سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش پلاکِ ۲/۲۴

        شعری از

        سید محمدرضا لاهیجی

        از دفتر ۱_ اوزالیدِ اشک نوع شعر شعرناب

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ فروردين ۱۴۰۱ ۰۳:۱۲ شماره ثبت ۱۰۹۲۱۳
          بازدید : ۹۴۱   |    نظرات : ۱۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
         
         
         
        در من هرشب، سَرِشب
        آدمی به‌نامِ تو
        با اقامه‌ٔ تب
        نه به‌ترتیبِ قدِّ دست و پا
        تاتی تاتی، با سایه‌‌اش
        از جنگِ جهانیِ مجادله‌ٔ عقربه‌ها
        با معاملهٔ صدمجهولیِ مبادله با میزِکار
        مرخص
        از هاشورِ پلّه‌ها بدونِ تردید
        پایین
        وَ در خلسه، خسته
        برمی‌گردد به سمتِ مدفنِ لانه‌ٔ بی کاشانه!
         
         
         
        در ایستگاه
        آبستنِ خاطرات
        با تریتِ بلیط در کاسه‌ٔ چشم
        سوارِ اتوبوس
        وَ هم‌پایِ چهار وچندی چرخ‌
        بی کیِ تبسّم بر
        شک و یقینِ بیداریِ کاج‌
        یا جیک‌جیکِ مستانه‌ٔ گنجشگکان
        یا خبرِ داغِ کلاغانِ آدم دیدهٔ ورپریده‌
        با سرگیجه‌ای دوار بر آسفالت می‌دود!
        ــ آنجا که نباید از خود پیاده
        وَ از خیالاتِ خیابان می‌گذرد
        به کالبدِ بی‌روحِ کوچه می‌رسد
        با شانهٔ کلید
        فرقِ مویِ پریشانِ قفلِ در را باز 
        به ازدحامِ خانه‌ٔ خالی وارد
        لباسِ بی‌خودش را در می‌آورد
        پاهایش را
        بی هرگزِ نبشِ قبر
        از گلویِ کفش بر می‌دارد
        رختِ باخودش را می‌پوشد
        بی ناخنک و سرک
        به اتاقِ بی پذیراییِّ از صبح‌ندیده
        به‌سراغِ سروقتِ آشپزخانه می‌رود
        سرخ‌مــاهیِ کوچک لب‌ را 
        در تُنگِ تَنگِ لیوان انداخته
        جرعه‌جرعه آب می‌‌نوشد
        به استقبالِ قوتِ لایموتِ غذا می‌رود
        با کَـلَـک به‌خود
        از سفره‌ٔ خالیِ پُر از آه 
        بجایِ نان و نمک و شعر و شب و ماه
        تکرارِ بی دل‌بخواه می‌خورد
        چایِ سرد می‌ریزد
        رادیو را روشن 
        بر رویِ موجِ سفسطه و مغلطه می‌گذارد 
        لمیده و لهیده بر زانویِ مبل
        با انگشت بی انگشتر، بی حوصله
        چالهٔ برمودایِ چُرت می‌‌کِشد
        ــ دهان‌درّه را می‌کُشد!
        به اتاق‌عملِ خواب وارد
        دلش را برایِ جایِ گرم و نرم صابون می‌زند
        وَ ناگهان...
        وَ ناگهان...
        وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب 
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴ 
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام!
         
         ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
         سیّد محمّدرضـا لاهیجی
         ساکوتی.هند
         ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        مجتبی رحیمی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        سارا خوش روش

        ،

        وجیهه رستگاری گل سرخ

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        رضا سعادت نژاد

        ،

        زلیخا رامیار،امید سحر

        ،

        الناز حاجیان (مهربانی)

        ،

        فریبرز رامیار

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        مجیدنیکی سبکبار

        ،

        هادی محمدی

        ،

        مسعود آزادبخت

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        آرمین پرهیزکار

        ،

        شاهین زراعتی رضایی

        ،

        تکتم حسین زاده

        ،

        سینا سجودی

        ،

        فاطمه بهرامی

        ،

        داود باقرزاده(غمین)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        مرضیه رضایی (رها)

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        محمد فاضلی نژاد

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        روح اله سلیمی ناحیه

        ،

        احسان کریمیان علی آبادی

        ،

        ریحانه حجازی(ریحان)

        ،

        فلاح رمضانی(عاشق)

        ،

        ناهید افسری نژاد (رها)

        ،

        ابراهیم کریمی (ایبو)

        ،

        زهرا آهن(ملکبانوی سیب)

