جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر مریم چایلی خزان
آخرین اشعار ناب مریم چایلی خزان
|
وقتی عاشق شدم... آن لحظه ...
نه خدا بود و نه شبنم ...
فقط تو بودی و ترس از رفتنِ تو
وَ من دریافتم
چرا انسانِ غار نشین وحشت زده
برای خود خدایانی می ساخت !
تو دُرست همان لحظه ای
لحظه ای بینِ ترس و عبادت ...
و عشق ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.