چهارشنبه ۷ آذر
میوه های پرواز شعری از محمد جواد عطاالهی
از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۳۲ شماره ثبت ۱۰۷۹۳۱
بازدید : ۱۶۸۹ | نظرات : ۸۷
|
دفاتر شعر محمد جواد عطاالهی
آخرین اشعار ناب محمد جواد عطاالهی
|
به آب و دانه ی امّید هم نخواهی داشت
سرود بال و پرِ از قفس گریخته را
اَلا که باز نگردانده است هیچ زمان
بهار ، زندگیِ برگ های ریخته را
بگو به گله خرگوش ها فرار کنند
سگان درون چمن های تازه هار ترند
به سمت سردترین روز دشت ها بدوید
که فصل های خوش آب و هوا شکار ترند
اگر چه تازگی مغز چرب گردو ها
بدل به پوکیِ تاریکِ خاک مرده شده
به جای جوجه ی زیبای عاشقی هربار
کلاغ آخر پاییز ها شمرده شده
بیا پرنده بکاریم آسمان باز است
اگر که خاک، عقیم از دوباره رویش ماست
به جای ریشه زدن بال می زنیم بیا
که رنگ آبی پرواز ذات پویش ماست
هنوز کوک ترین قلب ها برای تو اند
بخوان که زندگی و مرگ هم هم آوازند
بیا پرنده بکاریم روی گردو ها
که جوجه ها همه گی میوه های پروازند
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام دلیلتان برای نبودن موضوع جدید چیست؟ برهانی برین مطلب دارید یا استقرایی است؟ با تشکر | |
|
سلام جناب آزاد گرامی معمولا یک ادعا را میشود با مثال نقض رد کرد. بنده ارجاعاتی دارم برای ارائه به شما ولی پیشنهاد میکنم به شما و دیگر دوستان که در ذهنشان کند و کاو کنند و موضوعی بیابند که به یکی از سر شاخه های موضوعی نرسد. سر شاخه های موضوعی چیست؟ هر موضوعی به سر شاخه ای کلان میرسد چند مثال از سرشاخه های کلان که معمولا هر یک به یکی از احساسات یا خصایص یا ویژگیهای انسانی میرسد عشق، تنفر،انتقام، خشم، محبت ،انزوا،درد، کینه ،قدرت طلبی،برتری طلبی، معبود طلبی،میل به رشد، غرایز انسانی و چندین صفت و ویژگی خلقی روحی روانی انسان حال ، هر موضوعی که شاعر نویسنده فیلمساز و و و در باره ی آن اثری خلق میکنند در نهایت به یکی یا چند سرشاخه میرسد برگها شاید جدید تر باشند ( شاید)که میشود روایت ولی شاخه ها و ریشه ها همانند که عمریست بوده اند در واقع شاخه ها و ریشه قدمتشان با قدمت انسان یکیست شاید هم فراتر یعنی مثلا نمیدانیم که حسادت قبل از خلق بشر نیز در وجود شیطان بود یا خیر لااقل بنده نمیدانم | |
|
در واقع لازمه ی اینکه شما موفق شوید از چیزی بنویسید که تا کنون هیچ بشری ننوشته این است که قدرت فکر کردن به آنرا نداشته باشید! یعنی آن موضوع در واقع از قدرت درک و فهم بشری خارج باشد
هر که میگوید میخواهم چیزی بنویسم که تا کنون هیچ انسانی ننوشته در واقع دارد میگوید میخواهم به گونه ای بنویسم که تا کنون هیچ کس ننوشته" روایت" روایت بکر قابل دسترسی است موضوع بکر و کشف نشده خیر | |
|
درود بر شما جناب عزیزیان و بر شاعر مودب مستعد سایت | |
|
سلام جناب عزیزیان ارجمند شرمنده می فرمائید ممنونم از لطف و محبت شما در پناه حق بزرگوار | |
|
سلام جناب عزیزیان گرامی زیبا نظرید ممنونم از همراهی و نظر ارزشمند شما در پناه حق | |
|
سلام بانوی گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی شما راستش آب و دانه ی امید اضافه استعاری است و منظور این است که با امید دادن به پرنده گریخته نمی توانی به قفس برش گردانی در مورد میوه هم منظور ثمره ی پرواز بود که در تقابل با درخت و میوه درخت قرار گرفته است . ممنونم از حضور دغدغه مندانه و همچنین لطف بی شمار شما در پناه حق | |
|
سلام استاد گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی ارزشمند شما در پناه حق | |
|