        ،

        محمدحسن پورصالحی

        ،

        شاهزاده خانوم

        ،

        بهرام معینی (داریان)

        ،

        مجید آبسالان

        ،

        فرشید به گزین

        ،

        علی نظری سرمازه

        ،

        نیره صدری

        ،

        فیروزه سمیعی

        ،

        محمد محمدنژاد(آشوب)

        ،

        ایمانه عباسیان پور تخلص به ااآیدا

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        محسن ابراهیمی اصل (غریب)

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        محمدرضا آزادبخت

        ،

        علیرضا محمودی

        ،

        جواد کاظمی نیک

        ،

        میثم علی یزدی (آیت)

        ،

        مهرداد عزیزیان

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        افسانه پنام (مولد)

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۵۱
        درود بر مسافری از هند

        عالی بود و زیبا لذت بردم

        قلمتان نویسا

        بمانید به مهر و بسرایید

        🌷🌷🌷🌷
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۱
        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۱
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۲۹
        درود مجدد استاد خندانک خندانک
        عالی خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۱

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۱
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۳۱
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر احساس بود خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۷:۵۸
        درود بیکران بر شما خندانک خندانک خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد عزیزیان
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۳:۲۶
        درود جناب لاهیجی گرامی
        بسیار زیباست
        عالی
        احسنت👏👏👏🌺
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا خوش روش
        شنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۰:۵۹
        درودهای بیکران استاد بزرگوار
        بسیار زیبا و عمیق سرودید، موفق و شادکام باشید خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        شنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۳۰
        عالی بود
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        شنبه ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۵۲
        تنها فقط وفقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام!

        درودها بر استاد لاهیجی
        بسیار زیباست
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبرز رامیار
        يکشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۲۰
        سلام'وقت عزیز جناب بخیر بفرمان خواهرم زلیخا جویای احوال شدم امید فرصتی دست دهد عرض ارادتی داشته باشم منظوم امیدتوفیق روزافزون
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهین زراعتی رضایی (آرمان)
        دوشنبه ۲۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۱۷
        درود بر شما خندانک
        تصویرسازی عمیق و دامنه لغات وسیع خندانک خندانک
        موفق باشید.
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        سه شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۱۲
        درود بر شما
        بسیار زیبا قلم زدی ....پاینده باشید
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۲

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        شنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۴۵
        درود بر شما بزرگوار
        قلمتان سبز خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۱

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۱
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد فاضلی نژاد
        يکشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۵۶
        در چمدان تابوت،چه تعبیر جذابی
        درود فراوان تقدیم شما جناب لاهیجی عزیز
        2: خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۲
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۷:۵۸
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شمابزرگوار
        دررا به روی شعرایت واکردی
        بساط شعر برپاکردی
        مرا با شعر احیاکردی
        مانند همیشه غوغاکردی
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۳
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        مرضیه  رضایی (رها)
        سه شنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۳:۲۰
        سلام ودرود بر شما جناب استاد گرامی طبق معمول به زیبایی سرودید دستمریزاد🌹🌹🌹
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۳
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۵۲
        لاله تا کی جان نثار پیچکان
        ...
        احسنت
        بسیار زیبا و گیرا به تصویر کشیدید
        زندگی جانبازان غیور این سرزمین را

        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۳
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        احسان فلاح رمضانی
        پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۵:۰۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۳
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم کریمی (ایبو)
        پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۳۴
        سلام و عرض ارادت
        استادم
        زیبا بود و
        قابل تأمل
        بخشی از فضای تنهایی و بی کسی شعر به ما نیز منتقل شد
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۳
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا آهن(ملکبانوی سیب)
        پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        چه اندوه قابل لمسی...
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۳
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۶:۲۵
        درود های فراوان
        بسیار زیبا وپر محتوا
        قلمتان ماندگار
        در پناه حق
        🌷🌷🌷
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۳

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا آهن(ملکبانوی سیب)
        جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۲۱
        از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
        با مردم بی درد ندانی که چه دردیست...

