دوشنبه ۱۳ اسفند
در انتظار... شعری از محمد نعمتی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰ ۱۵:۴۶ شماره ثبت ۱۰۶۹۸۹
بازدید : ۳۹۱ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب محمد نعمتی
|
می نشینم هر روز
در ته کوچه تاریک دلم
با امیدی که ز چشمم پیداست
صد سال خیالات تو را می بینم
با چشم دلی که به دو چشمت شیداست
آسمانیست درون چشمم
در قعره قلویش بغضی
خبر از حال غم آلود پریشانش هست
گریه و گریه و گریه هر شب
حال چشمانش مست
گویی بدجور پریشان تو هست
مثل حال پریشان غم آلود خودم
که تو رفتیم ز دست
خبرت را هر روز
از همه می گیرم
چمن باغ گل سوسن و نرگس، امّا
خبری نیست چرا ؟
تا ابد منتظرت می مانم
از سر کوچه ما می گذری
می دانم
می دانم
|
نقدها و نظرات
|
عرض سلام بسیار ممنونم از محبت شما | |
|
لطف دارید بانو متشکرم از حضورتون 🌷 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
آهنگش که نیمایی بنظر میرسید
به گمانم اگر برخی خطوط را ( مثلا خط۴و۵و۷...) اصلاح وزنی بشود
نیمایی زیبایی بدست آید
موفق باشید 🙏