یا خدا.
شعرو خواب💚
امشب به موجِ غم ، چه غلتیده ، گُمَم یعنی..
احساسِ عیدی را نه سُنبُل ، گندُمَم یعنی
امشب دلم چون سیر و سرکه باز می جوشد
مستم ، گُمَم ، خیره سرم ، رَطلِ خُمَم یعنی ..
درهای بازِ توبه را بستم به رو ... یعنی
بینِ تو و من ، فاصله شد گفتگو...یعنی
خطی نوشتم ، جوهرش نم داشت ، پس داد و ..
در آبیِ چشمِ تو چشمم جستجو ... یعنی
دیدارِ تو ، هر لحظه ام را ، جان شده یعنی ...
دور از تو ، من ، بی هَر سرو سامان شده یعنی
از بندگانت ، بنده ای ، رویِ زمین ، کم شد ...ا
ناگه صدای تو مرا ... درمان شده ... یعنی
از خوابِ غفلت ناگهان بیرون شدم ...یعنی
در خود ، میان خاک و خُل ، مدفون شدم یعنی
اسمت شنیدم ، این چنین ، مُستاء صَلَم کردی
از هر غزل ، بی تاب تر ، موزون شدم یعنی...
دیشب به بد حالی ، فرو، کابوسِ تب یعنی
تو بر خیالِ تیره ام فانوسِ شب یعنی ...
امشب کنارِ نامه ات ... سنگین به خوابی خوش
امروز ... میزان ، رو به راه ... ناقوسِ رَب ...یعنی
...شعرو خوانش
محمد رضا خوشرو
خادم (ملحق)