        برادر گرامی و دوست شاعرم؛ رنجی که می‌کشی بسیار برایم قابل احترام است. چون مقام انسان برایم بسیار قابل احترام است. هجری که دیده‌ای، زجری که کشیده‌ای، اندوه عمیقی که در دل داری همه برایم قابل لمس است. چقدر خوب که می‌نویسی از تجربه‌ی زیسته‌‌ات! چقدر خوب که میتوانی بی پروا خودت باشی در شعرهایت
        دایره واژگان گسترده و ترکیب سازی‌های نابت را می‌ستایم خندانک
        با آرزوی بهترین ها خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید به گزین
        يکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۵۰
        گذشته از مضمون تلخ ، خوانش بخشهایی از شعر مثل
        تماشای یک نقاشی سورئال هست
        زنده باشید 🌹
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        يکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۵۵
        درودتان باد جناب دکتر لاهیجی ادیب گرانقدر 🌞
        نمی دونم چگونه می شود از این شعر پر رمز و راز با این همه تصاویر بکر تعریف کرد
        علمشو ندارم به بیان صریح
        ولی حظ وافر بردم 💖
        روحم خروشید
        زنده باد 👏👏👏👏💯💯💯
        ☘️
        رو به اتاق تاریک سلام
        از من نفس منجمدی
        تا تاریکخانه ی چشمان روز تو‌
        پرواز را ها کرد ...☘️

        تقدیم با ارادت و احترام فراوان🌸
        به شعر زیبای و پر از آفرینش شما گرامی 🌺

        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۴
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        ایمانه عباسیان پور(آیدا)
        يکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۱
        عالی💝🌻
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲ ۲۳:۵۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۶

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۲۷
        درودها
        بسیار زیبا میسرایید جناب دکتر لاهیجی اندیشه ورز
        همیشه قلمهای فلسفه پژوه و عارفانه مرا مجذوب خود میکند،
        اشعارتان را چند بار میخوانم اگر ،
        نظری نمیگذارم گاه یا نامم ذیل سرایشات ارجمندتان نیست ازان جهت است که عادت ندارم در پیجهایی که به کامنتها پاسخ داده نمیشود نظر بنگارم و نمیخواهم زحمت حواس نازنینتان دو چندان شود در خوانش مکتوباتم ،با توجه به شرایط ویژه ی جناب عالی
        ولی بسیار ژرف و معنادار میسرایید ، گرامیانی که به سمت سوی تقریب مذاهب میروند در ایران! گاهی به آفتهای فلاسفه ی اخلاق دچار میشوند،نگاه های خاصی به برخی مواضع دارند ،که نمیپسندم
        شما،خیلی معتدل می اندیشید ،امیدوارم تکسویه پنداری ها ،کلک گرامیتان را تحت تاثیر قرار ندهد

        برایتان ،شادمانی و بهبودی از کسالت همراه با فرح معنوی آرزومندم خندانک
        سید محمدرضا لاهیجی
        سید محمدرضا لاهیجی
        دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۵:۵۱
        سلام و درود

        پیش‌پیش از سرکارعالی بابتِ صراحتِ لحنم عذرخواهم

        اولاً که از فردی در شرایط حقیر که با دو معلولیّت دست و پنجه نرم می‌کند دور از ذهن می‌نماید توقع پاسخ داشتن، واضح و شفاف عرض می‌کنم آیا فردی که دو پایش به‌طورِ قاطع قطع شده و ۲۴ ساعته دمر افتاده و نقطه و مرکزِ ثقل برایِ لحظه‌ای نشستن ندارد و از طرفی ۸% بیشتر توانِ بینایی ندارد اساساً توقعِ پاسخ می‌شود داشت؟


        ثانیاً، بین پیامک یا به‌قولی Short Message Service و
        comment فرق بسیار زیادی‌ست که احتمالاً فرقش را بدانیدکه پیامک پیش‌نیازِ لحاظِ پاسخ در خود دارد و کامنت نظری‌ست که عزیزی، دوستی، هموندی، یا کاربری برایِ فرد ارسال می‌کند و نیازمندی پاسخ را در خود ندارد، مگر آن دوست یا هموند و کاربر آن را از وجه کامنت در آورده و به پیام یا شِبه‌پیام تبدیل کند، حال چه می‌خواهد با پرسش، چه انعقاد گفتمان و ...!

        بنده با تمام مشکلات جسمی که شامل آنم هر هموندی سؤالی کند و خدای نکرده در آن بنده به سمت حاشیه نروم با تمام وجود پاسخ می‌دهم امّا به دلیل اوّل توانِ پاسخگویی به کامنت‌ها را نداشته و ندارم!

        از طرفی با عدمِ توان بینایی بنده با ربات جبراً کارِ خوانش و تایپ را انجام می‌دهم ربات هم زبان آدمیزاد حالیش نمی‌شود برایِ یک پاسخ کوتاه بنده را گرفتار می‌کند، یکبار باید بگویم بنویسد، بعد باید شات بگیرم با بلوتوث بندازم در تی وی کلمه‌ها را بزرگ کنم که بتونم با چند درصد دیدم تشخیص غلط و درست بودن نوشتهٔ تایپ شده را بدهم و بعد هم اشتباه احتمالی را ویرایش کنم!