سلام جناب آزاد گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف شما راستش دلیل خاصی ندارند هرچند دلیل غیر خاصی هم ندارد در پناه حق | |
|
سلام بانوی ارجمند خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی شما | |
|
سلام مازیار ممنونم از لطف و محبتت البته دیدی که حرفم درست نبود و پوتین لعنتی در زمستان دیوانگی اش را شروع کرد . در مورد بیت آخر هم پیشنهاد شما وزنش کم است در پناه حق | |
|
سلام جناب حسنلو بزرگوار خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی بسیار ارزشمند شما در پناه حق | |
|
سلام جناب غرب گرانقدر بسیار ممنونم از لطف و محبت همیشگی شما همواره می آموزیم از اساتید و عزیزان در پناه حق | |
|
سلام ادیب ارجمند جناب آزادبخت خوش آمدید سپاسگزارم از لطف و مهربانی شما در پناه حق | |
|
سلام دوست و شاعر عزیز خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی شما در پناه حق | |
|
سلام پرناک عزیز و مهربان خوش آمدید ممنونم از لطف و نظر ارزشمند شما در پناه حق | |
|
سلام جناب علامیان عزیز خوش آمدید زیبا نگرید ممنونم از لطف شما | |
|
سلام بانوی گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی شما پیروز باشید | |
|
سلام بانوی ارجمند خوش آمدید زیبا نظرید ممنونم از لطف و همراهی شما در پناه حق | |
|
سلام آرمین گرامی خوش آمدی ممنونم از لطف و همراهی شما شاعر ارجمند در پناه حق | |
|
سلام جناب ابراهیمی عزیز و بزرگوار خوش آمدید بسیار ممنونم از لطف و همراهی ارزشمند شما خوش حالم که این شعر به دل دوستان نشسته در پناه حق | |
|
سلام جناب کریمیان ارجمند خوش آمدید زیبا نظرید ممنونم از لطف و همراهی شما در پناه حق | |
|
سلام بانو مهتدی بزرگوار خوش آمدید ممنونم از لطف و همراهی شما در پناه حق | |
|
سلام جناب اسماعیلی گرامی خوش آمدید عزیز ممنونم از لطف و همراهی ارزشمندتان در پناه حق | |
|
سلام بانوی گرامی خوش آمدید زیبا نظرید ممنونم از لطف و همراهی شما در پناه حق | |
|
سلام جناب حسینی ممنونم از لطف شما اعیاد شما هم مبارک | |
|
سلام ممنونم از لطف شما بزرگوار در پناه حق | |
|
سلام بانوی گرامی خوش آمدید ممنونم از لطف شما پیروز باشید | |
|
سلام بانوی گرامی خوش آمدید ممنونم از نظر لطف شما در پناه حق | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
فرض کنید یک مسابقه ی عکاسی برگزار میشود با موضوع "عشق و امید"
هزاران بلکه میلیونها عکس نیز برای شرکت در مسابقه از همه جا ارسال میشود
عکاسان بیشماری در این مسابقه شرکت میکنند
و در نهایت ۱ عکس یا چند عکس برگزیده میشوند
۱ سوال ساده
آیا این میلیونها عکس ارسالی دقیقا مثل هم هستند با اینکه موضوع مسابقه یکی بوده؟
قطعا خیر، مگر اینکه از یک عکس ۱ میلیون تکثیر شده باشد
سوال دوم
پس چه چیز باعث میشود بین ۱ میلیون عکس با موضوعی واحد بتوان معیار و واحدهای اندازه گیری ای ایجاد کرد که با آن معیارها یک یا چند عکس را گزینش کرد؟
مثلا، زاویه ی نور، شفافیت، وضوح رنگها یا حتی استفاده از سبک عکسبرداری ِ سیاه و سفید، زاویه ی نگاه عکاس به موضوع مادر، میزان تاثیر گذاری عکس ،احساس منتقل شده با عکس،کمپوزیسیون یا ترکیب بندی عکس،خلاقیت عکاس،زمان بندی،مفهوم عکس،لایه های موجود در عکس، نتیجه گیری ِ حاصل از دیدن عکس و احتمالا بسیاری از معیار های دیگر
و نتیجه گیری من از این پر حرفی ها چیست؟
۱. اصرار بر اینکه موضوع جدیدی برای گفتن و نوشتن وجود ندارد و هر آنچه در دست شاعر باقی مانده، خلاصه میشود در روایتی تازه تر و بکر تر از موضوعات تکراری ، و یا حتی نه روایتی نو، بلکه روایتی قبلا استفاده شده منتها اصولی و در سطحی استاندارد و قابل قبول.
