سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
غزل بسیار زیبایی بود حاوی ابیاتی شیرین و در برخی از آنها نگاهی متمایز تر از نگاه متدوال توصیفات عاشقانه در اشعار.
نکاتی که عرض میکنم به هیچ وجه باعث نشده بنده زیبایی شعر را درک نکرده باشم و اینها صرفا نقطه نظراتیست که شاید درست و شاید هم کاملا اشتباه باشد که تشخیص آنرا به خودتان واگذار میکنم.
در بررسی اشعار کلاسیک وقتی از صحبت پیرامون صحت وزن و ردیف و قافیه فارغ میشویم، به گمان بنده یکی از مهم ترین صحبت ها پیرامون انسجام در روایت و وجود رابطه ی علت و معلولی بین توصیفات و هر مصرع با مصرع جواب ِ خود است.
چون معمولا در اکثر اشعار صحبتی در مصرع اول مطرح میشود و مصرع دوم یا آنرا تکمیل میکند یا اگر معلولی در مصرع اول مطرح شده علتش در مصرع بعدی گفته میشود یا بالعکس.
به همین دلیل بحث انسجام، نبود تناقض، و ارتباط بین گفته های شاعر یکی از مهم ترین نقاط برتری یک شعر و شاعرش از شعر و شاعر دیگر است.
شاهکار شما در باب انسجام رابطه ی علت و معلولی، و فراتر از انسجام، زیبا بیان کردن این رابطه در این دو بیت قابل مثال زدن است.
.
هرچه غم دیده دلت بر دل من بار بزن
من دلم کرد قوی جثه ی پر زور شده
که من به جای ( من دلم) =( که دلم) را بیشتر میپسندیدم
و بیت
خال عاشق کش زیبا وسط صورت تو
مثل یک نقطه ی زیبا وسط نور شده
که اینجا نیز اگر سختگیری کنیم تکرار ،زیبا و ، وسط، نباشد بهتر است منتها گفتم احتمالا تعمدیست، چون محل قرار گیری آنها در دو مصرع،دقیقا یکسان است.
از این دو بیت که بگذریم
بیت بسیار خوب دیگر در این ارتباط
من معلم شده ام تا که تو استاد شوی
درس چشمان تو در مدرسه مشهور شده
است که صد البته بسیار متعجب شدم که به چرا بجای " معلم" از ( محصل) استفاده نکرده اید.
امیدوارم ( محصل) را در نظر داشته باشید.
و بیت قابل مثال دیگر بیت چهارم است که آنجا هم انسجام و ارتباط خوبی برقرار است.و حتی بیت ششم که راه را به زیبایی برای بیت هفتم هموار میکند.
۳بیت دیگر با وجود زیبایی هر کدام همراه خود علامت سوالی برای بنده به ارمغان می آورد که به اختصار آنها را شرح میدهم و بدلیل این ابهامات این ابیات را از نظر انسجام معنایی در اندازه ی دیگر بیتها ندیدم.
بیت اول.
شب چرا باید شور بشود؟ منظور از شور شدن شب چیست؟ بعد شبی که از دریای دل با هر دلیلی شور میشود چرا از" موی " او فرار میکند ؟ چرا از همان دریای دل فرار نمیکند. یعنی شب را نماد ظلمت در نظر گرفته اید که با دیدن دریای دل ِ یار، فرار میکند و روز و روشنایی از راه میرسد؟ اگر این منظور بوده واضح و رسا انتقال داده نشده.
بیت دوم.
رابطه ی قابل حل شدن ِ آسانی، مابین دزدیده شدن توسط نگاه و کور شدن توسط نگاه وجود ندارد.
احتمالا شما عاشق را عقاب فرض کرده اید که با نگاهش همه را اسیر و دلباخته میکرده و حالا با نگاه معشوق خود اسیر و گرفتار شده. درست است؟
اگر همین منظور است انتقال رسا صورت نگرفته.
بیت آخر.
بدلیل محل قرار گیری " دیدار و دور" بیت را دچار کمی مبهم شدن مفهوم کرده.
۱.دل بیمار من آرزوی دارو ندارد، چون از تو دور است آرزوی دیدار دارد.
۲.دل بیمار من آرزوی دارو ندارد، آرزو دارد تو را ببیند حتی از دور
۳.دل بیمار من آرزوی دارو ندارد،آرزو دارد تورا از دور ببیند
یا شاید معانی دیگر.
مثلا اگر داشتیم
قرص و دارو و دوا هیچ، فقط دیدارت
آرزوی دل ِ درمانده ی مهجور شده
تکلیف روشن رود ولی به این شکل که مصرع آخر تحریر شده سخت بینانه نظر دهم کژتابی منظور و مفهوم دارد.
در کلیت این شعر جزو آثار زیبا و ارزنده ی شما بود .
و نوعی تکامل و حرکت رو به جلو در قلم شما قابل شناساییست. البته بنده در جایگاه و مقامی نیستم که حرکت قلم کسی را تحلیل کنم.این را از دید یک مخاطب نوشتم نه یک منتقد ادبی دارای معلومات و یا بینش خاص🌺🙏🌺