبستان هستم با احترام و مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان گرامی خوش آمدید سپاس و تحیات | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودها و تقدیم مهر بیکران بانوی گران ارج بسیار خوش آمدید و کلبه ی شاعرانه ام را سوافشان فرمودید سپاسگزارم جانا مستدام باشید با احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان شاعر ارجمند بسیار خوش آمدید و مزین فرمودید .. مسرورم که میپسندید گرامی .. در خصوص خوف و رجا اگر پرسش می فرمایید ، اشاره ی کوتاه به آنچه در ذهنم بود دارم ، خوف و رجا اساسا دو واحه ی ممزوجند ، رجا از عشق به معشوق و ازدیاد توجه به اوست ، به زیبایی معشوق و بیکرانگی ساحت او، خوف از بی اعتمادی به مهر معشوقست ، نگرانی از قهر معبود و معشوق و البته هر دو ناظر به صفات الهیند..این دو، دو بال عروج از نفسانیت محسوب میشوند و شمول انها در اموریست که قطعی نباشد .. ناگفته نماند ،حضرت مولانا ایمان را عبارتی از خوف و رجا میداندو انسان را از این دو جدایی ناپذیز.. در مقالات عرفانی ، خوف و رجا ،مقدمه ی ورود به مراحل پسینی چون قبض و بسط و انس و ..هست در واقع به نوعی توقع حلول مکروه یا فوات محبوب و چون اینها در آن وجود دارد علارغم امید ..
امید که رفع ابهام شده باشد ..قطعه ای از سرایه تان که مرقوم فرمودید بسبتر زیباست .. با مهر | |
|
درودی دگر🌻 به من شاعر که چه توان گفت ، هنوز در درس اوزانش مانده ام و این چنین نخواهد ماند لیک تا آنکه مفاهیم را به آن صورت که دلم میخواهد در سروده ها بیاورم ، نیاز به مطالعه متعدد در مباحث مختلف جهانی دارم وقتی به یک کودک بگوییم صورت یک انسان را بکش شاید آنلحظه جز چند شکل ساده با مداد سیاه کاری پیش نبرد ولیکن اگر همین را به اشخاصی همچو داوینچی و فرشچیان و پیکاسو و رضا عباسی یا کمالدین بهزاد بگوییم ، صور بسیار بسیار درخشانی را دریافت میکنیم از لحاظ مفهوم بله ، ترس و امیدی خود به کار بردم ، ریشه در روانشناسی دارد که سورئال بودنش میتواند با گفته های ضد و نقیض همین روانشناسان(اکثرا روان شناس نما) روبرو شود ولیکن ترس و امید شما ، حاصل وقت گذاشتن بسیار در فهم عرفان و هستی است که متاسفانه با بسیاری از مضمونهایی که فرمودید آشناییت ندارم
شباهتی ظاهری ، آن هم آمیزش احساسات
ممنونم از وقتی که برای نگاشتن دیدگاه بربارتان نهادید استوار باشید | |
|
درودی دیگر .. جای نگرانی نیست ، عشق به سرودن قلم شما را ارتقا میدهد .. استدعا دارم گرامی .. سرفراز و پیروز باشید با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب لاهیجی گرانمهر بسیار خوش آمدید استاد فرزانه و سو افشان فرمودید سپاسگزارم ، بیت بسیار زیباییست برفراز روزگاران با مهر احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان هنرمند ارجمند بسیار خوش امدید خرسندم که مورد پسند واقع شد با بهترین ارزوهای شاعرانه و مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان فرهیخته ی بزرگمهر، جناب دکتر مدهوش گرامی بسیار خوش امدید، سپاس ازینکه با اغماض خوانش میفرمایید و نیز از پیام پرلطف و استیکرهای پرنشاط و پراحساس حضرتتان شادزی با مهر
| |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان استاد بزرگمهرم بسیار خوش امدید خرسندم مورد قبول طبع والای حضرت عالیست با مهر و احترام | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درود جناب کاظمی نیک گرانمهر بسیاز خوش امدید و پیج را به حضور ارجمندتان اراستید ممنونم از حضور مهربان و گلهای انبوه شما گرامی پوزش نظر ارجمندتات سهوا حذف شد
______________________
با احترام و مهر و سپاس
| |
|
درودتان شاعر ارجمند بسیار خوش امدید خرسندم باعث التذاذ ادبی شد، اشنازدایی در زبان شعریم، تقریبا به دلیل اشنایی به زبان روسی و آمیختگی زبانی با شاعران فرمالیست روس و مطالعه ادبیات روسیه شکل گرفته است، به گمانم سیری ناخوداگاه و جوششی دارد در خصوص واژگان غریب، متوجه فرمایش جنابتان نشدم، گنجینه ی واژگان زبان مادریم به من نزدیکترین و مانوس ترین است و گاه از لغات عربی هم بهره میبرم
ممنونم از نکته نظرات ارجمندتان | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب کاظمی نیک گرانمهر خوش امدید و پیج را به حضور نازنینتان مزین کردید ممنونم از گلهای زیبا و انبوه شما مهربان گرامی موید و پیروز باشید با مهر | |
|
درودتان بانوی معزز خوش امدید و سوافشان فرمودید با مهز | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب زراعتی معزز بسیار خوش امدید گرامی و منور فرمودید سپاسگزارم در پناه مهر ایزدی مانید با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان ادیب بزرگمهر، جناب به گزین گرامی بسبار خوش امدید خرسندم در کلبه ی کوچک شعرم پذیرای مهر و لطف حضرت عالی هستم ممنونم که با اغماض خوانش میفرمایید حتما همینگونه است، زین پس در تایپ و فاصله گذاری صحت نگارش را رعایت میکنم
شادزی با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
استدعا دارم | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان جناب افشاری جاوید گرانمهر بسیار خوش امدید گرامی بیت واپسین به نوعی پینوشت بود و خارج از زمان سرایش به بدنه اصلی اضافه شد، نظر کاملا متینیست ممنونم سلامت و شادکام باشید | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان گرامی حضور متعالی شما شاعر عزیز را ارج مینهم با مهر و سپاس از گل سرخ زیبایتان | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان نازنین دخت ، بانوی اشعار نازکانه ی زیبا خوش آمدید و زینت بخش صفحه ی شاعرانه ام شدید مستدام و پیروز باشید با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
|
درودتان بانوی ارجمند بسیار خوش آمدید گلباران فرمودید .. شادزی با مهر | |
|
زخمت، پلنگستان جان را ، در غزالان ریخت ما وحشی و گنگ و دوان، در التهاب شب | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما بانوی عزیزم
عالی بود یکی ازبهترین شعرهایی بود
که ازشما خواندم