نشسته در خیال خود،
گمانه ها نمی توان،
در این حضورِ بی کسی، یکی یقین نمی توان.
سخن چنین شدن مرازبانه ها
نمی کشد.
نشسته در کنار من نگفته خویش و نام خود، خیال بی حساب من چه می شود تمامِ من
زِمن چه می شود مگر،که گوهر از تو، آن ، منم.
نگاه گرسوا همی، نگاه در دو عالمی، دو روی در دو ماندنی، دو پیشه دردو خواندنی ،
مرا نکن گمانه خود،.
مرا مزن به نامِ خود ، که در سرانه سر یکی
نگر سه در خیال من ، سه کس نهفته جان من،سه در شدن شعار من،چنین شعای خویش را.
زهست و هستی از تهی،نه رابع از یمان که دل چَ هار خسته بشکند،زبودن از نهان مرا.
مرا نگاه در خودم ،نگاه در خود از خودم
نه پنج پیله بر تنی ، نه تن ز پیله در کنم
یقین که پنج و بار من خیال و بی غبار من
که در جهان پنجِ من نه پنج و پیشتر ششم
خوش آی ای که در همی مقام شش نگر کمی تو گر منی من ار تو را چه بیش بر شش اندکی،
نبود و بوده برمنی
تملکم تجردی ،نه سِرّ از تصوفی.
نمای بر خرد دمی نه سبعه، هفت وهر گری نمی شود نما که من چنین گذر کنم زخود
نگاه بر تمام(تمام شدن) خود،
نظار چون کمال را ، چه کس بدین نهایتی شدن مگر به کثرتی
چه خوش که در نهایت این یگانه ماندن اصل و من....
دوست داشتم بنویسم اما ننوشتنم بهتر است
ایکاش هم فکری و هم اندیشی در شعر را ترویج کنیم نه خود برتر بینی را با ارزوی بزرگی و سعادت برای همه شما «روح اله سلیمی»
شهادت مولای متقیان
امیر مومنان
حضرت علی مرتضی علیه السلام را تسلیت عرض میکنم
خدایا
در سالگرد شهادت مولایمان
بیست و یکمین روز
از ماه مبارک رمضان
به فڪرمان منطق
به قلبمان آرامش
به روحمان پاڪی
به وجودمان آزادی
به دست هایمان قدرت
به چشمهایمان زلالی
به زندگیمان عشق
به دوستی هایمان تعهد و
به تعهدمان صداقت عطا ڪن