        وقتی آدم سالم است شاید به دلیلِ غنایِ فرهنگش از درکِ بالایی برخوردار باشد امّا تا جا پای کسی نگذارد هرگز شرایط فردی را که با مشکل و مسئله‌ای روبه‌روست را لمس نمی‌کند و نخواهد کرد، نهایت افراد چهار دعای چرند و پرندِ شعارزده دور سر آدم می‌چرخانند که حالِ آدم اگر بهم نخورد بدتر می‌‌شود!

        اصلاً و ابدا منظورم به محفلِ ادبی شعر ناب نیست، اتفاقاً از دیدِ من بهترین محیط و محفل ادبی در مجازی‌ست امّا حقیر اگر سالم بودم بدونِ رودربایستی ۲۴ ساعته در مجازی چکار می‌کردم که نصایح شعارزده و ادعاهای قشنگ قشنگ بعضی افراد مجازی و بی احترامی‌شان را تحمّل کنم، فرضِ مثال طرف واوی از سپید و مرامنامگی‌اش نمی‌داند می‌آید فرقِ سپید و سنتی را برای منی که عمرم را پایِ سپید گذاشته‌ام تیک‌زده شمارش می‌کند، خودم را برای پرهیز از حاشیه خب می‌زنم به کوچه علی چپ و سکوت می‌کنم، خودم می‌دونم بدونِ هیچ غروری با اینکه زبان مادریم فارسی نیست در چه سطحی از شعرم و کجای کار ایستاده‌ام و یک سر و گردن... سالم بودم خب هفته‌ای یک اثر ارسال و می‌رفتم و بجاش دست به چاپ آثارم می‌زدم، امّا الآن کاری جز آمدن به مجازی و خودم را سرگرم کردن نمی‌توانم انجام بدهم!

        حرف دیگر! در گروه خودم و یک صفحه‌ مجازی که دارم خب دوستان لطف دارند رگباری کامنت مرقوم و سؤال می‌کنند اونجا خب می‌شود سؤالات و محبّت دوستان را با برگزاری جلسه و فیلم پاسخ داد امّا در سایت بنده چنین توانی از نظر ابزار آلات و ادوات ندارم!

        ضمناً بنده ناراحت نمی‌شوم یعنی الآن مدّت‌هاست جایی برایِ ناراحت و نگران شدن و چه و چه ندارم‌، چه شما چه هر هموند و کاربر بزرگوار دیگری تمایل به حضور در صفحه بنده ندارد آرزوی توفیق برایش می‌کنم، الآن خانم شاه‌زاده به هر دلیلی مگه تشریف نمی‌آورند مشکلی هست؟ ایشان صفحه و احترام و مخاطب خودشان را دارند بنده نیز همینطور!

        لاهیجی سطح و مساحتِ امروز را نگاه نمی‌کند شاید این حرفم از دیدِ خیلی‌ها جوک باشد و باعثِ خنده شود ولی فردا و نسل بعد خواهند دید میزگردهایِ تأویل و تحلیل فرانوشت و نم‌فلسفه، این دو دختر عزیز مرا، لاهیجی را فقط دو نفر شناختند و قدرش را می‌دانند دکتر آتش و خانم مهندس باقری!


        موفق باشید
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۰۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۰
        و جز سربه ادب فرو آوردن در مقابلتان هیچ نمی توانم بگویم درود بر شما که زندگی را زندگی می کنید خودم رو عرض می کنم باید بیاموزم ✨💐✨
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۵
        آمین


        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه‌ی احساس)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۰۱
        عالی و پرمحتواست مثل همیشه خندانک خندانک خندانک

        درود سید فرهیخته و ناب‌سرا خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۱۴

        💐
        ✨✨✨
        💐
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۰۰:۰۸
        ✨درود بر شما استاد لاهیجی سید بزرگوار درپناه یکتا ی بی تا باشید ✨
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۱۳
        زمانه برگشت، من برنگشتم، ساعتم خواب بود!
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۲۳
        زمان به وقت محلی خورشید نبض سبز بار می‌‌دهد!
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۲۶
        گرای باد را بگیری دو قدم مانده به پرواز لب باز کرده است!
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۵
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۳۱
        عشق گفت:

        رسالتم براین‌ست که جایی برخیزم و با دلی بیآمیزم که جز خون نریزم!