۲. تمام آنچه در باب توضیح کلمه ی " روایت" که بنده زیاد استفاده میکنم را با مثال معیار سنجش یک مسابقه ی عکاسی خدمت عزیزان شرح دادم.
روایت در شعر به گمانم یعنی از چه زاویه ای وارد موضوع میشویم، با چه زبانی سخن میگوییم، قصد انتقال چه حسی را داریم، لایه های موجود در شعر ما چقدر عمیقند،وضوح گفتار ما چقدر باید باشد،اعصابمان در این شعر رنگیست یا سیاه و سفید،نظر شخصی ِ ما در مورد موضوع شعر چیست و چگونه انتقال پیدا میکند،چقدر کلاممان تاثیر گذار است،خلاقیتمان چگونه بروز پیدا میکند ،زمان بندی کلمات و حرفهایمان چگونه است مثلا آیا این حرف را در این بیت شعرمان به موقع زدیم یا زود بود یا دیر بود و و و چندین عامل دیگر در کنار هم چیزی را خلق میکنند که بنده در یک کلمه آنرا " روایت" میخوانم.
به شخصه بنده روایت ساده و روان را ترجیح میدهم. روایتی که در خوانش اول ، مخاطب کلام را دریافت کند و دچار سر در گمی نشود و با این حال مفهومی عمیق را نیز متوجه بشود. روایتی که سعدی استاد آن است.
تو درخت خوب منظر همه میوهای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمیرسد به سیبت
یا
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت
یا
گر چه بی طاقتم چو مور ضعیف
میکُشم نفس و میکِشم بارت
آیا واقعا در میان ما کسی هست که این ابیات چند قرن پیشی را متوجه نشود؟ همه در خوانش اول متوجه میشویم و در نهایت شگفتی در می یابیم که روایت بسیار سهل هضم است منتها مفهوم عمیقی را نیز انتقال میدهد.
صفحه ی محمد جواد عطاالهی را برای این پرحرفیها انتخاب کردم به دو دلیل
۱.موضوع شعر ایشان حول محور عشق و امید در گردش است
که موضوع جدیدی نیست،منتها روایتی زیبا دارد و حتی بکر
۲. با اینکه زبان محمد جواد عطاالهی آنقدرها هم برای بنده ساده نیست ،منتها در این شعر ابیاتی واقعا نظرم را به خود جلب کرد که در عین سادگی در خوانش ِ اول، هم بسیار زیبا و خوش خوانند هم حاوی مفهومی عمیق
الا که باز نگردانده است هیچ زمان
بهار، زندگی برگهای ریخته را
یا
بگو به گله ی خرگوش ها فرار کنند
سگان درون چمنهای تازه هارترند
یا
به جای جوجه ی زیبای عاشقی هربار
کلاغ، آخر پاییز ها شمرده شده
و و و
گمان بنده بر این است که آینده ی شعر از آن ِ شاعرانیست که روایتی تازه در سر دارند
نه لزوما سبکی تازه
این در حالیست که اکثر انتقادهایی که به کلاسیک سرایان میشود حول محور روایت میچرخد
که آنهم البته بحث بسیار میطلبد چون روایت قبلا استفاده شده نیز اگر خروجی بی عیب داشته باشد و نماد کپی کاری قلمداد نشود نمیتواند محل ایراد باشد.
چون زیبایی نقطه ی خاصی در ذهن دارد و اگر چیزی زیبا باشد ذهن آنرا تشخیص خواهد داد.
درود بر جناب عطاالهی و تمامی ِ شاعران زیبا سرای سایت محترم ناب در هر سبکی و با هر زبانی ✋