پنجشنبه ۶ دی
با پا چرا شعری از امیر وحدتی یگانه
از دفتر بوستان نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ۰۷:۴۰ شماره ثبت ۱۰۷۷۴۳
بازدید : ۱۹۴ | نظرات : ۲۲
|
دفاتر شعر امیر وحدتی یگانه
آخرین اشعار ناب امیر وحدتی یگانه
|
بیاد استاد شهریار(۱)
استقبالی از غزل حالا چرا
با پا چرا
رو بتابانی ز من ای گوهر یکتا چرا
می کنی در پرده باز آن صورت زیبا چرا
بی خبر ترک دیار آشنایی می کنی
دیگران را گاه گاهی ترک کن ما را چرا
باز دل بی یاد تو نامهربانی می کند
این دل سرگشته را تیمار کن دعوا چرا
دل شده افسون تار طره مشکین تو
در شب تارم کشی دنبال خود هر جا چرا
در کنار چاه زیبای زنخدان گشته ام
تشنه یک بوسه اما این همه اما چرا
می زنی بر سر دلم را می گذاری زیر پا
قیمت کالای خود را می بری بالا چرا
انتظارت می کشیدم دستها بگشائیَم
ناگشودی دستهایم بسته ای پا را چرا
می کشی با دست هر دم میزنی با پای، پس
می کشی با دست اما می زنی با پا چرا
ما جوانی را فدای زندگانی کرده ایم
(دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا)**
سینه ام دریای درد و دامن مواج تو
می کند با موج خود آشوب این دریا چرا
زلف افشانت پریشان می نماید زخم دل
می کنی بر زخم دل انگشت بی پروا چرا
در فراقت چشم و تن از خواب و خور
افتاده است
خورد را کردی دریغ از من بگو رویا چرا
گریه ها کردم بسی اندر فراقت بی وفا
آمدی بی سوی چشمم سوی من حالا چرا
تو غزال تیز پایی من ز پا افتاده ام
(بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا)**
حال که افتاده ام از پا مزن زخم زبان
بد زبانی از زلیخای چنین زیبا چرا
تیر آن چشمان شهلا در دلم بی من نشست
اندرین ویرانه گشته میهمان تنها چرا
در دلی آباد باید پا گذارد میهمان
بر گزیده کلبه ویرانه را ماوا چرا
نام من بی نام تو از زندگانی محو شد
بی نشانم کرده ای جانا دگر رسوا چرا
تا برفتی از کنارم اعتبار از دست رفت
می کنی با نام رسوایم همی سودا چرا
محو شد یاد "یگانه" گوئیا از یادها
می نیاید بر زبانها یاد آن یکتا۱ چرا
در مسیر زندگانی شهریاران دیده ام
یاد نام "شهریار" است این غزل از ما چرا
تقدیم به روح بزرگ استاد شهریار
از غزل حالا چرا ، استاد شهریار **
۱- خداوند
|
|
نقدها و نظرات
|
درودها جناب عزیزیان. بیکران سپاس. | |
|
درود و سپاس جناب استکی که به مهر می خوانیم. بزرگوارید. | |
|
درودها مهر بانوی عزل سرکار خانم حسینی. رشته ای بر گردنم افکنده دوست می کشد هر جا که خاطر خواه اوست سپاسگزارم. | |
|
عرض سلام و سپاس استاد گرامی جناب واشقانی. از بذل توجهتان کمال امتنان | |
|
درودها جناب آزاد بخت. از نگاه زیبایتان سپاسگزارم ارجمندم | |
|
درودها بر شما بانوی ادیب سرکار خانم حسین زاده. سپاس از همراهی تان بانوی ارجمند. | |
|
سلام و درود بر شما بزرگوار جناب فتحی. سپاس بیکران | |
|
درود بیکران و سپاس از حضور ارزشمندتان جناب کریمی. ایام بکام. | |
|
سلام و سپاس بیکران از سروش تقدیمی تان جناب سبکبار: آمدی خیلی سبکبار آمدی باغ و بستان مرا بار آمدی بر یگانه یار و همکار آمدی خوش آمدی فرصتی شد باز گویم راز دل یافتم نیکی تو را همراز دل تا سرایم من غزل آواز دل با ساز دل | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تقدیمی زیباییست
حاوی ابیاتی شیرین
موفق باشید 👏👏🌺🌺