        لاهیجی
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۶
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۳۵
        رفتن کار ارشدست و هجرت نیایِ مرشد
        آنکه ماند یا خود را به زحمت کشاند
        یا پای شهوت به منزل دل رساند
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۶
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۴۰
        لازم نیست بودن بوی ماندن دهد
        کافی‌ست اثر بوی بودن دهد حتی در غیاب

        پس‌مانده نباش!
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۶
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۴۴
        ترفندِ لبخند سؤال آیینه را پاسخ می‌دهد
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۷
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        سید محمدرضا لاهیجی
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۰:۴۸
        پستچی پلاک خانه‌ خودرا بلد نبود
        نامهٔ تنهایی را
        به خانهٔ مادرش
        به خانه سالمندان رساند
        برگشت خورد به غسالخانه!

        غسلِ چشم‌چشمش دیگر فایده نداشت!

        لاهیجی
        خندانک خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        میثم علی یزدی (آیت)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۲:۳۵
        شک و یقینِ بیداریِ کاج‌
        یا جیک‌جیکِ مستانه‌ٔ گنجشگکان
        یا خبرِ داغِ کلاغانِ آدم دیدهٔ ورپریده‌
        با سرگیجه‌ای دوار بر آسفالت می‌دود!
        ــ آنجا که نباید از خود پیاده
        وَ از خیالاتِ خیابان می‌گذرد
        به کالبدِ بی‌روحِ کوچه می‌رسد
        با شانهٔ کلید
        فرقِ مویِ پریشانِ قفلِ در را باز
        به ازدحامِ خانه‌ٔ خالی وارد
        لباسِ بی‌خودش را در می‌آورد
        پاهایش را
        بی هرگزِ نبشِ قبر
        از گلویِ کفش بر می‌دارد
        رختِ باخودش را می‌پوشد
        بی ناخنک و سرک
        به اتاقِ بی پذیراییِّ از صبح‌ندیده
        به‌سراغِ سروقتِ آشپزخانه می‌رود
        سرخ‌مــاهیِ کوچک لب‌ را
        در تُنگِ تَنگِ لیوان انداخته
        جرعه‌جرعه آب می‌‌نوشد
        به استقبالِ قوتِ لایموتِ غذا می‌رود
        با کَـلَـک به‌خود
        از سفره‌ٔ خالیِ پُر از آه
        بجایِ نان و نمک و شعر و شب و ماه
        تکرارِ بی دل‌بخواه می‌خورد
        چایِ سرد می‌ریزد
        رادیو را روشن
        بر رویِ موجِ سفسطه و مغلطه می‌گذارد
        لمیده و لهیده بر زانویِ مبل
        با انگشت بی انگشتر، بی حوصله
        چالهٔ برمودایِ چُرت می‌‌کِشد
        ــ دهان‌درّه را می‌کُشد!
        به اتاق‌عملِ خواب وارد
        دلش را برایِ جایِ گرم و نرم صابون می‌زند
        وَ ناگهان...
        وَ ناگهان...
        وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس



        درودها جناب لاهیجی واژگانی از جنس کَره در این قالب شعری

        بر روی نان کاغذی دفترتان می‌لغزد

        پاینده باشید خندانک خندانک
        افسانه پنام (مولد)
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۱۹:۵۸
        خندانک وَ ناگهان...
        تا چشمانش میفتد
        به عکــسِ برعکسِ من
        به روبانِ سیــــاهِ قاب
        به شمـــع‌هایِ شلخته‌ٔ لُختِ تن‌پُخته
        یادش می‌آید
        درست یا نادرست ۱۰۰۸۰ دقیقه پیش
        در گرگ و میشِ مردمانش
        اندازه‌ٔ یک‌عمر بی منّت و زحمت
        با لکنت مُرده‌ام
        وَ از زیرِ سقفِ مَسکنِ مُسکنِ زندگی
        پلاکِ ۲/۲۴
        تنها! فقط و فقط خودم را
        خودِ خودِ خودِ خودم را
        بدونِ هیچ‌ پیش و پس و کس
        در چمدانِ تابوت گذاشته، بُرده‌ام! خندانک
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        پنجشنبه ۶ مهر ۱۴۰۲ ۲۰:۰۴
        سلام و درود سیدبزرگوار
        شعرزیبا و پردردتان را خواندم
        واقعا غم اين شعر سنگینِ و قابل درک اگرچه دردتان را نچشیده ام..
        آدم گاهی کسی رو جز شعر نداره و به شعر پناه میاره خندانک

        سلامت و تندرست باشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4