سه شنبه ۱۵ آبان
مغرور شعری از علیرضا عالمی
از دفتر قصه ی پرنده نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰ ۱۱:۰۶ شماره ثبت ۱۰۶۶۰۷
بازدید : ۲۴۲ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
داره میباره
بارون
نم نم میشنه
رو صورتم
دارم راه
میرم توی کوچه های
خلوت
یاد اون روزها
می افتم
یادت میاد بهت
گفتم
اگه یه شب امدی
دیدی که رفتم
دیگه
نگیر خبر از من
اگه یه شب
دلت
تنگ شد
برام
اگه یه
شب دستم
نرسید
واسه نوازش
موهات
دلخور نشو
از من
یادت میاد
اون روزها
چی بودی
چی شدی
یادت میاد
که چطور
اوج
گرفتی کسی شدی
اما بدون
رسم این دنیا
همش به مراد کسی
نیست
این دنیای
که من دیدم
پر از سرابه
سراب
اگه یه روز
رسیدی
به حرف های
که گفتم
تنها شدی تو دنیا
کسی نبود
که بگیر
اشک های چشماتو
یادت بیا
خودت بودی
که گفتی
من دیگه
تو اوج دنیام
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و درود بر شما